روایت «رحیم پورازغدی» از دینداران سکولار؛

مفاهیم دینی برای پاس کردن واحدهای درسی نیست

اگر حقایقی به عنوان توحید و معاد و نبوت وجود دارند، این‌ها کاربردشان فقط برای پاس کردن امتحانات درس دینی نیست و مبنای واقعی زندگی هستند.
کد خبر: ۱۱۰۶۷۹
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۱ - 29October 2016
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عده ای از اقتصاددانان معتقدند ارزش های دینی مانند رعایت حقوق دیگران، پرهیز از دروغ، حرص و حسد، ارزش هایی شخصی هستند که دخالت دادنشان در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کلان جامعه نه عقلی است و نه علمی. اما هیچ وقت به این سؤال پاسخ نمی دهند که چگونه ارزش های لیبرالیسم و مارکسیسم به عنوان 2 مکتب انسانی، در اقتصاد، حقوق، سیاست و اجتماع وارد می شوند اما نوبت به علوم انسانی مبتنی بر اسلام که می رسد ورود ارزش های این دین، به حوزه های مورد بحث به سخره گرفته می شود و آن را عملی غیرعلمی می خوانند. درد اصلی وقتی است که این سخنان، نه از زبان افراد بی دین که از زبان افراد مسلمان معتقد به توحید، معاد و نبوت شنیده می شود. این ها بخشی از صحبت هایی بود که آقای حسن رحیم پور ازغدی، استاد حوزه و دانشگاه، سه شنبه (4 آبان ماه) در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در همایشی با عنوان دو مدل تفکر دینی در علوم اسلامی مطرح کرد.

 این همایش به مناسبت روز اعتراض امام خمینی (ره) به قانون استعماری کاپیتولاسیون برگزار می‌شد. «حسن رحیم‌‌پور ازغدی» عضو شورای انقلاب فرهنگی در ابتدای صحبت‌هایش با اشاره به نوع دینداری دینداران دوگانه‌اندیش گفت: این‌ها هم نمی‌خواهند بی‌دین انگاشته شوند -‌ که واقعاً هم بی‌دین نیستند- و هم از آن‌طرف در بسیاری از مقولات دینی، دیندار نیستند. این‌ها عموماً با یک بحران هویتی بین دینی‌زیستن، دینی‌اندیشیدن و غیردینی‌زیستن مواجه هستند. این‌ها کسانی هستند که در عرصه شخصی مسلمان و حتی مقید به احکام فقهی هستند اما وقتی قرار می‌شود نسبت علوم انسانی را با دین و با اسلام، در افکار و عقایدشان مشخص کنند، یعنی جایی که بحث به انسان‌شناسی اسلامی و توحیدی می‌رسد و لازم می‌شود مباحث آنها را به‌عنوان گزاره‌های معرفتی به رسمیت بشناسند و آموزش و پژوهش را به آنها ارتباط دهند، از آنها فاصله گرفته، دقیقاً مانند یک فرد لائیک یا سکولاریست موضع می‌گیرند. کسانی که حتی خود را نواندیش دینی و روشنفکر مسلمان می‌دانند اما در هر حوزه‌ای از علوم انسان‌شناسی که وارد می‌شوید تا می‌خواهید مفاهیم اسلامی - اعم از نقلی؛ یعنی استناد به آیه و حدیث قطعی، یا عقلی؛ یعنی طرز تفکر و عقلانیت اسلامی- را مطرح کنید دچار حالت چندش می‌شوند و گمان می‌کنند آلوده به گناه علمی شده‌اند.

تقسیم دین به امور عرفی و قدسی؛ آغاز سکولاریزم

وی در ادامه با بیان تعریف سکولار و ایدئولوژیک از دین که توسط این گروه از مدعیان دینداری ارائه می‌شود، گفت: این‌ها دین را به 2 امر قدسی و عرفی تقسیم می‌کنند. دانشگاه را مکان بحث درباره امور عرفی و مسجد و کلیسا را هم مکان بحث درباره امور قدسی می‌دانند. همچنین به لحاظ نظری تلاش می‌کنند با ترجمه آثار سکولار در حوزه علوم انسانی -‌که همه آنها ایدئولوژیک هستند ولی اصطلاحاً صدایش را در نمی‌آورند- بین امر دینی و امر غیر دینی یا امر خصوصی از غیر خصوصی یک تفکیک نظری انجام دهند و سکولاریزم هم از همین‌جا آغاز می‌شود.

وی افزود: متاسفانه در عمل هم بخشی از این‌ها وارد عرصه‌های سیاست، اجتماع، رسانه، تبلیغات، کادرسازی و تصمیم‌سازی برای جامعه می‌شوند. این‌ها قائل به تفکیک عملی بین نهاد دینی و غیر دینی و قبل از آن قائل به تفکیک نظری مفهوم دینی از غیر دینی هستند. چیزی که در اصطلاح مکاتب، سکولاریزاسیون نامیده می‌شود.

وی در ادامه سکولاریزم را یک مفهوم نظری و سکولاریزاسیون را فعالیت عملی برای اثرگذاری در نهادهای نظری و عملی جامعه به منظور غیردینی شدن آنها دانست و گفت: عقیده اینها این است که سخن انبیاء الهی را می‌شنویم و بخش‌هایی از آن را هم می‌پذیریم. اما آن بخش‌هایی را می‌پذیریم که مربوط به مسائل شخصی و احساسات درونی و مباحث انفسی است نه آن قسمت‌هایی را که در ارتباط با بحث‌های آفاقی و بیرونی است و درون و بیرون، فرد و جامعه و حریم خصوصی و عمومی را با هم در نظر می‌گیرد.

اشاره به بی‌سوادی دینی بخشی از این متفکران که اساساً به قرآن و سنت آشنا نیستند، بخش دیگری از صحبت‌های این استاد حوزه و دانشگاه بود. وی گفت: دسته دیگری از اینها همان سواد علمی و دانشگاهی مورد ادعا را هم ندارند. او همچنین به گروهی از دانشجویان و اساتید دانشگاه و حوزه اشاره کرد که با خواندن 30جلد کتاب، صاحب مدارک عالی حوزوی و دانشگاهی شده‌اند ولی نتوانسته‌اند حتی یک نقد یا یک حاشیه در کناره هیچ کدام از همان کتاب‌ها بنویسند: متاسفانه فقط حافظه‌ها خوب کار می‌کنند و عاقله‌ها در استراحت مطلق هستند.

دستورات دین، مبنای زندگی

عضو شورای انقلاب فرهنگی در ادامه صحبت‌ها گفت: یک وقتی هست کسی نامسلمان است و ادعای دینداری هم ندارد. این فرد اگر بگوید به اسلام یا دین اجازه واردشدن در حوزه‌های تفسیر، تبیین، تدبیر و تصمیم درباره جهان و به‌کارگیری تکنولوژی درمسیر اهدافش را نمی‌دهد، هر چند حرفش حق نیست اما نمی‌شود به او ایراد گرفت. ایراد ما به طرز تفکر بچه‌مسلمانی است که از یک طرف ادعای دینداری دارد و از آن طرف اجازه ورود دین به حوزه‌های تصمیم‌ساز زندگی در جامعه را نمی‌دهد. این افراد چگونه می‌توانند این پارادوکس را حل کنند که اگر پذیرفتند دین، سخن خداوند با انسان از طریق انبیاء است و حقیقت است، چگونه این حقیقت در حوزه فردی و انفسی وقتی وارد حوزه، آفاقی و بیرونی جامعه می‌شود دیگر حقیقت نیست؟

وی ادامه داد: بحث این است اگر حقایقی به عنوان توحید و معاد و نبوت وجود دارند، این‌ها کاربردشان فقط برای پاس کردن امتحانات درس دینی نیست و مبنای واقعی زندگی هستند. چگونه در کلمات نماز به وجود این حقایق و صراط مستقیم اعتراف می‌کنید ولی از مسجد و محراب که بیرون آمدید؛ منکر آن حقایق می‌شوید؟
 
وی گفت: شاید فرد بی‌دین بتواند ادعا کند که مثلاً سیاست را برای کسب قدرت می‌خواهد و حقوق را برای احقاق فلان حق نامشروع و... اما فرد مسلمان نمی‌تواند مانع ورود دستورات اسلامی در زندگی شود.

منفعت صاحبان ثروت و قدرت در عدم دخالت دین
 
وی در ادامه با طرح این پرسش اساسی که چه تعریفی از انسان و مرگ باید مبنای تصمیم‌گیری‌ها و تئوری‌سازی‌ها باشد، خاطرنشان کرد: چگونه در زندگی شخصی به‌عنوان فرد مسلمان، حرام و حلال و اخلاق را رعایت می‌کنید اما در حوزه عمومی و اجتماع آنها را ناکارآمد و غیرعلمی می‌دانید؟ همچنین چگونه اقتصاد لیبرالی و مارکسیستی که اساساً ایدئولوژی هستند ورودشان به حوزه اجتماع مانعی ندارد اما به اسلام که می‌رسید ورود دستوراتش به حوزه اجتماع را غیرعلمی می‌دانید؟
 
وی با بیان این مطلب که اگر واجبات اخلاقی و فقهی شریعت وارد علمی مثل اقتصاد نشوند بیشترین منفعت را صاحبان ثروت و قدرت می‌برند افزود: صاحبان قدرت دوست دارند از قدرتشان بدون شرط‌های محدودکننده استفاده کنند. هیچ دولتی نمی‌خواهد در موضوع مردم به خداوند پاسخ دهد. می‌خواهد آزاد و لیبرال باشد.

کسانی که می‌گویند علوم انسانی، دارای رویکردهای دینی و غیردینی نیستند در واقع دانسته یا ندانسته به این امر معتقد می‌شوند که به دین اجازه وارد شدن در ابعاد مختلف زندگی را ندهند.
شاید حرف یک مارکسیست، سوسیالیست یا لیبرال درباره این تفکیک معنادار باشد اما از بچه‌مسلمانی که هم دین و شریعت را قبول دارد و هم احادیث و روایات را، پذیرفته نیست.

استناد به روایات در برابر استناد به امثال فروید

وی با طرح این مساله که یکجا را نشان دهید که تکنولوژی‌ها در اختیار ایدئولوژی‌ها نباشند، گفت: همه علوم با تعاریفی از انسان و هستی شروع می‌شوند و تابع مذهب و معرفت شناختی هستند. اما چگونه است که همه آن علوم، به غیر از علوم انسانی دینی، علمی هستند؟
 
وی در ادامه با اشاره به تعریف متناقض فرهنگ آکسفورد از واژه سکولاریزاسیون گفت: در این فرهنگ، اعتقاد به قوانین بر اساس علم و نه بر اساس مذهب، سکولاریزاسیون تعریف شده است. در حالی‌که در این تعریف باید مشخص کنند این عقیده از کجا آمده است؟ خود این گزاره با کدام متدولوژی اثبات می‌شود؟ عقیده افراد چه ربطی به علم دارد؟
 رحیم‌‌پور ازغدی در ادامه صحبت‌ها گفت: همان‌گونه که روان‌شناسان در همه‌جای دنیا، فقط به حس و تجربه اکتفا نمی‌کنند و مرتب به سخنان امثال فروید استناد می‌کنند همان‌گونه هم متفکر اسلامی حق دارد از نقل قول ائمه (سهم) استفاده کند. متفکر اسلامی که مدعی رویکرد اسلامی است هیچ‌وقت کلیت علوم انسانی را زیر سؤال نمی‌برد بلکه درکنار بحث‌های عقلی و تجربیِ علوم انسانی، به آیات و روایات دینی هم استناد می‌کند.

وی با بیان اظهار نظری از کانت که گفته بود: «‌عقل در مباحث فراتجربه به هیچ عنوان جوابگو نیست.» خاطرنشان کرد: برعکس این عقیده، فیلسوفان اسلامی به این عقیده دارند که این‌گونه نیست که عقل از عهده پاسخ‌گویی به هیچ موضوع فراتجربی برنیاید. بعضی از موضوعات فراتجربی را عقل با استدلال منطقی پاسخ می‌دهد.

منبع: صبح نو

نظر شما
پربیننده ها