گزارش

مراحل تجزیه جهان اسلام توسط استعمار در عصر معاصر

در استعمار فرانو فرهنگ کشورهای اسلامی مورد هدف قرار گرفته و سعی بر آن است که از مردم در این کشورها هویت‏زدایی شود و به نوعی تجزیه کشورهای اسلامی، هم در حوزه جغرافیایی و هم در حوزه فرهنگی انجام گیرد.
کد خبر: ۲۴۳۰۰
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۸ - 29July 2014

مراحل تجزیه جهان اسلام توسط استعمار در عصر معاصر

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، نقطه آغاز اجرایی شدن تجزیه جهان اسلام توسط استعمار غرب در عصر معاصر را می توان سال های پس از جنگ جهانی اول در نظر گرفت. پس از جنگ جهانی اول با نقشه های استعمار غرب امپراتوری عثمانی تجزیه شد تا جغرافیای تازه جهان اسلام شکل گیرد.

از تجزیه امپراتوری عثمانی اکثر کشورهای امروزی جهان اسلامی از جمله عربستان سعودی، سوریه، لبنان، کویت، عراق و ... ایجاد شدند و کشورهای غربی بر هر یک از این کشور سلطه پیدا کردند. برای مثال، فرانسه بر سوریه و لبنان، انگلستان بر عراق و کویت سلطه پیدا کردند و غرب به طور کلی خط مشی این کشورها را تعیین می کرد.

علاوه بر این کشورها به گونهای ایجاد شدند که هم به لحاظ ساختار جمعیتی و هم به لحاظ سیاسی و جغرافیایی با مشکلات زیادی مواجه هستند. به عبارت دیگر، ساخت این کشورها توسط استعمار به گونهای بود که زمینه بروز تنشهای درونی و تنش میان کشورها فراهم باشد. برای مثال، کشوری نظیر عراق با دو گروه قومی عرب و کرد ایجاد شد که اعراب عراق نیز شامل شیعیان و اهل سنت هستند.

در طول تاریخ عراق همواره نزاع، اختلاف و درگیری میان کردها و حکومت عربی این کشور و اختلاف فرقهای میان شیعیان و اهل سنت نیز وجود داشت.

در عربستان سعودی، اقلیت شیعه در مناطق شرقی اسکان داده شدند و همواره مورد تبعیض حکومت سعودی قرار گرفتند که امروز نیز دیده می شود.

به طورکلی، طراحی استعمار برای تجزیه امپراتوری عثمانی و تشکیل کشورهای جدید در جهان اسلام به گونهای بوده که هر گاه احساس کردند این کشورهای جدید در جهت خلاف منافع و راهبردهای غرب گام بر میدارند، زمینه طرح ریزی تنش و تحرکات واگرایانه در این کشورها را به وجود آورند.

مرحله دوم تجزیه کشورهای اسلامی در عصر معاصر پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای غربی از یک سو دولتی یهودی را در سال 1948 در قلب جهان اسلام ایجاد کردند تا یکی از علل ایجاد نفاق در جهان اسلام شکل گیرد.(مشرق نیوز، 21 فروردین 1391) از سوی دیگر، کشوری نظیر بحرین نیز در آغاز دهه 1970 به استقلال رسید تا سناریوی تجزیه کشورهای اسلامی به کشورهای کوچک همچنان ادامه داشته باشد. در عین حال، قطر و امارات متحده عربی نیز از بریتانیا مستقل شدند و نفوذ آمریکا بر این کشورها افزایش یافت.

تحرکات غربیها پس از جنگ جهانی دوم به "استعمار نو" معروف شد که هدف اصلی آن گسترش نفوذ و سلطه بر جهان اسلام برای دستیابی به منابع غنی انرژی و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی بود.

مرحله سوم تجزیه کشورهای اسلامی پس از 11 سپتامبر 2001 و با طرح "خاورمیانه جدید" آمریکا آغاز شد، اما این مرحله همانند دو مرحله قبلی موفق نبود زیرا منجر به تجزیه کشورهای اسلامی نشد. با این حال، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، این کشورها را دچار نوعی چنددستگی کرد و زمینه های واگرایی و تجزیه این کشورها را فراهم کرد.

تحرکات استعمار غرب از سال 2001 به بعد زمینه دیگری نیز داشته که تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و رسانه های تصویری قرار گرفته و مرحله جدیدی به نام "استعمار فرانو" را شکل داده است.

در استعمار فرانو فرهنگ کشورهای اسلامی مورد هدف قرار گرفته و سعی بر آن است که از مردم در کشورهای اسلامی هویتزدایی شود و به نوعی تجزیه کشورهای اسلامی هم در حوزه جغرافیایی و هم در حوزه فرهنگی انجام گیرد و بیگانگی فرهنگی در جهان اسلام رخ دهد. اعطای بورسیه های تحصیلی و جذب نخبگان جوان جهان اسلام نیز همزمان با بهره گیری از رسانه ها مورد استفاده قرار گرفت.

مرحله چهارم طرحهای تجزیه طلبانه از درون بیداری اسلامی بیرون آمد که از سال 2011 در خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز شد. در موج تازه بیداری اسلامی که از سال 2011 آغاز شد، چهار دیکتاتور عرب در تونس، مصر، لیبی و یمن از قدرت ساقط شدند و جریان های اسلامی در صندوق های انتخابات حائز اکثریت آراء شدند. این اتفاقی نبود که مورد رضایت غرب باشد زیرا بیداری اسلامی سبب شد رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری در موضع ضعف قرار گیرد و جریان مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران تقویت شود.

بر این اساس، غرب با کمک برخی قدرت های عربی که از بیداری اسلامی هراسان بودند و پایه های قدرت خود را نیز متأثر از بیداری اسلامی سست و لرزان می دیدند، سناریوی براندازی نظام سوریه و تجزیه این کشور، افزایش عملیات تروریستی و تحرکات واگرایانه در عراق، تجزیه لیبی و گرفتار شدن لبنان در دام تروریست ها را طرح ریزی کردند. اگرچه تاکنون این سناریوها به تشکیل کشور دیگری در جهان عرب منتهی نشد اما امنیت و ثبات از این کشورها رخت بربست و بذر نفاق و واگرایی به شدت پاشیده شد.

و در پایان

غرب در موج جدید بیداری اسلامی که با استعمار فرانو همراه شد سعی دارد با برجسته کردن عوامل پیش ساخته واگرایی در جهان اسلام، زمینه های اتحاد داخلی و بیرونی در کشورهای اسلامی را از بین ببرد. درگیری های فرقه ای قومی و مذهبی در درون کشورها و بین کشورهای اسلامی در همین راستا است.

از سوی دیگر، غرب در اقدامی برنامه ریزی شده سعی دارد نظام های فدرالی را در مرحله نظام سازی برای کشورهای اسلامی مطرح کند. تشکیل مناطق خودمختار گام نخست برای تحریک واگرایی و سپس تجزیه کشورهای اسلامی محسوب می شود. در تحقق این هدف غرب، جریان های تروریستی و تکفیری به همراه رسانه ها نقش موثری ایفا می کنند.

منابع؛  
بیانات رهبری در دیدار با مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى، 9 شهریور1390.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاهها، 22 مرداد 1391.
برهانی محمد جواد، (1391) ، استعمار فرانو و نقش تخریبی آن در جهان اسلام.
عسگری سهراب، (1387)، ژئوپلتیک جهان اسلام، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 41.
فغانی شهرام، (28 تیر 1391)، فروپاشی عثمانی و پیدایش ترکیه و کشورهای جدید عربی.
مشرق نیوز، (21 فروردین 1391)، ماجرای 100 سال توطئه علیه جهان اسلام.
منصوری جواد، (1388)، استعمار نو،نظام سلطه در قرن بیست و یکم،انتشارات امیرکبیر.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار