فاطمه انصاری در گفت‌وگو با دفاع پرس:

برادرم اولین شهید شهر رفسنجان و استان در روزهای ابتدایی مبارزه علیه رژیم طاغوت است

خواهر شهید «محمدحسین انصاری» گفت: محمدحسین در دبیرستان نقش «حر» را بازی و آرزوی شهادت کرده بود. او در تاریخ 30 تیر 57 مصادف با شب نیمه شعبان توسط عوامل رژیم شاه به عنوان اولین شهید شهر رفسنجان و استان کرمان به آرزوی خود رسید.
کد خبر: ۲۷۶۹۹۵
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۹ - 14February 2018

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، امام خمینی (ره) در سال 1342 فرمودند: «یاران من در گهواره هستند»، محمدحسین یکی از همین یارانی است که رهبر کبیر انقلاب منتظرشان بودند. در اوج جوانی متدین، انقلابی و آماده برای شهادت در راه خدا بود. آن قدر برای شهادت مهیا شده بود که از امام جماعت مسجد «امام خمینی (ره)» خواسته بود برای وی دعا کند، تا شهادت نصیبش شود و در اولین روزهای اوج‌گیری انقلاب به عنوان اولین مبارز انقلابی شهر رفسنجان و استان کرمان به شهادت رسید.

به همین منظور به سراغ «فاطمه انصاری» خواهر شهید «محمدحسین انصاری» مبارز دوران انقلاب در استان کرمان رفتیم، تا به بیان خاطراتی از برادر شهید خود بپردازد. در ادامه نتیجه این گفت‌وگو  را می خوانید:

دفاع پرس: از دوران کودکی‌ برادرتان بگویید؟

برادرم سال 1340 در یکی از روستاهای استان کرمان به دنیا آمد. وی از همان کودکی دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و تلاش می‌کرد همزمان با درس خواندن در کارها به بزرگترها کمک کند، از این رو به پدرم خیلی کمک می کرد.

دفاع پرس: محمدحسین چگونه رفتار می کرد؟

خیلی مهربان، خوش اخلاق و مطیع اوامر پدر و مادر بود. روی حرف آنها هیچ وقت حرفی نمی زد، با ادب و احترام با همه برخورد می کرد و به ویژه با پدر و مادر و نیز رعایت حال همه را می کرد.

دفاع پرس: از چه سنی نماز می خواند؟

قبل از سن تکلیف به نماز خواندن به ویژه نماز صبح اهتمام داشت. از سن خیلی کم شروع به نماز خواندن کرد و قبل از همه برای اقامه نماز از خواب بیدار می شد.

دفاع پرس: محمدحسین چه فعالیت‌هایی انجام می داد؟

برادرم دوستدار اهل بیت (ع) بود و از همان نوجوانی روحیه مبارزه‌ و ظلم ستیزی داشت و هنگام تحصیل جذب کارهای انقلابی شد و در خط مبارزان سیاسی انقلاب قرار گرفت. پدر و پدربزرگم هر 2 روحانی بودند به همین دلیل محمدحسین در همان ابتدا با فرهنگ دینی و معنوی  آشنا شد و در این فضا رشد کرد و در جریان انقلاب اسلامی قرار گرفت.

دفاع پرس: گویا در مدرسه عضو گروه تئاتر بود؟

بله؛ محمدحسین در نمایشنامه ای که در دبیرستان یک سال قبل از شهادتش به عهده گرفته بود، نقش «حر» در جریان کربلا را بازی کرده بود و برای خود شهادت را همانند حر، آرزو کرده بود و به دوستانش گفته بود که کی می شود من هم همانند حر شهید شوم. برادرم با فرزندان بچه های فامیل رابطه خوبی داشت، همه بعد از شهادت محمدحسین به خوبی از وی یاد می کنند.

برادرم اولین شهید شهر رفسنجان  واستان در روزهای ابتدایی مبارزه علیه رژیم طاغوت به شهادت رسید

دفاع پرس: به چه کارهایی علاقه داشت؟

از دوران نوجوانی شعر می گفت، به مطالب ادبی و ادبیات علاقه داشت و به همین دلیل رشته ادبیات و علوم انسانی را انتخاب کرد، حتی برخی اشعاری را که گفته بود با صدای خودش خوانده و ضبط کرده بود که متاسفانه بعد از شهادت وی هیچ کدام در دسترس ما نماند و همه را دوستان و آشنایان بردند و دیگر برنگرداندند.

دفاع پرس: محمدحسین چه ویژگی خاص رفتاری داشت؟

دو سه سال آخر که محمدحسین به سن تکلیف رسیده بود، بیشتر از گذشته به نماز و دعا می پرداخت. جانماز شخصی داشت و با متانت و وقار بسیار منظم و مرتب به عبادت می پرداخت و مقدمات را رعایت می کرد. اهل صله ارحام و رسیدگی به خویشان و فامیل بود و زمانی که در روزهای آخر قبل از شهادت خود به جلسات مسجد امام می رفت، از «حاج شیخ محمد هاشمیان» خواسته بود برای وی طلب شهادت کند و برای شهید شدنش دعا کند.

دفاع پرس: آیا خاطره ای از آخرین روز زندگی برادر خود دارید؟

محمد حسین زمانی که در شب نیمه شعبان می خواست به مسجد امام خمینی (ره) برود قبل از رفتن تسبیح، انگشتر و ساعت خود را به من داد و گفت که اینها را یادگاری از من داشته باش و گفت: «خواهر دنیا را چه دیدی، ممکن است، امروز که من رفتم دیگر برنگردم»، گفتم نگو و بعد از شهادت آنها را به پدرم دادم، تنها یادگاری‌هایی که از محمدحسین برای خانواده باقی مانده است. فقدان برادرم هنوز هم احساس می شود و فامیل و دوستان نیز از وی بعد از 39 سال به نیکی یاد می کنند.براستی منحصربه فرد بود و با بقیه فرق داشت همیشه با این که سن کمی داشت ولی به دنبال انجام کارهای خیر بود.

دفاع پرس: در مورد نحوه شهادت برادرتان  بگویید؟

برادرم در شب نیمه شعبان بعد از سخنرانی شیخ محمد هاشمیان در مسجد جامع رفسنجان به همراه مردم به سمت میدان اصلی شهر به راه می افتد تا مجسمه شاه را پایین بیاورند و محمدحسین نیز که همراه آنها بوده توسط یکی از عوامل رژیم شاه (افسر شهربانی) با تیر مستقیم به شهادت می رسد. وی به دلیل فعالیت های سیاسی و انقلابی از قبل شناسایی شده بود، چند روز قبل از شهادت به من گفت: فاطمه متوجه شده ام که هرجا می روم شخصی به دنبال من است و تحت نظر هستم. پدرم هم یکی از مبارزان و سخنرانان دوران انقلاب علیه رژیم ستم شاهی بود. به همین خاطر ساواک و عوامل رژیم حساسیت خاصی نسبت به خانواده ما داشتند و برادرم را به شهادت رساندند.

دفاع پرس: بعد از شهادت محمدحسین مسئولان شهر چه اقداماتی را انجام دادند؟

دبیرستانی که محمدحسین در آن درس می‌خواند و همچنین خیابانی که خانه ما در آنجا بود به نام شهید «محمدحسین انصاری» نامگذاری شدند.

دفاع پرس: چه توصیه ای برای مردم  جامعه  اسلامی دارید؟

مردم انقلابی توجه داشته باشند که انقلاب راحت به دست نیامده. واقعیت این است که در جامعه اسلامی  ما مشکل بیکاری، گرانی و بسیاری مسائل دیگر وجود دارد اما نباید خون هایی که به پای این انقلاب ریخته شده است را فراموش کنیم. بانوان در جامعه اسلامی توجه بیشتری به مبحث حجاب و تامین امنیت اجتماعی و سلامت فضای جامعه و خانواده ها داشته باشند و باعث ایجاد جو ناسالم نشوند، پیام خون شهدا برای بانوان جامعه اسلامی حفظ حریم حجاب و عفاف است.

گروهی حجاب را رعایت نمی کنند و عده ای قدر ارزش های ناب اسلامی را نمی دانند و به روش های مختلف به تخریب انقلاب و دستاوردهای انقلاب می پردازند که درست نیست، این مسائل برای خانواده شهدا بسیار ناراحت کننده است و ما راضی نیستیم از آنها که این چنین عمل می کنند و برایمان غیر قابل تحمل است.

دولت و ملت باید دست به دست یکدیگر داده و در صدد حل مشکلات بیکاری، گرانی، مسکن و ازدواج جوانان باشند و کاری نکنیم که دشمنان و مغرضان به انقلاب، شاد شوند. خراب کردن اموال عمومی و شعارهای ضد ارزشی سر دادن، آب ریختن به آسیاب دشمن است و مردم ایران همانند سال های انقلاب و دفاع مقدس هوشیارانه گام بردارند تا دشمنان نتوانند در اراده و صفوف به هم پیوسته نسل های انقلاب نفوذ کنند که در این زمینه باید فرامین رهبری را سرلوحه برنامه های کشور برای پیشرفت و آبادانی قرار دهیم و از اتحاد و انسجام برای حفظ استقلال کشور بهره بگیریم.

انتهای پیام/ 191

نظر شما
پربیننده ها