آیت الله محسن اراکی :

بیداری اسلامی نتیجه مقاومت ما در جنگ است

آیت الله محسن اراکی گفت: ما از دیگران انتظار داریم که انقلاب ما را بخوانند و بشناسند یک انتظار خیلی مهم و به جایی ما از نهادهای داخلی کشور چه حوزه ها، چه دانشگاه‌ها و بالاخص دانشگاه‌های نظامی داریم که این تجربه‌ها را تبیین و تدوین بکنند
کد خبر: ۲۳۵۱۲
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۵ - 17July 2014

بیداری اسلامی نتیجه مقاومت ما در جنگ است

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، دفترش حال و هوای حوزه های علمیه قدیم را دارد. از مبل و میز بزرگ و لوستر و... خبری نیست، دفتری ساده که یاد آوری حجره های ساده طلبگی می باشد. مرحوم حضرت آیت الله حاج میرزا حبیب الله اراکی همواره یار و همراه امام و از مهمترین حامیان او در میان مراجع بوده است. اکنون به سراغ فرزند او رفته ایم تا اینبار از اندیشه های امام بشنویم. اندیشه هایی که با آن دفاع کرد و جنگید و جام زهر را نوشید.

اندیشههای دفاعی امام خمینی (رحمة الله) را در عرصههای دفاع مقدس چگونه ارزیابی میکنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمان الصلاة علی محمد و آل طاهرین.  ما وقتی که به اندیشههای امام در عرصهی دفاع میپردازیم باید به این نکته اعتقاد داشته باشیم که ما گاهی اندیشههای امام را به عنوان یک فقیه مورد بحث قرار میدهیم یعنی اندیشههای امام به عنوان یک فقیه، به عنوان یک رهبری که استراتژی دفاعی کشور را در یک برههی بسیار حساس از تاریخ کشور رهبری کرد و امام را به عنوان یک فرماندهی کل قوا که علاوه بر استراتژی تاکتیکهای عملیاتی جنگ را هم هدایت کرد؛ یعنی ما امام را در سه بعد باید بشناسیم و اندیشههای دفاعی او را در هر سه بعد باید مورد بررسی قرار دهیم. در بعد فقهی و اندیشههای دفاعی امام به عنوان یک فقیه اولاً به نکته باید التفاط داشته باشیم حضرت امام فقیهی بودند که باب دفاع را در فقه به عنوان باب مستقلی گشودند و قبل از اینکه انقلاب پیروز بشود و حضرت امام به عنوان یک رهبر یک کشور بخواهد وارد عمل بشود در کتاب تحریرالوسیلهی ایشان که در ترکیه نوشته شد حضرت امام باب دفاع را به عنوان باب مستقلی در تحریرالوسیله مورد بحث قرار دادند و دفاع را به دو نوع تقسیم کردند: 1- دفاع شخصی، دفاعی که انسان از جان و مال و حیثیت و آبروی خودش میکند. 2- دفاع نوعی یا از کیان جامعه اسلامی، که این نوع دفاع، احکام خاص خودش را در دارد و در این دفاع کلی بر دو مطلب حضرت امام تاکید دارند و داشتند. مطلب اول این است که هر کجا این کیان اسلام و جامعه اسلامی، مورد تهدید قرار بگیرد استقلال و منافع او مورد تهدید قرار بگیرد مقاومت لازم است حتی اگر این مقاومت به مقاومت مسلحانه بیانجامد و دفاع از استقلال و از مصالح جامعهی اسلامی نیاز به اذن ولی و فقیه هم ندارد. همچنین اگر دشمن موجودیت جامعهی اسلامی یا خاک کشور اسلامی را مورد تهدید قرار بدهد ولو بخشی از خاک کشور اسلامی مورد تهدید قرار بگیرد این جا دفاع واجب و لازم است این دشمن چه آن که این دشمن، خارجی باشد یعنی یک کافری حمله کند یا نه این دشمن، داخلی باشد و یک عنصر ضد امنیت و ضد آرامش جامعهی اسلامی یعنی کسی که بر علیه امنیت اسلامی قیام میکند، امنیت مردم، امنیت جامعهی اسلامی، امنیت بخشی از جامعه یا کشور اسلامی را تهدید میکند. قیام بر علیه چنین کسی مقاومت بر علیه چنین کسی واجب است و در دفاع ما بر علیه صدام همین معنا صدق میکرد. صدام یک موجود ضد امنیتی و ضد مصالح جامعهی اسلامی بود که امکانات جامعهی اسلامی را برای کمک به مصالح دیگران به کار گرفت و به عنوان ابزار دست دیگران هم موجودیت بخشی از جامعهی اسلامی را که ملت و مملکت ایران را به خطر انداخت و هم به منافع و مصالح هر دو ملت ایران و عراق صدمه زد و لذا مقاومت در برابر صدام بلکه از بین بردن قدرت او از نظر شرعی در فقه امام واجب بود. این یک بخش از مسألهی اندیشهی دفاعی حضرت امام بود که اندیشهی دفاعی ایشان به عنوان یک فقیه جامع الشرف بود.

 آیا قبول قطع نامه 598 بر اساس اندیشههای دفاعی امام صورت گرفت؟

در مدیریت جنگ، نظرات مختلفی بود مدیریت حضرت امام این بود که مجموعهی جنگ را با مدیران جنگ، طوری مدیریت کنند که چنین نباشد که بر خلاف باورها و تشخیصهای مدیران جنگ چیزی را به آن تحمیل کنند. امام ایدهی خودش را میفرمود اما اگر میدید که این ایده زمینهی پذیرش ندارد خواه ناخواه همراه تشخیص مدیران جنگ سیاست گذاری میکرد. به نظر ما، حضرت امام معتقد بودند که اگر ما پیش دستی کنیم آمریکا منفعل خواهد شد و با انفعال آمریکا، دول منطقه و نیز صدام منفعل خواهند شد منتها چنین نشد و دست آمریکا که باز شد خواه ناخواه هم خود آمریکا برای ما اسباب زحمت ایجاد کرد هم کشورهای منطقه و هم خود صدام دست پیش را در ضربه زدن به ما نشان داد و این تا حدودی به ما ضربه زد و همین ضربه منشا آن شد که به تدریج فشار بر ما در حدی بالا برود که مدیران جنگ و مدیران کشور نه همهی آنها به این باور برسند که ادامهی جنگ به نفع مملکت و کشور نیست وقتی آنها نه همهی آنها بلکه بخشی چون بخش بسیار عظیمی از فرماندهان جنگ و نیروهای مدیر دولتی حتی معتقد نبودند به این امر یعنی معتقد بودند که ما میتوانیم ولی بخش هم معتقد بودند به اینکه ادامهی جنگ به نفع ما نیست و لذا حضرت امام هم با توجه به اینکه داشت به عنوان مدیر و رهبر کشور باید انسجام نیروهای نظامی و دستگاههای دولتی را در این رابطه نگه میداشتند و روحیهی آنها را باید در این راستا نگاه میداشتند وقتی متوجه شدند که بخشی از مدیران دولت و جنگ معتقد به ادامهی جنگ نیستند و ادامهی آن را به نفع نمیدانند حضرت امام در برابر این اعتقاد تسلیم شدند و بر مبنای این نظریه قطع نامه را پذیرفتند البته سه نکته در این پذیرش قطع نامه بود.

یکی اینکه ما خاک کشور را آزاد کرده بودیم و هیچ بخشی از کشور ما تقریباً در اختیار کشور نبود.

دوم: ما در برابر دو تا سه سال اخیر جنگ متحمل صدمات بسیار زیادی شدیم و عمدهی صدمات متحمل شده را در این دو تا سه سال آخر جنگ متحمل شدیم یعنی صدماتی که به ما وارد شد مخصوصاً صدمات نیروی انسانی بسیار بالا بود.

سوم: طولانی شدن زمان جنگ بسیاری از امکانات داخلی کشور را تحلیل برد این سه عنصر در ارائهی این نظریه که ادامهی جنگ به نفع نیست تاثیر داشت و لذا حضرت امام در برابر این نظریه تسلیم شدند و قطعنامه را پذیرفتند.

 کیفیت مدیریت امام در جنگ تحمیلی چگونه بود؟

ما گاهی اندیشهی دفاعی حضرت امام را به عنوان رهبر یک کشور، کشوری که از سوی یک یاغی مورد تجاوز قرار گرفته و از سوی یک عنصر ضد امنیتی جامعهی اسلامی و ضد ارزشها که به قصد جان مردم و به قصد حیثیت بخشی از جامعهی اسلامی جنگ رفت. به عنوان یک استراتژیک و به عنوان یک رهبری که رهبر یک کشور است و سیاستهای کلی دفاعی آن کشور را مورد طراحی و تصویب قرار میدهد و بنیان گذار یا طراح استراتژی دفاعی کشور است. امام در استراتژی دفاعی معتقد بودند که باید اولاً به گونهای دفاع کرد که هیچ بخشی از کشور ما و هیچ مصلحت و منفعتی از منافع ملت ما مورد تهدید دشمنی دیگر قرار نگیرد اضافه بر دفع خطر دشمن فعلی؛ یعنی هم باید دست دشمن فعلی را از مصالح و منافع و از خاک و از حیثیت کشور قطع کرد و نه تنها دستش را باید قطع کرد امیدش را در تجاوز آینده هم باید از بین برد  و لذا به گونهای باید دفاع کرد که هم امنیت حاضر، امنیت زمان حال و هم امنیت آینده را برای کشور تامین کرد این یک خط استراتژی کلی حضرت امام در دفاع بود. خط استراتژیک دومی که حضرت امام در دفاع به آن توجه داشتند ضرورت تکیه بر امکانات درونی ملت بود یعنی ما باید کاری کنیم که در دفاع، در حفظ استقلال، در حفظ اقتدار کشور و ملتمان به امکانات خودمان تکیه کنیم نه امکانات خارج و باید اعتماد به نفس خودمان در درجهای باشد که در هر شرایطی اعتقاد داشته باشیم و این اعتقاد را حضرت امام داشتند و در هر شرایطی خود ملت و خود کشور ما میتواند با تکیه بر امکانات از خودش دفاع کند. بدون اینکه نیاز داشته باشیم که حتماً به کمک خارجی اعتماد کنیم. این یک خط بسیار مهم استراتژیک دفاعی حضرت امام بود و خط سوم استراتژیک حضرت امام این بود که برای دفاع و برای حفظ امنیت و آرامش کشور و دفع متجاوز باید معتقد بود که خدای متعال به یاری ملت خواهد برخاست این تفکر در روایات ما هست. در روایات ما روی این اصل تکیه شده که مظلوم همیشه مورد حمایت قرار گرفته و یاغی به اصطلاح یعنی تجاوزگر شکست خورده است. این اعتقاد که تجاوزگر شکست خورده است و کسی که بر علیه تجاوز ایستادگی میکند باید اعتماد به پیروزی خود در دفاع ولو در مدت طولانی داشته باشد؛ یعنی خط سوم استراتژی این است که باید ما طوری عمل کنیم که صبر را پیشه کنیم و مقاومت و ایستادگی را در جامعهی خودمان و در نیروهای رزمندهیمان آن چنان نهادینه کنیم که این چنین نباشد که در انتظار یک پیروزی نزدیک و یک پیروزی سریع باشیم. باید بدانیم که پیروزی با مقاومت و صبر به دست میآید و ایستادگی است که پیروزی را به وجود میآورد و اینکه ما به استراتژی صبر و استراتژی نفس دراز مدت ملت و نیروهای رزمنده تکیه کنیم این یک اصل بسیار مهم استراتژی دفاعی حضرت امام بود که ما معتقدیم این سه اصل استراتژیک را حضرت امام در دوران دفاع مقدس عملی کرد. بعد سوم، بعد تاکتیکها و سیاستهای میدانی جنگ بود. در سیاستهای میدانی جنگ ما باید به این نکته توجه کنیم که حضرت امام چنان جنگ را از لحاظ تاکتیکی و میدانی رهبری کردند که میتوان یک الگوی بینظیری در تاریخ جهان معاصر باشد. ما در شرایط خاصی مورد تجاوز قرار گرفتیم. ما یک کشوری بودیم تازه انقلاب کرده ارتش نداشتیم؛ یعنی ارتش ما به هم ریخته بود هنوز ارتش بازسازی نشده بود سپاه و نیروهای متشکل مردمی نداشتیم، سپاه ما بسیار بسیار سپاه تازه کار و کم تعداد بود ما در خرمشهر آن جایی که حمله به خرمشهر انجام گرفت شاید تعداد سپاهیان خرمشهر، به سیصد نفر نمیرسد همهی آنچه ما به عنوان سپاهی در خرمشهر داشتیم در مقابل چند لشکر از نیروهای دشمن که هزاران انسان کارآموخته و کارآزموده و جنگ دیده و آماده برای جنگ مسلح به تمام معنا نه ارتشی داشتیم، نه سپاه چندانی آمادگی به کاری در یک همچنین شرایطی از سوی یک ارتش آمادهی تا دندان مسلح از هر جهت مورد هجوم قرار گرفتیم. در یک چنین شرایطی حضرت امام آمد بر نیروهای مردمی اعتماد کند و مردم را از لحاظ روانی، آمادگی تحمل آسیبهای جنگ آماده کند و مردم را برای کمک و پشتبانی از جنگ بسیج کند این بسیج مردم یک ایجاد آمادگی روانی در مردم برای تحمل آسیبهای جنگ بسیار کار مهمی بود. این کار را حضرت امام به خوبی انجام دادند این یک بخشهای تاکتیک دفاعی حضرت امام بود بخش دوم روحیه دادن به ارتش به رغم آن که ارتش نابسامانیهای شدیدی که داشت ارتش ما در همان روزهای اولیهی جنگ بسیار ضربه خورد و بسیار در حالت انفعال قرار گرفت. این حالت انفعال به هیچ موجب آن نشد که حضرت امام به عنوان فرماندهی کل قوا دست به یک کارهای انفعالی در رابطه با ارتش بزند ممکن بود یک رهبر دیگری در یک جای دیگر با یک چنین ارتشی مواجه شود ارتشی که شدیداً در اوایل جنگ منفعل شد دست به یک کارهایی بزند که از لحاظ روحیه بیشتر خورد شود در حالی که حضرت امام آن را اداره کرد. ارتش در همان شرایط جنگ به خوبی بازسازی شد این بازسازی و مدیریت روانی، مدیریت روانی فرماندهها، اعادهی آمادگی برای فرماندگان و آماده سازی فرماندههای ارتش در طول دوران جنگ برای تحمل بار جنگ کار بسیار مهمی بود که حضرت امام انجام دادند و در کنار این دو کار ایجاد نیروهای منسجم مردی و تقویت سپاه پاسداران به عنوان اولین نیروی مردمی جنگی، سپاه پاسداران در خلال جنگ به یک ارتش نظامی کارآزمودهی مسلح به تسلیحات مدرن و کارآمد به تمام معنا تبدیل شد و در کنار آن بسیج. این کار ساختن سپاه و بسیج چه از لحاظ روانی چه از لحاظ آمادگیهای رزمی چه از لحاظ آمادگیهای تسلیحاتی و چه از لحاظ آمادگیهای تشکیلاتی این چهار بعد حضرت امام واقعا کار بزرگی انجام داد و انصافاً کاری که حضرت امام در رابطه با بسیج متشکل نیروهای مردمی چه سپاه، چه بسیج انجام دادند یک کاری است که به عنوان الگو برای همهی جهانیان قابل استفاده است. این مجموعهای که عرض شد مجموعهی کاری بود که در بعد اندیشه و عملکرد مدیریت حضرت امام از خودشان نشان دادند و ما در روزهای آخرین جنگ به یک کشور دارای یک نیروی مسلح آماده و یک نیروهای مردمی متشکل و یک مردم مقاوم و آماده برای تحمل تمام مشکلات در راه حفظ موجودیت خود و در راه حفظ آرمان و نظام تبدیل شدیم و لذا معتقدیم که در همهی بعدها هم در بعد اندیشه و در بعد استراتژی و تاکتیک و مدیریت میدانی کاری که حضرت امام انجام دادند کار بسیار بینظیری بود.

نسبت بیداری اسلامی در منطقه با آثار و پیامدهای هشت سال دفاع مقدس را چگونه ارزیابی می فرمایید؟

ما اعتقادمان این است که آنچه امروز به عنوان بیداری اسلامی شاهد آن هستیم اصلاً نتیجهی مقاومت ما و مردم ما در دوران جنگ و مقاومت مردم ما در دوران بعد از جنگ، در حقیقت ما دو جنگ را پشت سر گذاشته ایم و در نتیجهی پیروزی ما در این دو جنگ، این بیداری اسلامی امروز کلید خورد. مقاومت اول ما مقاومت در خود جنگ نظامی بود که هشت سال جنگ نظامی را ما تحمل کردیم و پیروزمندانه از این جنگ بیرون آمدیم. مقاومت بیشتر ما در حقیقت و نفسگیر ما در دوران پس از جنگ و دوران جنگ سرد، ما یک دوران جنگ سردی را طی کردیم که در این دوران جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی، روانی، اقتصادی، جنگ به وسیلهی محاصره و به وسیلهی ابزارهای مختلف نابود کنندهای که دشمن به کار گرفت سعی داشت انقلاب را نابود کند یا انقلاب را در مرزها خفه کند. مقاومت ما در هر دو عرصه منجر به این مطلب شد که بعد از دو سه دهه از انقلاب مردم منطقه دیدند استکبار جهانی در برابر حرکت ما ناتوان شد در حقیقت استکبار جهانی زانو زد در برابر ارادهی ملت ما. این زانو زدن استکبار جهانی، این به محاصره درآمدن اسرائیل و شکست سیاستهای آمریکا در منطقه از یک سو و پیروزهای ملت ما در عرصههای مختلف از عرصهی جنگ تا اندیشه، علم، مدیریت این موجب آن شد که در دل ملتهای اسلامی و بالاخص کشورهای عربی امید به پیروزی زنده بشود. هم امید به موفقیت و پیروزی و هم این باور که دشمن شکست پذیر است. سابقاً قبل از مقاومت ملت ما و قبل از مقاومت انقلابی که ما در دنیا و بالاخص در جهان اسلام به وجود آوردیم کشورهای اسلامی و امت اسلامی و قشرهای مختلف کشورهای اسلامی امید به پیروزی در برابر دشمن و در برابر استکبار نداشتند یعنی میگفتند فایده ندارد کاری بکنیم چگونه میتوان با این استکباری که در همه جا تسلط یافته بود اقتدار استکبار و آن اقتصاد و سیاست و آن نیروی نظامی و اقتدار نظامی نمیشود با استکبار مبارزه کرد و باید با استکبار ساخت و تن به سلطهی آن داد. این ایدهای بود که در جامعهی اسلامی رواج داشت و شکست خورد و در برابر این ایده و به جای آن ایدهی دیگری جای گرفت و آن اینکه یک: استکبار شکست پذیر است. دو: آن چنان اقتداری داریم که با اراده و صلابت و ایستادگی و مقاومت بتوانیم بر علیه استکبار پیروز بشویم و بتوانیم خودمان را بسازیم و روی پای خود بایستیم این دو مطلب این دو معادله را به نظر من انقلاب اسلامی به وجود آورد چه در دوران جنگ نظامی و جنگ سرد و در نتیجهی آن مقاومت دوران جنگ نظامی و دو ده سالهی دوران مقاومت جنگ سرد این بیداری اسلامی محصول این مقاومت و ایستادگی و صلابتی که ملت و انقلاب ما از خود نشان دادند شد.

به نظر حضرتعالی مسئولین اجرایی وقت کشور به چه میزان توانستند با اندیشه های دفاعی امام خمینی و آرمانهای انقلاب اسلامی همراهی کنند؟

مدیریت وقت مشکلات زیادی داشت یعنی ما معتقدیم که همیشه در دوران جنگ همیشه از دولت گله مند بودیم من از شخص خودم نمیخواهم عرض کنم کل روند نیروهایی که در عرصهی جنگ وجود داشتند از نظامی و غیر نظامی که دولت با تمام توان در اختیار جنگ قرار نگرفت این گله مندی را داشتیم. این وضعیت از دو ریشه نشات میگیرد. یک: این بود که کلاً نظام ما تازه کار بود؛ یعنی ما هنوز تجربهی چنین جنگی نداشتیم که بتوانیم در نتیجهی چنین تجربهای بتوانیم ساز و کار به خدمت گیری تمام امکانات دولتی را داشته باشیم. یک بخش، بخشی بود که بسیار طبیعی. یک علت دیگری هم داشت و این بود که در بین دولتیان ما کسانی بودند که خیلی به اندیشه امام و اعتقادی به جنگ و مقاومت اعتقاد نداشتند. انتظاراتی که نیروهای جنگاور و نیروهای خطوط آتش از دولت در حمایت از جنگ نداشتند این انتظارات کاملاً برآورده نشد. البته باید گفت که نیروهای دولتی محلی مثلاً در خوزستان، ایلام، کردستان، کرمانشاه و همچنین در سایر استانهای جنگی ما نیروهای دولتی محلی کاملاً در آن بخشی از مجموعهی نظام با نیروهای جنگاور و نیروهای نظامی بسیار همکاری خوبی داشتند.

آیا دفاع در نظر امام تنها محدود به عرصهی نظامی بود یا شامل عرصههای دیگری هم میشد؟

اصولاً ما یک چیزی داریم فراتر از مسألهی دفاع و آن مسألهی اقتدار که اقتدار خواه ناخواه هم در دفاع منعکس میشود. اقتداری که ملت باید داشته باشد منحصر به اقتدار نظامی نیست. اولاً اگر انسان مقتدر در کشور داشته باشیم یعنی ارادهی انسانی کشورمان، ارادهی قدرتمند و پایداری باشد این ارادهی پایدار عمدتاً از ایمان نشأت میگیرد این ایمان و تربیت ایمانی این اقتدار را به وجود میآورد. دانش عنصر دیگر اقتدار است و البته اقتدار نظامی هم و اقتدار در عرصهی دفاع که شامل بعدهای بسیار متعددی میشود این هم یکی از بخشهای بسیار مهم و از ارکان مهم اقتدار ملت است که حضرت امام به هر سه نوع این اقتدار کاملاً ایمان داشتند و رهبری کردند ملت ما را در عرصهی ایجاد این اقتدار و تثبیت آن.

 آیا با پایان جنگ، اندیشههای دفاعی امام (رحمة الله علیه) هم به پایان رسید؟

خیر. نه تنها پایان نیافته بلکه باید گفت امام یک مکتب دفاعی جدیدی را پی ریزی کردند که این مکتب دفاعی امروز آنچه به عنوان بیداری اسلامی دیده میشود نتیجهی این مکتب دفاعی است و باید این مکتب دفاعی خوب مورد بحث هم در حوزهها هم در دانشگاهها و بالاخص در دانشگاههای نظامی قرار بگیرد منتها چون این اندیشهی امام ابعاد مختلفی دارد لذا هم در حوزههای در ابعاد فقهی، هم در دانشگاههای نظامی از ابعاد نظامی و ابعاد مربوط به استراتژی و تاکتیکهای نظامی و هم در دانشگاهها در رابطه با ابعاد دیگر ابعاد مربوط به شناخت جوامع و ارکان اقتدار جامعهی ما و جوامع دیگر در همهی این ابعاد به نظر من باید اندیشهی دفاعی حضرت امام مورد بحث و تحقیق و جستجوی فنی و علمی قرار بگیرد و این اندیشه فراگیر شده است.

بنده در صحبتهایی که با بسیاری از رهبران بیداری اسلامی جدید داشتم مخصوصاً در سفری که سال قبل به تونس داشتم عرض کردم به بسیاری از رهبران جنبش اسلامی جدید که ما از شما انتظار داریم ما را بشناسید و بخوانید. انتظار نداریم ملتهای دیگر آنچه را که ما انجام دادیم کپی کنند ولی این انتظار، انتظار به حق و بجا بلکه فوق انتظار است؛ یعنی باید گفت شاید اگر ما منطقی فکر کنیم به عنوان یک وظیفه و تکلیف برای جنبشهای اسلامی جدید قابل معرفی است که انقلاب اسلامی را با تجربهی انقلاب اسلامی ما بشناسند و بخوانند. ما در همهی عرصهها تجربه داریم؛ یعنی آنچه که امروز بر انقلابهای منطقه میگذرد در همهی پیچ و خمهایی که اینها دارند وارد میشوند ما پیچ و خمهای نظیر آن را تجربه کردیم و هم آسیب ها، هم موفقیت ها، هم شکستها، عقب نشینی ها، پیشرفتها و پیشرویها را تجربه کردیم و لذا این به نفع بیداری اسلامی و به نفع نیروهای پیشتاز بیداری اسلامی است که با تجربهی انقلاب اسلامی، با اندیشههای امام و مقام معظم رهبری که در سخت ترین دوران رهبری کردند، حضرت امام در دوران دفاع سخت و مقام معظم رهبری در دوران دفاع نرم این مملکت و ملت و مردم را رهبری کردند و لذا قرائت و خواندن و بررسی و آشنایی با این تجربهی بسیار ستور و این تجربهی بسیار دامنهدار و بسیار پیچیده یک ضرورت و یک تکلیف برای همهی آن کسانی است که مایلند بیداری اسلامی امروز زودتر، کم آسیبتر و پرمایهتر به اهداف خودش دست پیدا کند.

همان گونه که ما از دیگران انتظار داریم که انقلاب ما را بخوانند و بشناسند یک انتظار خیلی مهم و به جایی ما از نهادهای داخلی کشور چه حوزه ها، چه دانشگاهها و بالاخص دانشگاههای نظامی داریم که این تجربهها را تبیین و تدوین بکنند؛ یعنی تا اینکه اگر دیگران خواستند از تجربهی ما بهره بگیرند ما بتوانیم منابع کافی داشته باشیم که با ارائهی این منابع به آنها کمک کنیم. مقداری در این رابطه به نظر شخصی، ما کوتاهی داریم. به نظر من در حوزهها کار بسیار اندکی در رابطه با تدوین و تبیین فکری و علمی تجربهی جنگ چه در بعد فکری، چه در بعد عملیاتی به عمل آمده و هم در خارج حوزهها در دانشگاهها هم خیلی کوتاهی در این زمینه شده حالا این کوتاهی یا عمدی بوده یا غیر عمدی البته تا حدودی در دانشگاههای نظامی ما این کار انجام گرفته ولی کافی نیست. به نظر ما باید هم حوزه ها، هم دانشگاههای عمومی ما به بررسی، تحلیل، تبیین و تدوین مفصل تجربهی انقلاب بپردازند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار