قسمت اول/ احمد بابایی در گفت‌وگو با دفاع پرس:

شاعر در جبهه فرهنگی، تن به تن می‌جنگد/ شعر پایداری، عصای اژدهاکشی در دست «ولی» است

شاعر ادبیات انقلاب و دفاع مقدس گفت: قطعا روی سخن رهبر انقلاب مدیران و استراتژیست‌های فرهنگی هستند و شاعران در جبهه فرهنگی جنگ تن به تن می‌کند.
کد خبر: ۲۳۷۵۲۲
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۹ - 07May 2017
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، تاریخ ادبیات ایران از بدو پیدایش تا امروز، همپای جریانات اجتماعی و سیاسی، دچار تحول و گونه‌گونی در سبک، از قبیل هندی، عراقی، بازگشت و... شده است. در سده اخیر این تغییرات بیشتر از گذشته در شعر فارسی رخ داده است.

شعر در بحبوبحه انقلاب و بعد از پیروزی آن دچار تغییری عمیق در محتوا و مفاهیمی چون شعر انقلاب، شعر مقاومت و شعر پایداری در نقد، تفسیر و تحلیل شده است. این تعبیرات که زیر مجموعه شعر پایداری تعریف می‌شوند، دچار تنوع آرا شده است که تصویر درستی از شعر پایداری به مخاطب ارائه نمی‌دهد.

برای روشن شدن مفهموم شعر پایداری سلسله گفت‌وگوهایی با شاعران این حوزه انجام شده تا درک بهتری از ادبیات پایداری به دست بیاوریم. اولین گفت‌وگوی دفاع‌پرس که با «احمد بابایی» انجام شده است از نظر مخاطبان گرامی می‌گذرد:.

دفاع پرس: مقام معظم رهبری در یکی از بیانات‌شان در جمع شعرا به این نکته اشاره داشتند که اگر بخواهید در یکی از بخش‌های فرهنگی سرمایه‌گذاری کنید، شعر باید در اولویت باشد. اول اینکه نظر شما درباره این فرموده رهبری چیست؟

شاعران را باید مظلوم‌ترین قشر فرهنگی محسوب کرد، چون کار می‌کنند و انتظار زیادی هم ندارند. اما واقعیت این است که حضرت آقا حدود دو سال پیش در تعریف جایگاه شاعران در عرصه فرهنگی کشور، فرمودند که شاعران انقلاب، نیروهای واکنش سریع جبهه انقلاب اسلامی هستند. البته عین عبارت نیست و من نقل به مضمون می‌کنم.

مثلا موسیقی‌دان برای کاری که می‌خواهد انجام دهد زمانی را باید صرف کند و علاوه بر این هزینه‌ای را هم بپردازد. اما شعر اینگونه نیست می‌تواند واکنش لحظه‌ای داشته باشد و جدای از آن می‌تواند موج‌سازی کرده و به ثروت‌ملی تبدیل شود. شعر، هنر با برکتی است چرا که با کمترین هزینه بیشترین دست‌آورد را دارد. شعر، عواطف را در جهتی که آن جهان‌بینی‌اش لازم دارد ایجاد می‌کند.

دفاع پرس: اگر بخواهیم تعریفی از ادبیات پایداری ارائه دهیم که جامع و مانع باشد چه باید بگوییم؟ آیا ادبیات پایداری یک سبک و یا یک ژانر است یا فقط یک جهان بینی است که از آن به ادبیات پایداری باید یاد کنیم؟

هم می‌توانیم همان تعریفی که سال‌ها است وجود دارد را ارائه کنیم و هم می‌توانیم تعریف جدیدی بیاوریم؛ البته در نهایت با این جنگ‌های دیالکتیکی به جایی نمی‌رسیم. شخص مقام معظم رهبری هم تاکید دارند که این جنگ زرگری تمام شود. شعر انقلاب و پایداری مشخص است. اینکه بگوییم شعری، پایداری هست یا نیست و دعواهای تاریخی را هم وسط بیاوریم و آن را شخم بزنیم در نهایت چه چیزی دستگیرمان می‌شود؟

شاعر در جبهه فرهنگی، تن به تن می‌جنگد/ شعر پایداری، عصای اژده‌هاکشی در دست «ولی» است 

این است که یک عده معتقدند شعر پایداری وجود دارد و عده‌ای هم قائل هستند چنین قالبی وجود ندارد. اما آنچه که باید بگویم این است که هر هنرمندی پیش از آغاز خلق اثر، نیازمند تمهید مقدماتی است. ابزار شعر چیست؟ طبعا فقط قلم و کاغذ نیست. شاعر برای خلق اثر چه باید بکند. شاعر برای خلق اثر باید صاحب جهان‌بینی باشد. ابزار شاعر فرم و زبان و بیان شاعرانه نیست. با این تعریف به این می‌رسیم که اساسا شعر پایداری داریم یا نه. همه اینها به شاعر برمی‌گردد. مثلا حافظ که به تعبیر خودش هر چه کرده همه از دولت قرآن کرده، در تعریف ادبیات پایداری قرار می‌گیرد؟

اصلا شعر امام خمینی (ره) را می‌توانیم در زمره ادبیات پایداری قرار بدهیم؟ با توجه به شناختی که از ایشان داریم او را حماسی‌ترین مرد تاریخ معاصر می‌دانیم اما چگونه باید شعرش را بررسی کرد؟ اگر با تعاریفی که از شعر پایداری ارائه شده است با شعر امام خمینی (ره) روبه‌رو شویم، شعر ایشان در حلقه شهر پایداری نمی‌گنجد. همچنان که حافظ از این تعریف جدا است؛ اما ماجرا را باید جور دیگری دید. ادبیات فارسی، سرزمین حاصل‌خیزی برای شعر آیینی است. حالا باید شعر آیینی را تعریف کرد. شعر پایداری، جنگ، سیاسی، عدالت‌طلب و شعر اعتراض ذیل شعر آیینی تعریف می‌شود.

حالا شعر آیینی چیست؟ مسامحتا عرض می‌کنم. شعری که در مدج فضائل و صاحبان فضائل است. شناخت این فضائل، بصیرت می‌خواهد. با این تعریف امام را باید شاعر پایداری دانست. حتی کسی مثل قیصر را باید شاعر این فضا دانست. به نظرم باید دید، زاویه‌دید شما چگونه است. اگر موضوع شما «ابیات» پایداری است، یک بحث است و اگر موضع شما «ادبیات» پایداری است بحث دیگریست. چکیده حرف من همین است: موضوع یا موضع.

دفاع پرس: آیا می‌توانیم ادبیات پایداری را، ادبیات ضدطاغوت معرفی کنیم؟

من با این مطلب موافقم و می‌خواهم عرض کنم با عبارت شعر شیعی جلو برویم. حالا به چه شعری شعر شیعی می‌گوییم جای بحث دارد چون می‌گویم شعر پایداری را شعر شیعی باید تلقی کنیم.

دفاع پرس: اما باز باید ادبیات پایداری را تعریف کنیم. این نیازمندی از این جهت است که به هر حال برای نقد ادبیات پایداری نیازمند به یک مبنا هستیم، چگونه بدون شناخت ادبیات پایداری آن را می‌توان نقد کرد؟ برای تفسیر و آسیب‌شناسی شعر پایداری باید چه کنم؟

من اصولا با این نگاه جزئی‌نگر به مقوله پایداری و ادبیات آن مشکل دارم و نمی‌توانم تعریف مصطلح امروز را بپذیرم.

دفاع پرس: با تحلیل شعر مشکل دارید؟

بله من عرض کردم که شما شعر پایداری را شعر شیعی حتی شعر دینی یا قرآنی در نظر بگیرید. طبق روایات باید قرآن محک باشد. ما یک مشکل بزرگ داریم، اینکه کشور ما سیاست‌‌زده است. یعنی همه شئون آن، از اقتصاد بگیرید تا فرهنگ، دچار سیاست‌زدگی است. ما هم وقتی سعی کنیم تعریف ارائه کنیم، داریم حلقه سیاست‌‌زدگی را تنگ‌تر می‌کنیم. خروجی آن هم اتفاق مبارکی نیست. گرفتاری ما این است که نقطه‌ای که باید محل اتحاد و تجمیع همه گروه‌ها باشد، اگر بشود محل اختلاف چه باید کرد.

دوباره کسانی که صاحب نظر هستند باید ادبیات‌ پایداری را بازتعریف کنند. مثلا در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری که محل تحمیع سلایق مختلف شعری است و در نظر داشته باشید رهبر انقلاب فقط مرجع فقهی نیست، ایشان بدلیل فهم بالای هنری خود، مرجع هنری ما هم هستند، هنر و هنرمند و ظرایف آن را نیز می‌شناسند، اگر همین دیدار سالانه بشود محل اختلاف، چه خواهید کرد؟ اگر ما شعر پایداری را جوری تعریف کنیم که تعدادی از این شاعران مهم و خوب ما که آثاری هم در حوزه ادبیات پایداری و ظلم‌ستیزی دارند، در حیطه آن قرار نگیرند نتیجه خوبی به دست نمی‌آید.

اگر منظورتان از موضوع پایداری، برگزاری مسابقات و کنگره و دادن جوایز است، که بحثی نداریم، اما ماجرا کلی‌تر از این حرف‌ها است، چرا که روزگاری از ما یاد می‌کنند و ما را داوری خواهند کرد. برای همین من با تعریف کلاسه شده شعر پایداری مخالفم و می‌گویم باید شعر پایداری را ذیل شعر شیعی تعریف کرد. اما من باز سلبی هم برخورد می‌کنم. مثلا شعر اجتماعی، از ضرب‌المثل ـ که حکمت اجتماعی است ـ شروع می‌شود تا به شعار می‌رسد همچنین رجز خوانی‌ها.

وسعت میدان شعر، زیاد است. برای همین تعریف شعر پایداری را نمی‌فهمم. اگر مُصر به تعریف باشیم، خیلی تنگ و شکننده خواهیم شد. نمی‌خواهم از آن طرف چاق شویم که تکان نخوریم، اندام شعر پایداری باید متناسب باشد. متاسفانه در بسیاری از جاها در مرحله جنینی ادبیات انقلاب هستیم. واقعیت قضیه این است که ادبیات پایداری یک مفهوم است که اگر در دست جریان‌های سیاسی قرار بگیرد فاجعه به بار می‌آورد.

دفاع پرس: آیا مقام معظم رهبری که به تعبیر شما فرمودند دست از جنگ زرگری بردارید، منظورشان این بوده که شاعر باید شعرش را بگوید و کاری به این تعریف‌ کردن‌ها نداشته باشد؟!

البته حضرت آقا با این نگاه بیان نکردند. اما حرف شما درست است. بله در مهندسی فرهنگی شاعر کاره‌ای نیست اما می‌تواند همه کاره باشد، شاعر در جبهه فرهنگی جنگ تن به تن می‌کند.

دفاع پرس: یعنی شاعر بجنگد اما وارد اختلافات سلیقه‌ای تعاریف هم نشود؟

خطاب حضرت آقا ستادی بود نه صفی؛ در صف من شاعر هستم یعنی نیروی اجرایی هستم، اما در نهایت یک فرمانده میدان باید باشد. این فرمانده میدان مقام معظم رهبری است هر چند عده‌ای قائل به این هستند که چرا باید رهبر انقلاب فصل الخطاب ادبیات باشد. جایی که باید محل اتحاد باشد یعنی همان دیدار سالانه را عده‌ای دارند به محل اختلاف تبدیل می‌کنند با نوع برخوردشان. برای همین ممکن است ارائه تعریف مفهومی، به وحدت فرماندهی خدشه وارد کند. آنهایی که در ستاد کار می‌کنند، مخاطب آقا هستند که با این اختلافات در تعاریف، کسانی که در صف در حال کار هستند دچار اشکال می‌شوند. قطعا روی سخن رهبر انقلاب مدیران و استراتژیست‌های فرهنگی هستند.

دفاع پرس: بارها مقام معظم رهبری درباره موضوعی نظر خودشان را اعلام کردند و عده‌ای مغرضانه کالای فرهنگی تولید کردند و خود را منتسب به نظر رهبری جا زدند، در حالی که وقتی به کنه مطلب پی می‌بریم می‌بینیم که هیچ سنخیتی با نظر رهبری ندارند هر چند که ظواهر چنین چیزی را نشان دهد. برای همین است که اصرار دارم بگویم نیازمند تعریف هستیم که سره از ناسره متمایز شود.

قطعا همین طور است. بدون تعریف، نقد امکان ندارد. اگر استراتژیک، آینده‌نگر و با دید مهدوی نگاه کنیم، باید جوری تعریف کنیم که آسیب‌پذیر نباشیم. از طرفی باید ببینیم از این تعریف می‌خواهیم به کجا برسیم.

دفاع پرس: با نگاه کلی‌تر به مفهوم پایداری باید این سوال را مطرح کنم که ادبیات ضداستعماری آمریکای لاتین، آفریقا و ویتنام را باید جزء ادبیات پایداری به حساب آورد یا نه؟

اگر بخواهم صریح حرف بزنم باید ارجاع بدهم به نگاه قرآنی. ما در تاریخ ادبیات کسانی را داریم که در مکتب اثنی‌عشری نبودند اما برای اهل بیت و امیرالمومنین (ع) شعر گفته‌اند. آیا این اشعار، شعر علوی و قرآنی محسوب نمی‌شوند؟ باید بگویم، شعر شیعی چند وجه دارد، اولا شعر معرفتی است، ثانیا شعر ولایی است. شما در نقد شعر، چهار منظر را باید در نظر بگیرید. عاطفه، بیان، فرم و زبان و در همین فضا هم باید حرف بزنید. برخی اشعار علوی معرفتی هست اما ولایی نیست.

شاعر در جبهه فرهنگی، تن به تن می‌جنگد/ شعر پایداری، عصای اژده‌هاکشی در دست «ولی» است 

مثلا گاهی شاعر یک قطعه شعر، عالِم است اما شعرش دارای عاطفه شعری نیست یا ممکن است عاطفه شعری هم داشته باشد اما ظلم‌ستیز نباشد. ما هنوز یک امام خمینی (ره) در ادبیات نداریم و ظهور نکرده که غنی‌سازی ادبی را شروع کند. ما یک آوینی در این فضا نداریم. ادبیات فارسی ما خالی است از طاغوت‌ستیزی. اهل‌بیت، بین این همه شاعری که شعر علوی و فاطمی و حسینی گفته‌اند، دعبل را در نظر داشتند، چون برای بیان آنچه حق بود و ظلم‌ستیز، هزینه می‌داد. اما خلاقیت کدام یک از ما هزینه‌بردار بوده است؟ من با این نگاهی که دارم حرف می‌زنم قطعا ادبیات آمریکای لاتین را وارد این فضا نمی‌کنم. چون قائل به قداست فضای شعر شیعی هستم‌ اما اگر با فرهنگ آنجا نگاه کنم قابل احترامند.

دفاع پرس: البته امام خمینی (ره) جمله‌ای دارند که «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در آدمی» با این تعریف دیگر بسیاری از مشکلات برای محک زدن آثار هنری حل می‌شود، قطعا اثری که در من روح تعهد را بیدار کند در دایره پایداری هم قرار می‌گیرد.

بله وقتی که ما در شرایط برابر نشسته‌ایم و مذاکره می‌کنیم مشکلی پیش نمی‌آید. مشکل از جایی پیش می‌آید که سیاست بخواهد خود را بر هنر تحمیل کند. منظور از سیاست، مدیریتی است که تصمیم‌گیری‌های آنها تبعات اقتصادی دارد. ما با هم مشکلی نداریم اما وقتی پای کار و تعاریف وسط می‌آید، داستان درست می‌شود.

دفاع پرس: به نظر شما، آیا ادبیات پایداری به اهداف خود در جریان مبارزه با جهان سلطه رسیده است یا خیر؟

باید دو جواب کاملا متضاد بدهم، یک اینکه هیچ هنری مثل شعر موفق نبوده‌ است، مثلا رهبر انقلاب هنوز جمله‌شان درباره اسرائیل ـ که بیست و پنج سال آینده را نخواهد دید ـ را تمام نکرده‌اند، که دوستانی شعر آن را می‌سرایند. اگر تا دیروز یک قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی داشتیم امروز در هر شهر و روستا فروان از این جنس شاعران داریم. شاعرانی که دانشگاه‌ها و رسانه‌ها در مقابلشان مقاومت می‌کنند.

پشت سد انقلاب از این شاعران انقلابی پر است و هیچ گروهی مثل شاعران نه موفق بوده‌اند و نه بجا کار کرده‌اند. از همه هنرمندان دیگر هم بی‌توقع‌تر هستند. بهترین اشعاری که در این چند سال اخیر سروده شدند، در فضای انقلابی بوده‌اند. مردم هم می‌شنوند و می‌پسندند. در سینه دشمن هم می‌رویم هر کس که می‌خواهد باشد؛ اما از منظر دیگر باید بگویم هنوز کاری نکرده‌ایم، به تعبیر شهید آوینی (ره) هنرمندان گرفتار نفس خودشان هستند. ثمره این گرفتاری این است که حاصل کار هنرمند چیزی جز حدیث نفس نیست. هنرمندی در ساحت ولایی هنرمند محسوب می‌شود که از نفس خودش دست بکشد. من خودم را مثال می‌زنم بیایم خودم را اعتراف کنم اما نکردم، چرا که نفسم را جلوی ولی قربانی نکرده‌ام. در این حوزه ما هنوز به همه اهداف خود نرسیده‌ایم.

دفاع پرس: شعر پایداری آیا توانسته تولید اندیشه کند یا نه فقط شعاری و شعار زده عمل کرده است؟

من در مورد شعاری بودن، حرف دارم، چرا فکر می‌کنید شعاری بودن بد است؟ گاهی باید شعار داد و فریاد هم زد. سلمان هراتی، قیصر امین‌پور ، سید حسن حسینی و ... شاعرانی بودند که اوایل انقلاب به اتهام شعاری بودن طرد می‌شدند. در حالی که نسل شاعرانی که وارد شده‌اند به دلیل وجود همین شاعران است که آمده‌اند.

شاعرانی مثل قیصر در قلمرو ادبیات، عملیات استشهادی کردند و سرزمین‌های تازه‌ای را کشف کردند. جلو رفتند و دیگران را هم هدایت کردند. خیلی از مردم منتظر همین شعارها هستند. اما شعر پایداری در تولید اندیشه هم پیشرو است. به قول علما اضطرار، آغاز ولایت است.

جایی که هیچ در هیچ هستم خدا تجلی پیدا می‌کند که چه بگوییم. در جبهه مقاومت از تنهایی و مظلومیت پیامبر (ص) تا امروز که امت رسول خدا (ص) هر جای عالم تنهاست، هر هنرمندی در این جبهه به نقطه عجز رسید، شعر گفت و تولید اندیشه کرده است. شعر ما در مقابل رسانه‌های دنیا مثل یک معجزه عمل کرده و می‌کند. طبق یک تعریفی، هنر یا مراتب نازله سحر است یا مراتب نازله معجزه. این سحر و معجزه دائما در حال جنگند. اگر این شعر عصای دست ولی شد می‌تواند اژدها ببلعد.

ادامه دارد ...

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها