وصیت‌نامه سردار شهید «حسن هراتی اسکندری»؛

من به چنین مرگی راضی بودم

سردار شهید «حسن هراتی اسکندری» در وصیت‌نامه خود آورده است: من به چنین مرگی راضی بودم، شما هم دعا کنید که خدا مرا جزو شهدا محسوب کند.
کد خبر: ۳۴۳۹۸۹
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۱:۴۹ - 14June 2019

من به چنین مرگی راضی بودمبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، شهید «حسن هراتی اسکندری» در مردادماه 1340 در روستای محمدآباد هراتی شهرستان زابل دیده به جهان گشود.

وی در مرحله اول عملیات کربلای پنج از ناحیه صورت به شدت زخمی شد و در مرحله دوم عملیات هنگام پیشروی از ناحیه پهلو و گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به صف شهیدان گلگون کفن پیوست. پیکر مطهرشان پس از 39 روز به خاک میهن برگشت.

در ادامه وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحيم

حمد و سپاس خدایی را که ما را خلق کرد و عمر و جوانی ما را در چنین زمانی قرار داد که زندگی و مرگ آن دارای هدف می‌باشد شکر خدایی را که مرگ ما را شهادت در راه خود قرار داد تا در روز قیامت پیش ائمه و جميع پیامبران و اولیای او شرمنده نباشیم از پدر و مادرم که برای من زحمت بسیار کشیده‌اند و من نتوانسته‌ام حق آنها را ادا نمایم خیلی معذرت می‌خواهم. از خداوند تبارک و تعالی امیدوارم که به آنها اجر و مزد بیکران عنایت کند.

از برادرانم و خواهرم معذرت می‌خواهم زیرا برای آنها برادری نالایق بودم. از همسرم و بچه‌ام هم که برای آنها سرپرست خوبی نبودم می‌خواهم به خاطر خدا حق‌شان را بر من ببخشند.

از همه اقوام و خویشاوندانم که حق و حقوقی بر من دارند می‌خواهم که مرا عفو کنند تا خدا هم مرا ببخشد.

پدر و مادر و همه اقوام

بر مرگ من تأسف نخورید زیرا خود، خواهان چنین مرگی بودم و شكر خدای را که بر من منت گذاشت و چنین هدیه‌ای عطا کرد.

من به چنین مرگی راضی بودم. شما هم دعا کنید که خدا مرا جزو شهدا محسوب کند.

پدرم! مادرم! برادرانم! خویشاوندان! بخصوص همسرم!

از اینکه همیشه ساکت بودم و با شما کمتر صحبت و شوخی می‌کردم مرا ببخشید. به هر صورت انشاءا... که شما این حالت مرا از چشم اینکه خدای نکرده غرور یا تکبری داشتم نگاه نکنید به من به عنوان بنده‌ای فقیر، مسکین، بیچاره نگاه کنید که الان در بین شما نیست.

پدرم!

شما را به عنوان حلال مشکلاتی که بعد از من ممکن است رخ دهد انتخاب می‌کنم.

به عنوان وصیت به شما عرض می کنم، پس از مرگ من، همسرم بعد از نگهداری عده شرعی آزاد است. او را آزاد بگذارید تا با هر که خواست ازدواج کند.

حتما مهریه‌اش را از حقوق من یا وسایل دیگری که در خانه هست با مشورت روحانی بخصوص حاج آقا بختیاری بپردازید انشاءا... بر او هیچ گونه ظلمی وارد نشود.

اگر جنازه‌ام به دست شما افتاد مرا در گلزار شهدا دفن کنید.

تا زمانی که (سایه) همسرم بر سر فرزندم باشد کلیه وسایل و لوازم خانگی من تحويل همسر و فرزندم باشد.

برای مرگ من مردم را نهار یا شام دعوت کنید.

مقداری قرض دارم که باید داده شود و مقداری هم قرض می‌خواهم که هر کس هم نیاورد مسأله‌ای نیست.

کلیه وسایل و لباسهایی که از سپاه در خانه است به سپاه بدهید.

دیگر مسئله‌ای به نظرم نمی رسد اگر به مشکلی برخوردید با مشورت حاج آقا بختیاری با کربلایی حیدر حل کنید.

خداحافظ به امید دیدار در قیامت و به امید روسفیدی همه در محضر بی بی فاطمه زهرا.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار