سنگ صبوری امام خمینی (ره) برای دو دانش‌آموز دختر

دو دختر دانش‌آموز در نامه خود به امام خمینی (ره) آورده‌اند: «ما فقط دلمان می‌خواهد که با شما درد‌ دل کنیم؛ چون دل‌هایمان لبریز از محبت شماست».
کد خبر: ۳۴۹۶۸۴
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰ - 10June 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، «رویا نوروزی» و «فاطمه کاظم نژاد» دانش‌آموزان مدرسه آیت الله کاشانی ساری، نامه‌ای را برای امام خمینی (ره) نوشتند.

نامه  به امام خمینی (ره)

متن این نامه‌ را در ادامه می‌خوانید:

«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا

او خداوندی است که در دلهای اهل ایمان آرامش و سکون فرود می آورد و بدینوسیله بر ایمان آنها می افزاید.

السَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ الله، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، السَّلامُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ العَالَمِین.

گفته بودم چوبیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و پدر بزرگوار امت اسلامی ایران، نامه مان را آغاز می کنیم. باور کنید اما ما، دلمان هر لحظه برای دیدار شما می‌تپد؛ گرچه شما در جمارانید ولی دل‌های کوچک ما نزد شماست.

اماما، اکنون که ندای «الله» اذان به گوشمان می‌رسد به فکر شماییم که با وضو به محراب عبادت می روید و با خدای خود خلوت می‌کنید.

رويا: احساس می‌کنیم که رابطه‌ای بین این قلب‌ها هست و چیزی این رابطه را به هم پیوند می‌دهد و می‌گوید، این خواست خداوند است. من و دوستم که الان در این جا نشسته‌ایم، اکنون به یاد این می‌افتیم که نامه را از کجا شروع کنیم و اصلا موضوع اصلی یادمان رفته که چه چیزی می‌خواهیم برای شما بنویسیم؛ ما فقط دلمان میخواهد که از شما بنویسیم.

فاطمه: ما فقط دلمان می‌خواهد که با شما درد‌دل کنیم؛ چون دل‌هایمان لبریز از محبت شماست. آن شب که در خواب به خانه ما آمدید و دست محبت را بر سر من کشیدید، آرامش و محبت خاصی نسبت به شما در خود احساس کردم. ما تا به حال شما را ندیده ایم؛ ولی نمی‌دانیم، چرا وقتی شما را در خواب دیدم انگار که سالها بود که نزد شما بودم.

رویا: آن شبی که من شما را در خواب دیدم حالت بخصوصی داشتید و پیامبر در کنار شما نشسته بود و یک نفر با شما با لحنی صحبت می‌کرد که انگار با شما دشمن بود، من دست به روی دست خودم زدم و گفتم که امام تا چه حد صبر دارد و در مقابل دشمن خود هم پرخاشگری نمی‌کند که در آن لحظه پیامبر مرا نگریست و به من گفت که تو هم باید مثل رفتار امامت، برای خودت الگو قرار بدهی؛ بعد شما با یک نگاه محبت آمیزی، به من نگاه کردید و من از محضر شما رفتم، و بعد از آن وقتی که از خواب بیدار شدم احساس می‌کردم که پاهایم می‌لرزد و احساس دیگری به من دست داد و با همان احساس به اقامه نماز ایستادم.

فاطمه: دوست داریم که شما با سخنانتان ما را راهنمایی کنید. دوست داریم حرف‌هایتان را در نامه برای ما بنویسید. می‌دانیم که کار زیاد دارید، اما با این همه اگر خواستید می‌توانید با یک نامه دل‌های ما را شاد کنید و علاقه ما را نسبت به خودتان و اسلام و پیامبر و علی (ع) و دیگر اولیاء و ائمه بیافزاید. دوست داشتیم این افتخار نصیب ما می‌شد که دختران شما بودیم.

اماما، دوست دارم به شما بگویم که مادرم در داغ برادرم علی، چه نیمه شب‌ها بیدار می‌شود و گریه می‌کند. از کجا بنویسم، گاهی اوقات دلم برای برادرم تنگ می‌شود و اشک از دیدگانم فرو می‌ریزد. علی شما را دید و بعد در نزدیکی‌های هویزه در عملیات بیت المقدس به خدا پیوست و مرا بی برادر گذاشت.

اماما، نمی‌خواستم شما را ناراحت کنم، فقط دلم می‌خواست که با شما درد دل کنم.

اماما اکنون که در حال نوشتن نامه هستم، اشک از دیدگانم فرو می‌ریزد. آخر همه امید و آرزویم همین برادر بود. دعا کنید خدا به ما صبر عنایت کند. می‌بخشید اگر ناراحتتان کردم. دوست داشتم روبروی شما می‌نشستم و با شما درد‌دل می‌کردم.

در اینجا زیاد زحمتتان نمی‌دهیم و شما را با دعاها، و نماز شبتان و با خدایتان تنها می‌گذاریم. امیدواریم جواب نامه را هر چه زودتر بدهید؛ چون ما صحبت‌های زیادی را در مورد ائمه اطهار و اولیاء خدا با شما داریم.

به امید پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام و سلامتی امام زمان و ظهورشان و سلامتی و دیدار ما با شما. سلام ما را به حضرت مهدی (عج) برسانید.

التماس دعا

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ

رویا نوروزی، دوم اقتصاد

فاطمه کاظم نژاد، دوم فرهنگ و ادب

۱۳۶۲/۲

از: ساری - مدرسه آیت الله کاشانی»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار