نقد فیلم؛

سلاخی جامعه روشنفکری ایرانی با «یتیم خانه ایران»

«یتیم خانه ایران» با نگاهی نو نقد جامعه امروز ایران است و مسلما کمتر کسی تاب چنین نقد تندی را دارد. ما شدیدا نیازمند این نقد هستیم تا بدانیم جایگاه ما در مقابل ولی فقیه کجاست.
کد خبر: ۱۰۵۷۲۴
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۰ - 28September 2016
گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت در دومین شب برنامه‌های خود «یتیم خانه ایران» را به کارگردانی «ابولقاسم طالبی» اکران کرد.

اکران این فیلم که با مراسم رونمایی رسمی آن همراه بود با استقبال مخاطبان همراه شد و نوید فیلمی پرفروش در حوزه تاریخ معاصر را داد.

از ماست که بر ماست

طالبی بارها بعد از ساخته شدن فیلم «قلاده‌های طلا» خبر از ساخته شدن فیلمی عظیم درباره یک واقعه مکتوم تاریخی داده بود، واقعه‌ای که حتی از جانب ایران هم به آن پرداخت نشده است.

قحطی سال‌های انتهایی حکومت قاجار که مسبب اصلی آن دولت استعماری انگلیس بود. از جمله وقایعی است که حتی در هیچ مقطعی از کتاب‌های درسی به آن اشاره نشده است. از این منظر «یتیم خانه ایران» اثری قابل تامل و مهم است. این مهم بودن قبل از آنکه به اثر و جایگاهش در سینما ارتباط داشته باشد به طرح موضوع مربوط است.

سلاخی جامعه ایران با تیغ تیز طالبی در «یتیم خانه ایران» 

مهم‌تر اینکه طرح این موضوع در مناسبات سیاست خارجی امروز ایران قابل توجه است. آنچه که «یتیم خانه ایران» را از آثار دیگر حوزه تاریخ معاصر جدا می‌کند برداشت تاریخی برای درک بهتر شرایط امروز است. نگاه طالبی در این فیلم به مسئله قحطی بهانه‌ای است، برای نقد امروز کسانی که چشم به روی واقعیات بسته‌اند و نمی‌خواهند به پشت سر خود و راهی که تا کنون طی کرده‌اند، بیندازند.

«یتیم خانه ایران» به مثابه سیلی غیر منتظره‌ای است که باید نتیجه‌ای جز بیداری نداشته باشد. حالا اگر کسی با این سیلی بیدار نشود باید در خود شک کند. پیکان نقد تند طالبی در این اثر نه انگلیس و روسیه آن روز است. نه یهودیان صهیونیزم و نه هیچ کس دیگر در بیرون مرزهای ایران، نوک این پیکان دقیقا به سمت خود ایرانی ماست. 

داستان معروف عقابی که فریفته بلند پروازی خود شد و در آخر با تیر شکارچی کشته شد حکایت روزگار ماست. ما در هر جایی ایستاده‌ایم نتیجه رفتارهای سیاسی و اجتماعی در بعد بین‌المللی و داخلی ماست. آنچه که سبب قحطی شد و آنچه که باعث تقسیم شدن ایران میان انگلیس و روسیه شد نه بخاطر دشمنی این دو دولت متخاصم با ما بلکه به خاطر بی‌کفایتی رجاله‌های سیاسی آن روز و مردمانی بود که تن به حکومت آن رجاله‎‌ها دادند.

سلاخی جامعه ایران با تیغ تیز طالبی در «یتیم خانه ایران» 

در این میان کسانی چون مدرس، شیخ فضل‌الله نوری، امیرکبیر و ... مردان دیگری بودند که دغدغه دین و وطن داشتند ولی از سوی مردم رها  یا در تبعید به دست هموطنان‌شان کشته شدند. یک ایرانی وقتی می‌بیند طناب دار شیخ‌ فضل‌الله نوری را علمای دیگر بافته‌اند اهمیتی نمی‌دهد. این عدم بصیرت ریشه‌دار است. در میدان تبریز عده‌ای از آزادی‌خواهان را در روز عاشورا دار می‌زدند و عده‌ای از مردم برای عزاداری امام حسین(ع) به سر و سینه می‌زدند.

در سکانسی از این فیلم سرباز انگلیسی به حسام که پدرش جیره خوار انگلیسی‌ها و فراماسون‌ها است، می‌گوید؛ دولت در مقابل ملتی که پشت سر رهبران‌شان بایستند سر خم می‌کند. شما صدها سال است که لیدرهای خود را رها کرده‌اید و آنها در تنهایی و تبعید کشته شدند.

این نخوت سرنوشت آن روز ایرانی بود که در خواب فرو رفته بودند و پشت رهبران‌شان را خالی کردند. میرزا کوچک خان جنگلی، رئیس‌علی دلواری، ستارخان و باقرخان را هموطنان‌شان از سر راه برداشتند. سر میرزا کوچک خان را یک ایرانی به طمع دست‌خوش رضاخان برید.

آنچه که انگلیس می‌خواست بشود به دست ایرانی‌ها به سرانجام می‌رسید. در این میان استثنائاتی چون تحریم تنباکو هم بود که مردم در زیر لوای مرجع‌شان ماندند و دولت انگلیس را وادار به تسلیم کردند. 

هیچ قدرتی نمی‌تواند ما را از بازگشت به روزگار قحطی ایران مصون کند، مگر آنکه این قدرت از مرجعیت و ولایت فقیه منبعث شده باشد «یتیم خانه ایران» ایران در صدد گفتن همین مطلب است.

در طول تاریخ سینمای ایران فیلم‌های بسیاری درباره تاریخ معاصر ساخته شده که هیچکدام ارزش معنا شناختی «یتیم خانه ایران» را ندارد. تنها سریال به یادماندنی «هزار دستان» است که توانسته تاریخ را به نفع شرایط موجود نقد کند. حتی می‌توان گفت که «یتیم خانه ایران» و «هزاردستان» مکمل و متمم یکدیگرند.

سلاخی جامعه ایران با تیغ تیز طالبی در «یتیم خانه ایران» 

در «هزاردستان» رییس نظمیه بعد از تحقیق و تفحص درباره قتل اسماعیل خان رییس انبار غله خطاب به مردم کوچه و بازار می‌گوید: ملت خواب، ملت همیشه خواب، ملت خواب زده و... عباراتی نزدیک به این. آنچه که «علی حاتمی» در «هزاردستان» گفت این بار از زبان طالبی می‌شنویم با این تفاوت که زبان طالبی به دلیل نقد خودمان گزنده‌تر و به دلیل طرح مسئله ولایت‌مداری ریشه‌دارتر است. خوشبختانه این بیان و پیام طالبی بدون شعارزدگی به بیننده منتقل می‌شود؛ مسئله‌ای که این روزها در کمتر آثاری از سینمای به اصطلاح ارزشی می‌بینیم.

جدای از محتوا در فرم نیز طالبی گامی رو به جلو برداشته است. فرم روایی فیلم بدون حاشیه رفتن فقط آنچه را که لازم است می‌گوید هر چند این داستان‌گویی گاهی دچار اطناب شده، اما ضربه اساسی به فیلم وارد نمی‌کند. همچنین سکانس افتتاحیه و اختتامیه فیلم ضرورت دراماتیک ندارد. فیلم می‌توانست در همان صحنه رفتن میرزامحمدجواد بنکدار به جنگل تمام شود.

بحث بر سر فرم «یتیم خانه ایران» به مقاله دیگری نیاز دارد و طرح آن در این نوشتار ضرورتی ندارد. مختصر آنکه محتوا در این اثر بر فرم تسلط دارد و طالبی به دلیل بزرگی آنچه که قصد گفتنش را داشته چندان در فرم موفق نبوده هر چند «یتیم خانه ایران» در فرم از فیلم‌های دیگر این حوزه در مقامی بالاتر ایستاده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها