شهید سیاف زاده به روایت سردار کیانی

شهید احمد سیاف‌زاده اوقات بیکاری خود را صرف قرائت و تدبر در قرآن می‌کرد

بهمن‌ماه مصادف است با دومین سالگرد شهادت‌سردار احمد سیاف‌زاده از فرماندهان سابق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه و مسئول عملیات قرارگاه کربلا در دوران هشت سال دفاع مقدس.
کد خبر: ۱۲۴۰۸
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۳ - 25February 2014

شهید احمد سیاف‌زاده اوقات بیکاری خود را صرف قرائت و تدبر در قرآن می‌کرد

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از ایسنا، سردار سرتیپ مهدی کیانی(فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) در دوران دفاع مقدس) در مورد شهید سیافزاده میگوید: بنده فرمانده سپاه آبادان بودم و حاج احمد مسئول واحد عملیات خوزستان. به همین واسطه ایشان را خوب میشناختم. حتی در حصر آبادان هم با یکدیگر عملیاتهایی داشتیم تا اینکه بنده مسئول سپاه اهواز شدم و با تمام مسئولان ارتباط پیدا کردم و با آقای سیافزاده ارتباطم بیشتر و تخصصیتر شد.

بنده از همان ابتدا متوجه شدم آقای سیافزاده پتانسیلی فراتر از مسئولیت خود دارد. همه کسانی که در جنگ بودند و حضور داشتند قطعا «مآجور» هستند و برای اسلام قدم برداشتند، ولی اگر بخواهیم بین آنچه دیده شده هم تفاوتی را بیان کنیم، احمد سیاف جزو افرادی بود که با دیگران متفاوت بود: اولا با موج انقلاب مسئولیتدار نشده بود، بلکه عقبه انقلابی او باعث ایجاد موج در راه انقلاب شده بود، یعنی برای انقلاب موج ایجاد کرده بود و به همین جهت یکی از مسئولان سپاه خوزستان شده بود.
 
دوم: احمد با فعالیتهای خود در دوره جوانی و مبارزات حین انقلاب، برای خود یک زیرساخت فرهنگی و عملیاتی ایجاد کرده بود که حال میتوانست آنها را به کار گیرد همین موضوع بود که بنده بارها در اواخر جنگ یعنی کربلای ۵ و... که در ضمن کارهای تخصصی احمد سیاف قرار میگرفتم و دیگران را نیز رصد میکردم، با خود میگفتم سطح بینش و توانمندیهای احمد در ابتدای جنگ از خیلیها در آخر جنگ هم بالاتر بود.

این موضوع به خاطر این بود که عقبه خوبی را برای خود ایجاد کرده بود و در کلان و جزئیات جنگ وارد شده بود و در این صحنه برای خود صاحب سبک و تحلیل شده بود، بنده خصوصیات کم نظیری را برای آقای سیافزاده قائل هستم و این موارد را در زمان حیات ایشان هم برای افراد مختلف بیان میکردم و به آن اعتقاد داشتم.

یکی از خصوصیات ایشان توانمندی و تسط در کار بود که ناشی از هوش و ذکاوت و تحقیق و بررسیهایش بود. یادم هست جهت بازدید به منطقه «بازی دراز» رفته بودیم. فرماندهی آن منطقه برعهده قرارگاه دیگری بو و ما فقط به جهت آشنایی با منطقه حاضر بودیم. دیدیم حاج احمد در دیدگاه شناسایی که قرار میگرفت، انگار منطقه عملیاتی خودش است. به دقت همه جا را مورد بررسی قرار داد و آنها را با نقشه مطابقت داد. در حالی که میتوانست به یک سرکشی جزئی بسنده کند. تمام این فعالیتها را به کار میگرفت و به عنوان تحلیلهای خود براطلاعات خود میافزود. احمد اهل فکر و تدبر بود. یعنی همیشه قلم به دست بود و اطلاعات به دست آمده را تحلیل میکرد و از آن نتیجه میگرفت و تصمیمات خود را بر آن اساس ارائه میکرد.

سیاف اهل ذکر و انس با قرآن بود. اوقات بیکاری خود را صرف قرائت و تدبر در قرآن میکرد و بنده شخصا هرگاه قرآن خواندن ایشان را میدیدم، احساس میکردم توام با عمل است و صرف یک قرائت ساده نیست.

احد سیاف جنگجویی متقی بود. بنده شخصا به یاد ندارم ایشان در موقعیتی بترسد و جا خالی کند. نترسیدن ناشی از دو امر است: یکی عدم آگاهی و دوم سکینه قلبی. برای همه ما پیش میآمد در موقعیتهای خاصی ترس برایمان ایجاد شود، ولی بنده ندیدم ترس، احمد را از انجام کاری باز دارد این برخاسته از روحیه ایمان و عمق معنویت ایشان بود. بنده احساسم این بود که ارتباط بین دو دنیا برای ایشان حلاجی شده بود. در عین این شجاعت و دلیری، فردی متین بود و جاذبه حاج احمد خیلی بیش از دافعهاش بود.

احمد فردی بیادعا و خالص بود. هیچ وقت ندیدم از خود تعریف کند و بگوید فلان کار را من انجام دادم. خیلی بود و کم میگفت هر کاری را اکه انجام میداد، وظیفه خود میدانست و به دنبال بزرگ کردن خود نبود. احمد اهل کار و پشتکار بود. هیچ کاری را تا نرسیدن به نتیجه، ابتر رها نمیکرد. حضورش بیش از یک نفر بود. شخصیتهای اثرگذار دفاع مقدس نقشی بیش از یک نفر داشتند. حضورشان بیش از مسئولیتشان احساس میشد؛ یعنی همزمان با انجام وظایف خود در صحنههایی دیگر نیز اثر گذار بودند وحاج احمد از جمله افرادی بود که تواناییهایش بیشتر از مسئولیت او در جنگ بود.

من احمد را آدمی کاری در عین اخلاق مداری میدیدم و اگر از بنده بپرسند نام یک پاسدار انقلابی با توجه به آموزههای عاشورایی و دید حضرت امام(ره) و بزرگان چه کسی بود، بنده در زمان حیات و ممات ایشان، بارها حاج احمد سیافزاده را نام میبردم.

هر وقت و هرجا که ایشان را ملاقات میکردم، در درجه اول صمیمیت و بعد همه آن خاطرات و ایثارگریهای دوران دفاع مقدس را برای من به ارمغان میآورد و انگار همه چیز درباره برای من تکرار میشد.

نظر شما
پربیننده ها