نامه پاسدار شهید محمدحسن ابراهیمی ورکیانی به خانواده‌اش

پاسدار شهید «محمدحسن ابراهیمی‌ورکیانی» در نامه خود ابراز علاقه به خانواده خویش را بیان می‌کند.
کد خبر: ۳۳۱۷۸۶
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 07February 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «محمدحسن ابراهیمی‌ورکیانی» در تاریخ پنجم تیر ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

نامه پاسدار شهید محمد حسن ابراهیمی ورکیانی به خانواده خویش

تصویر نامه پاسدار شهید «محمد حسن ابراهیمی ورکیانی»

نامه پاسدار شهید محمد حسن ابراهیمی ورکیانی به خانواده خویش

ادامه متن نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند قادرمتعال که این روز‌ها مردم ایران را شامل الطاف خود نموده است و با سلام به آقا امام زمان علیه السلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با امید به پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و درخواست صبر و اجر جزیل برای خانواده‌های شهدا و مفقودین و اسرا و خانواده‌هایی که فرزندان یا شوهران‌شان یا برادران‌شان در جبهه هستند بالاخص شما همسر عزیزم که خداوند را به مقربان درگاهش قسم می‌دهم که رزمندگان را هر چه زودتر به پیروزی نهایی برساند و رزمندگان را صحیح و سالم به خانه‌هایشان برگرداند.

خدمت همسر عزیز و خوبم فاطمه خانم سلام عرض می‌کنم و امیدوارم که حالت خوب و سرحال باشی و کسالتی نداشته باشی.

باری اگر از احوال اینجانب همسر خود خواسته باشی بحمدالله سلامتی برقرار است و به دعاگویی مشغولم.

فاطمه جان حالت چطوره خوب هستی ان‌شاالله که از دست من راضی هستی. فاطمه جان محمد مهدی و محمد محسن چطورند حالشان خوب هست. می‌دانم که دو طفل شما را خیلی اذیت می‌کنند. ولی ازیک طرف اینقدر شیرین و با حال هستند که اذیت‌هایشان را از یاد می‌بری.

می‌دانم که الان محمد محسن خیلی شیرین و خوشمزه شده و شما به جای من لذت ببر. فاطمه جان به جای آقا محمد مهدی و آقا محمد محسن را ببوس. مجدداً خدمت همسر عزیزم و جانم که خیلی دوست دارم سلام می‌رسانم.

فاطمه جان خیلی دلم برایت تنگ شده و ان‌شاالله اگر خدا خواست دیدارم تازه گردد. فاطمه جان خیلی دوستت دارم و هر موقع که می‌شنیدم باختران بمباران شده خیلی ناراحت بودم و به فکر شما و بچه‌ها، ولی متأسفانه بنده به تلفن دسترسی نداشتم که زنگ بزنم.

فاطمه جان اگر دلت خواست و وقت کردی نامه برایم بنویس. خدمت آقا شیخ غلامحسن و عمه‌ی خوبم و زهراخانم که حتماً

محمد مهدی و محسن خیلی شما را اذیت می‌کنند خلاصه باید ببخشید و ان‌شاالله که خداوند به شما اجر جزیل بدهد و اکبرآقا و معصومه خانم و انسیه و مرضیه سلام می‌رسانم.

خدمت مادر عزیزم و فاطمه خواهر عزیزم و علی برادرم و اعظم سلام می‌رسانم. خدمت تمام خویشان و دوستان سلام می‌رسانم.

مجدداً خدمت همسر عزیزم و مهربانم سلام عرض می‌کنم و امیدوارم که حالت خوب باشد. فاطمه جان هم اکنون که این نامه را می‌نویسم ساعت ۱۱:۱۵ روز جمعه ۱۳۶۵/۱۱/۳ می‌باشد. فاطمه جان شما نزد خداوند جایگاه خوبی داری خواهشمند دعا برای طول عمر رهبر انقلاب و پیروزی رزمندگان اسلام کن.

فاطمه جان اگر ان‌شاالله نامه خواستی بنویسی از محمد مهدی و محمد محسن برایم بنویس که چکار می‌کنند و حالشان چطوراست. فاطمه جان خیلی باید ببخشی که سرت را درد آوردم. فاطمه جان اگر نمی‌خندی من می‌خواستم تمام ورق را پُر کنم از این جمله فاطمه جان دوستت دارم دوستت دارم عاشقتم.
فاطمه جان خداحافظ»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها