گزارش دفاع پرس از فیلم‌هایی با موضوع «دانشجو»؛

از «جعفرخان غرب‌زده» تا «شریف‌واقفی سیانور»

سینمای ایران بعد از انقلاب و با تغییر نگرش و زاویه دید نسبت به مسائل جامعه نگاهی واقع‌گرایانه‌تر به مخاطب ارائه داد. سینما در هوای تازه انقلاب توانست موضوعات نو و بکری را تجربه کند که تا قبل از آن به دلیل ممیزی و سانسورهای بی‌دلیل اجازه پرداختن نداشت.
کد خبر: ۲۱۵۸۰۳
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۷ - 03December 2016
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، نقد مسائل اجتماعی از نگاه دانشجویان به عنوان مهمترین پرسونای منتقد معترض از مواردی بود که در سینمای ایران تازگی داشت و هنوز هم این تازگی را حفظ کرده است. طراحی شخصیت دانشجو در قالب سینمایی به دلیل تنوعی که در رشته‌های دانشگاهی وجود دارد دارای صدها داستان ناگفته‌ای است که سینمای ایران نیازمند پرداخت به آنها است.

برای پرداختن به این آثار که حجم قابل توجهی از تولیدات سینمایی را به خود اختصاص داده تنها به مهمترین این آثار می‌پردازیم تا ببینیم سینما چه شمایی از دانشجو ترسیم کرده است.

نقد غرب‌زدگی با غرب‌زدگی

علی حاتمی که همواره در آثارش بیگانه‌ستیزی را شاهد هستیم در اثر نا تمام خود که متاسفانه مقدور نشد خود آن را به سرانجام برساند برای اولین بار دانشجو را به معنای درست آن محور فیلمش قرار داد. «جعفر خان از فرنگ برگشته» داستان دانشجوی فرنگ رفته‌ای به نام جعفر است که بعد از اتمام درسش به ایران برگشته او که سال‌ها از ایران دور بوده خلق و خوی فرنگی به خود گرفته و با فرهنگ ایرانی خود به کلی بیگانه شده یا وانمود می‌کند، بیگانه شده است.

از جعفرخان غرب‌زده تا شریف‌واقفی سیانور 

فیلم با نگاهی غرب‌زده، بیماری غرب‌زدگی را نقد می‌کند. این فیلم به صراحت می‌گوید که اگر ایران مستعد شکست یا پیروزی است از ناحیه دانشجویان امکان پذیر است. شخصیتی به نام جعفر به راحتی می‌تواند جامعه سنتی شهرش را به باد فنا بدهد چون او حالا روشنفکر جامعه سنتی خویش است. پدرش از بزرگان و معتمدین شهر است پس آنچه که جعفر فکر می‌کند و عمل می‌کند قطعا به رشد و ترقی می‌انجامد.

«جعفر خان از فرنگ برگشته» با آنکه به دست کارگردان دیگری به اتمام رسید و از نگاه نقادانه آن کاسته شد هنوز هم اثری مهم در نقد روشنفکری ایرانیانی است که خانه بر آب ساخته‌ و چشم به فرنگ دوخته‌اند.

به تعبیری این فیلم نقد «آقازادگی» پرستی نیز هست. چرا که جعفر بخشی از وجاهت کذاب خود را از اکبرآقا چلویی پدر متمول خود دارد. اکبرآقا جعفر را به فرنگ فرستاده تا سری میان سرها درآورد و حالا برگشته تا «دعوت دولت را برای ایجاد یک جامعه خیلی مدرن در زمینه‌های کشاورزی و صنعتی و شهرسازی بپذیرد.»

اما در پایان جعفر مجبور می‌شود برود چرا که مردم او را نمی‌خواهند. جعفر در پایان فیلم به خبرنگاران می‌گوید: خروج من از ایران اولین زنگ خطر برای فرار مغزهاست. جعفرخان معتقد است وقتی می‌شود برای یک سوئدی متمدن خدمت کرد چرا باید در این خاک ماند.

کدام «دو زن»

تهمینه میلانی در پایان دهه 70 فیلم مهم «دو زن» را ساخت. این فیلم در کارنامه میلانی اثری متفاوتی است و این تفاوت فقط از حیث فرم و قصه گویی اهمیت دارد نه از این جهت که اثر قابل ستایشی است. میلانی در این اثر و آثار دیگرش دانشجو را به عنوان یک شخصیت باسمه‌ای و سطحی در نظر گرفته که همه هم و غمش این است نقطه نظر کارگردان را اثبات کند.

از جعفرخان غرب‌زده تا شریف‌واقفی سیانور 

همه دانشجویان میلانی نوعی فمنیسم جعلی و بدون ریشه را به مخاطب ایرانی دیکته می‌کند. در این فیلم نیز میلانی با طراحی شخصیت فرشته و رویا می‌خواهد سنت‌هایی که زن ایرانی اسیر آن است را نقد کند. هر چند میلانی می‌داند فلسفه فمنیسم در ایران محلی برای عرضه ندارد اما همچنان مصر است تا آن را پیاده سازی کند. دغدغه های میلانی نه تنها از جامعه مردان که از جامعه زنان نیز طرد می‌شود.

از این جهت باید گفت در آثار میلانی دانشجویانی نداریم که نقد جامعه ایران دغدغه آنها باشد. این شخصیت‌ها عده‌ای دانشجوی عقده‌ای هستند تا بگویند مرد خوب مرد مرده است و تنها زن است که می‌ماند.

دلشکسته رویین تن

علی رویین تن در فیلم «دلشکسته» دانشجو را در کالبد حقیقی خودشان تعریف کرده است. برای اولین بار در فیلم شاهد گفتمان دو جبهه اجتماعی در مقابل هستیم و رویین‌تن در فیلم به جای کلیشه جدل این دو جبهه و شکست دیگری داستان فیلم را بر بستری عاشقانه روایت کرده است. این نوع روایت هر چند شعاری است اما کلیشه‌ای نیست.

دلشکسته به صراحت می‌گوید که هیچ تفکری صد در صد مثبت نیست و آدم‌ها نماینده بدون خطای مشرب فکری خود نیستند. آنچه می‌تواند به طور کامل سنگ محک داوری خوبی و بدی باشد مذهب است. در پایان فیلم می‌بینیم که عزاداری عاشورا به عنوان نمادی از وحدت باعث ایجاد تفاهم و شکل گیری یک زندگی جدید می‌شود.

سلوک پری‌وار

داریوش مهرجویی که همواره دغدغه‌های فلسفی او را در آثارش شاهد هستیم در فیلم به یادماندنی «پری» دغدغه مندی دانشجویی به نام پری را روایت می‌کند که با خواندن کتابی با جلد سبزرنگ که نوشته یک شیخ سالک است دچار تحول می‌شود.

بن بست فکری دانشجوی رشته ادبیات در این فیلم دستمایه داستان فیلم است که محیط دانشگاه برای او چیز تازه‌ای ندارد.

دانشگاه به عنوان محلی برای یافتن پاسخی درست تعریف نمی‌شود. استادان دانشگاه فقط اندیشه را تعلیم می‌دهند نه نحوه اندیشدن را و اینکه برای بزرگ شدن و نقد اندیشه دیگران برای درست زندگی کردن چه باید کرد. نامزد پری هم دانشجو است اما از همان گروه که فقط اندیشه‌ها را حفظ می‌کنند تا دیگران را نقد کنند. پری جور دیگری می‌اندیشد او می‌خواهد اول خود را بشناسد تا پس از این خود شناسی بتواند جامعه را بشناسد.

از جعفرخان غرب‌زده تا شریف‌واقفی سیانور 

چیزی که پری را آزار می‌دهد ترورهای اندیشه و شخصیت‌ها است. سوالی که هنوز بی جواب مانده این است که چرا برای بزرگ کردن یک نفر، کس دیگری را کوچک کنیم. ما چه گناهی کرده‌ایم که وسط این الاکلنگ ادبی دست و پا می‌زنیم.

از این منظر پری را باید یکی از آثار مهمی دانست که در فضای دانشگاهی ساخته شده که دانشگاه و اساتید آن را نقد می‌کند.

به نام شعارهای ضد جنگ

ابراهیم حاتمی‌کیا در فیلم «به نام پدر» عشق پدری به دخترش را روایت می‌کند که سال‌ها پیش در جبهه مین کاشته و حالا یکی از این مین‌ها سبب قطع پای دخترش شده است. این پدر با همسرش رابطه خوبی ندارد و قطع پای دختردانشجویش سبب شده تا نگاهی به گذشته داشته باشد تا ببیند راهی را که قبلا رفته درست بوده یا نه.

از جعفرخان غرب‌زده تا شریف‌واقفی سیانور 

دخترش دانشجوی باستان شناسی است و حالا در تپه‌‌ای مشغول حفاری است که پدرش برای کاشتن مین حفر کرده است. فیلم قرار است حرف دل دانشجویان باشد و نقد جبهه رفته‌هایی که بی‌جهت به گذشته خود دل بسته‌اند. دختر دانشجوی فیلم به صراحت می‌گوید که من با کسی جنگ نداشته‌ام چرا باید این بلا سر من بیاید. سکانس گفتگوی پدر و دختر و البته مونولوگ پدر بر فراز همان تپه پر از این شعارهای زیبایی است که زمانه آن گذشته است. این فیلم نتوانسته بود نگاهی درستی به دانشجو و رزمندگان و نقد آنها داشته باشد. 

نقطه اوجی برای دانشجویان

بهروز شعیبی بدون شک بهترین فیلم این سال‌ها را ساخته که دانشجو را با همان پرسونایی که از او می‌شناسیم تصویر کرده است. «سیانور» که از قضا بهترین فیلم جشنواره سی و چهارم نیز بوده یکی از حساس‌ترین برهه تاریخ کشور را بدون شعار و شتاب‌زدگی روایت کرده است.

از جعفرخان غرب‌زده تا شریف‌واقفی سیانور 

انحراف در حزب مجاهدین خلق و انحطاط آن که سبب شد از آن به منافقین خلق یاد شود دست‌مایه این فیلم شد. بحث‌ها و دیدگاه‌های طرح شده در این فیلم و نقش دانشجویان که به درستی ترسیم شد بدون اغراق در هیچ فیلمی دیده نشده است. «سیانور» با آنکه فیلم خوش ساخت و استانداردی است و از آنجا که منافقین خلق را محور موضوع خود قرار داده معلوم نیست چرا به مذاق داوران جشنواره فجر خوش نیامد. با این حال این فیلم در گیشه فروش موفقی داشت.

سیانور اثبات کرد که فیلم سیاسی با محوریت دانشجویان پتانسیل خوبی برای جذب مخاطب دارد تنها کافی است تا دانشجو و دغدغه‌های او را شناخت.

در پایان باید گفت فیلم‌هایی که در بالا به آنها اشاره شد مهمترین فیلم‌هایی است که به شخصیت حقیقی دانشجو پرداخته است و در دل خود بحث‌های عمیق اجتماعی را مطرح کرده است. اگر نه آثار بسیاری بوده‌اند که دانشجو را به عنوان یک شخصیت فرعی تصویر کرده است که دانشجو بودن آن شخصیت چیزی به فیلم اضافه نکرده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها