خطاب به سریازان وطنم

ای شادی آزادی ...

مثل برداشتن باری از روی دوش و گذاشتن آن بر زمین، مثل در آغوش کشیدن یک عزیز، خبر آزادیتان این‌گونه بود برای ما.
کد خبر: ۱۵۲۳۱
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۷ - 07April 2014

ای شادی آزادی ...

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، وقتی شنیدیم و خواندیم که "به دنبال انجام عملیات تروریستی، پنچ تن از مرزبانان جمهوری اسلامی ایران در منطقه جکیگور در شرق کشورمان از سوی گروهک تروریستی به اصطلاح جیشالعدل به گروگان گرفته شده و به داخل پاکستان منتقل شدند"، انگار برادران خودمان را به اسارت بردند؛ پس همهجا فریاد زدیم "برادرانمان را آزاد کنید".

از همان آغاز، فریاد آزادی سر دادیم و چشم به راهی را از همان روزهای نخست بر خود واجب دانستیم. ما مردم در شبکههای اجتماعی و وبلاگهایمان مدام پیگیر بودیم و برای هم پیام لبخند و امید فرستادیم. کمپین شکل دادیم و مسئولان را فراخواندیم و گفتیم که زود باشید، ما عزیزانمان را سالم میخواهیم.

قدم به قدم اقدامات مردان مسئول را زیر ذرهبین گذاشتیم و هرآنچه را انجام دادند و هرآنچه را انجام ندادند، با صدای بلند گفتیم؛ گفتیم که مبادا مویی از سر برادرانمان، از سر شما کم شود.

از آن وقت که فیلمی که میگفتند مربوط به لحظه به اسارت گرفتنتان است، پخش شد تا آن زمان که تهدید آن گروهک منحوس به اعدام یکی از شما به گوش رسید، توضیح خواستیم و مصاحبه گرفتیم و فریاد زدیم بلکه به جایی برسد و بلکه افاقهای کند. گفتیم آقایان! پاکستان چه میکند؟ گفتیم پس کی مرزهای ما امن میشود؟ گفتیم ... و البته نظارهگر تلاش خیلی از کسانی بودیم که تا توانستند و کاری از دستشان بر میآمد، فروگذار نکردند و آزاد کردن شما را تمام هم و غم خود میدانستند.

با همه این احوالات، گویا کم شده؛ میگویند از جمع شما یکی کم شده و اگرچه رسماً تأیید یا تکذیبش نکردهاند اما زمان گذشت و باز هم خبری از گروهبان نشد و ما ماندیم و انتظار برای درآغوش کشیدن چهار قامت و چهار حضور.

گرچه باید از میان برد و به چالش کشید هرچه باعث شکلگیری این اتفاق و در ادامه به درازا کشیدن آن شد و هرچه به این منجر شد که ما تاکنون از دیدار گروهبان جمشید داناییفر محروم بمانیم، اما چه خوشحالیم و چه سرشار و چه دعاگو از اینکه شما چهار سرباز وطن - رامین حضرتی، محمد نظامی، جمشید تیموری و سجاد زهانی - به سلامت بازگشتید و وطن و مردمانش به آغوش کشیدند شما را.

حالا شما از کنار همه آدمهای چشم به راهتان که عبور کردید، میرسید به درِ خانههایتان و میرسید به چشمهای منتظر؛ چشمهایی که در مدت نبودنتان چه اشکها که نریختند و چه نگاهها که نداشتند؛ انتظار و انتظار.

 و حالا، آقای فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی که از ارائه پیشنهادی مبنی بر نامگذاری روزی به عنوان "روز مرزبان" گفته بودی، چه خوب است که روز آزادی این چهار سرباز وطن را روز مرزبان بنامید و چه خوبتر آنکه به پاس همه انتظارها و چشم به راه بودنها برای بازگشت این عزیزان جشنی به پا شود.

 آقای مسئول! شما هم مرزها را ایمنتر کن و همه توانت را به کار ببر تا دیگر کسی یا گروهی جرأت نکند اینگونه چشم به راهی و این جنس انتظار را برای مردمان رنجدیده سرزمینمان فراهم کند! حالا نوبت سر دادن سرود شادیست؛ سرود «آزادی.»

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار