همزمان با اکران فیلم ضد ایرانی در آمریکا صورت گرفت

تحریف تاریخ ایران در دومین قسمت فیلم سینمایی ۳۰۰

پل کارتلج، پروفسور فرهنگ یونانی در دانشگاه کمبریج به صراحت اعلام می‌کند که اشتباهات تاریخی فراوانی در فیلم سینمایی "300؛ ظهور یک امپراتوری" وجود دارد.
کد خبر: ۱۳۷۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۲ - 13March 2014

تحریف تاریخ ایران در دومین قسمت فیلم سینمایی ۳۰۰

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، قسمت دوم فیلم سینمایی ۳۰۰ که ماجراهای نبرد جنگجویان اسپارت در برابر حملات سپاه خشایارشا پادشاه هخامنشی را به تصویر میکشد از دو هفته پیش روی پرده سینماهای آمریکا قرار گرفت.

قسمت اول این فیلم ضد ایرانی  در سال ۲۰۰۶ اکران شد که در پی آن ایرانیهای سراسر دنیا به خاطر تحریف وقایع تاریخی و توهین به فرهنگ ایران باستان که در این فیلم صورت گرفته بود به شدت از آن انتقاد کردند.

قسمت دوم این فیلم با عنوان «۳۰۰ ظهور یک امپراتوری» که در حال حاضر در سینماهای آمریکا اکران شده است نیز همچنان دیدگاه ضد ایرانی خود را حفظ کرده و تا جایی که توانسته تاریخ ایران را تحریف کرده است. پل کارتلج پروفسور فرهنگ یونانی در دانشگاه کمبریج پنج اشتباه تاریخی این فیلم را برمیشمارد.

عنوان فیلم

ایراد اول در عنوان فیلم است. عنوان فیلم «۳۰۰؛ ظهور یک امپراتوری» است. اما منظور ظهور و قدرتگیری کدام امپراتوری است؟ اگر منظور«امپراتوری آتنی» است باید گفت که این امپراتوری حداقل دو سال پس از حوادثی که فیلم روی آن تمرکز دارد یعنی نبردهای دریایی آرتمیسیوم و سالامیس که هر دوی آنها در سال ۴۸۰ قبل از میلاد روی دادند، به مرور شکل گرفت.

رودریگو سانتورو در نقش خشایارشای جوان

داستان فیلم با پرتاب یک تیر اعجاب آمیز که هیچ حقیقت تاریخی ندارد آغاز میشود. این تیر را یک قهرمان آتنی به نام تمیستوکل در جریان نبرد ماراتن در حومه شهر آتن در سال ۴۹۰ قبل از میلاد از کمان خود رها می کند و در کمال شگفتی داریوش بزرگ، پادشاه ایران را میکشد.

در کنار او، خشایارشا پسر و جانشین وی ایستاده است. هر چند داریوش پادشاه ایران این کارزار نظامی را علیه یونان شروع کرد که در ماراتن با مقاومت روبرو شده و شکست خورد، ولی نه او و نه پسرش خشایارشا هیچکدام در این نبرد حاضر نبودند.

اوا گرین در نقش آرتمیس

فیلم از صحنه نبرد ماراتن که در آن سپاه ایران شکست خورد و از نظر تاریخی میتوان آن را دلیل حمله بعدی سپاه ایران در دوران خشایارشا برای گرفتن انتقام از آن شکست قلمداد کرد، یکباره به 10 سال بعد خیز برمیدارد و حرکت ناوگان دریایی سپاه ایران به سوی قلمرو یونان را نشان میدهد.

فرماندهی این ناوگان با یک زن یونانی است، آرتمیس، ملکه هالیکارناس که امروزه بودروم نامیده میشود. طبق اسناد و نوشتههای هرودوت اندیشمند یونانی و مورخ جنگهای ایران و یونان که در همین دوران میزیسته، آرتمیس یک شخصیت واقعی است.

او یک ملکه یونانی بود که در نبرد سالامیس در اردوی ایرانیها میجنگید. ولی او فرمانده ناوگان دریایی ایرانیها نبود. اسناد نشان میدهد که از حدود ۶۰۰ کشتی که در آن نبرد شرکت داشتند ملکه آرتمیس فقط چند کشتی در اختیار سپاه ایران قرار داده بود.

سالیوان استیپلتون در نقش تمیستوکل

سازندگان این فیلم یک صحنه معاشقه طولانی و عریان را در این فیلم گنجاندهاند. این معاشقه کاملا ساختگی و تخیلی بین دو دشمن یعنی آرتمیس و تمیستوکل و درست در فاصله دو نبرد آرتمیسیوم و سالامیس روی میدهد و طبیعتا آنطور که در داستانهای تخیلی رایج است به عنوان نوعی دیپلماسی بین دو دشمن ارائه میشود. در ضمن طوری تصویر شده که گویا سپاه یونان در این نبرد شکست خورد، در صورتی که در عالم واقعیت در این نبرد هیچیک از دو طرف نتوانستند به پیروزی برسند.

ملکه گرگو

اما مهمترین نکته غلط تاریخی که در عین حال قرار است اوج حماسی این داستان باشد، مقطعی است که سپاه یونان به فرماندهی تمیستوکل برای پیروزی در نبرد سالامیس به کمک نیروی دریایی قدرتمند اسپارت نیاز پیدا میکند و ناوگان دریایی اسپارت به فرماندهی یک ملکه یونانی دیگر، گورگو (بیوه لئونیداس که قهرمان بخش اول فیلم ۳۰۰ بود)، درست سر به زنگاه از راه میرسد.اما در عالم واقعیت اسپارت در آن نبرد دریایی فقط ۱۶ کشتی در اختیار ناوگان دریایی یونان قرار داده بود که مجموع آن حدود ۴۰۰ فروند بود. و درست مثل کمک آرتمیس به سپاه ایران، حضور اسپارت و کشتیهای آنان در این نبرد و سرانجام آن که یک پیروزی قاطع و بی چون و چرا برای یونانیها بود تاثیر چندانی نداشت.

نظر شما
پربیننده ها