شهدای نخبه سندی بر رزم اعتقادی فاطمیون

 

ناگفته پيداست كه هيچ كدام از افراد، حتي يكي از اين شهدا را به نام نمي‌شناختند. ذهنيت آنها از واقعيت تلخي نشأت مي‌گرفت كه متأسفانه در بين اقشاري از جامعه ما رايج است. در اين طرز فكر، مهاجران افغاني، كارگراني هستند كه نمي‌شود به آنها اعتماد كرد و همواره بايد فاصله خودمان از آنها را حفظ كنيم! لابد در قاموس چنين طرز فكري هم تنها يك افغاني مي‌تواند براي دريافت مبلغي پول، جان خودش را به خطر بيندازد و خانواده‌اش را داغدار كند!

 

متأسفانه كمتر كسي از ما به خودش زحمت داده تا يكي از خانواده‌هاي مهاجران را از نزديك بشناسد. كساني كه در مساجد و محافل مذهبي دوشادوش ما حضور مي‌يابند و نماز مي‌خوانند. يا هيئات مذهبي‌شان در ايام محرم، گاه پرشور‌تر از دسته‌جات عزاداري ما است. حتي در مقوله مدافعان حرم و شهادت برخي از آنها، باز هم سعي نكرديم ماهيت اين رزمندگان را به خوبي بشناسيم. مگر نه اينكه واژه «شهيد» برايمان مقدس است، پس چرا سعي نكرديم حدالمقدور «شهيد» را بهتر بشناسيم؟

 

يك نمونه از شهداي افغاني مدافع حرم شهيد «مصطفي كريمي» است كه مرور كوتاهي به زندگي‌اش به خوبي نشان مي‌دهد شايعات پيرامون رزمندگان لشكر فاطميون تا چه ميزان پوچ و بي‌اساس است. كريمي مهندس معماري از دانشگاه معتبر تهران را داشت. غير از خودش همه اعضاي خانواده‌اش هم از نخبگان علمي كشور هستند. يكي از خواهرانش فوق‌ليسانس مديريت آموزشي از دانشگاه تهران دارد. دو خواهر ديگرش يكي فوق‌ليسانس مديريت منابع انساني از دانشگاه تهران است و ديگري ليسانس جامعه‌شناسي دارد. چهار برادرش هم يكي جراح  و متخصص ارتوپد از دانشگاه شهيدبهشتي است. ديگري مهندسي علوم كامپيوتر از دانشگاه قم دارد، ديگري دانشجوي مهندسي عمران در دانشگاه شريف است. آخرين برادر هم دانشجوي رشته پزشكي در دانشگاه شيراز است.

 

خانواده كريمي غير از هوش و استعداد بالا و تحصيل در دانشگاه‌هاي معتبر، به لحاظ مالي نيز در موقعيت خوبي قرار دارند و آن طور كه سجاد كريمي يكي از برادران شهيد در گفت و گو با ما مي‌گفت، شهيد كريمي خود نقشه خانه‌اي را كه اكنون خانواده در قم ساكن آن هستند معماري كرده است و منبع درآمد خوبي داشته و به هيچ عنوان از نظر مالي مشكل نداشته است. كما اينكه او به عنوان يك نخبه، به خوبي از راه و مسيري كه مي‌خواست در جبهه دفاع از حرم آن را دنبال كند، اطلاع داشته است.

 

در واقع امثال شهيد مصطفي كريمي‌ها در ميان رزمندگان مدافع حرم افغاني فراوان هستند. مانند شهيد مهدي صابري كه دانشجوي رشته زمين‌شناسي بود و هر كسي كه وصيتنامه او را بخواند، به خوبي درمي‌يابد كه انگيزه‌هاي اصلي حضورش در جبهه مقاومت اسلامي تنها از عمق ايمان و اعتقاداتش نشأت مي‌گرفته است: «خداي من؛ خداي خوب و مهربانم... خيلي خيلي قشنگ‌تر و زيباتر از اون چيزي هستي كه من با اين سطح پايين معرفت و شناخت كه اصلاً نداشته محسوب ميشه، فكر مي‌كنم. روسياهم. روسياهم كه با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودي اونجوري كه بايد و شايد وظيفه عبد رو به نحو شايسته و بايسته انجام بدم. ازت ممنونم. . . ممنونم كه دوران حياتم رو تو اين بازه زماني قرار دادي و هم توفيقات و افتخارات خيلي خيلي زيادي؛ نمونه‌اش حب شهزاده علي اكبر (عليه السلام) عنايت كردي...»
يا شهيد ابراهيم رضايي كه يك معلم بود و با علم و آگاهي از شرايط جبهه مقاومت اسلامي به منطقه رفت. يا شهيد رضا بخشي جانشين تيپ فاطميون كه مدارج عاليه را در حوزه علميه گذرانده بود، توأمان در دانشگاه هم تحصيل مي‌كرد و علاوه بر خودش، خانواده‌اي نخبه‌پرور نيز داشت. به عنوان نمونه يكي از خواهرانش اكنون دكتراي علوم سياسي دارد و در دانشگاه تدريس مي‌كند. يا شهيد رضا اسماعيلي قهرمان رشته بدنسازي از مشهد يا شهيد عليرضا توسلي فرمانده تيپ فاطميون كه سمت و عنوان رسمي در افغانستان را رها كرد و به ايران آمد و سال‌ها بعد شهيد مدافع حرم شد يا... نمونه‌هايي از اين دست شهدا در لشكر فاطميون بسيار هستند. تنها اگر ما به خودمان زحمت شناختن‌شان را بدهيم، به خوبي درخواهيم يافت آنكه عقب مانده من و مايي هستيم كه وقايع موجود در جبهه مقاومت اسلامي را درك نمي‌كنيم و تنها به تصورات واهي خودمان از رزمندگان افغاني اكتفا مي‌كنيم.

 

منبع: روزنامه جوان