سرفرازان علم و عمل/ 16

از دانشگاه بیرمنگام تا جبهه فاو

شهید سید جوادی به دلیل استعداد بالای تحصیلی در رشته الکترونیک بورسیه دولت شد و به همراه همسرش برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و به تحصیل در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه بیرمنگام انگلستان مشغول شد. در حالی که ترم آخر تحصیلی خود را در انگلستان می گذراند رهسپار جبهه های نبرد شد و سرانجام در حالی که ترکش های مجروحیت قبلی را در بدن داشت در جبهه های خسرو آباد فاو به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
کد خبر: ۲۱۶۱۹۵
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۰۳:۱۵ - 06December 2016

به گزارش دفاع پرس از رشت، به پاسداشت رشادت های دانشجویان پیرو خط امام و گرامیداشت 16 آذر روز دانشجو به گوشه ایی از زندگی و اخلاق اسلامی بسیجی شهید سید مهدی سید جوادی از استان گیلان پرداختیم که نظر شما را به خواندن آن جلب می کنیم.

دانشجوی بسیجی شهید سید مهدی سید جوادی فرزند مرحوم کاظم در سال 1340 در یک خانواده گیلانی در شهر دزفول چشم به جهان گشود. پدر گرامی وی در ژاندارمری کار می کرد و به همین دلیل مقاطع تحصیلی را در شهرهای مختلف طی می کرد تا اینکه به گیلان بازگشتند و ساکن رشت شدند.

او بعد از اخذ دیپلم به دانشکده تربیت معلم رفت و به دنبال اخذ درجه لیسانس به دبیری ریاضی پرداخت. دوران سربازی ایشان مصادف با جنگ تحمیلی شد و در جبهه به شدت مجروح شده و به پشت جبهه برای معالجه بازگشت.

او در هنگام حضور در پشت جبهه نیز خدمات شایان توجهی به ارتقای سطح فرهنگی نیروهای بسیجی در دو مسجد ابوذر کردمحله و امام جعفرصادق رشت نمود. سطح بالای اعتقادی و اخلاقی ایشان به عنوان الگویی برای دوستان، آشنایان و دوستداران امام و انقلاب اسلامی مطرح بود.

شهید سید جوادی به دلیل استعداد بالای تحصیلی در رشته الکترونیک بورسیه دولت شد و به همراه همسرش برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و به تحصیل در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه بیرمنگام انگلستان مشغول شد. وی از اعضای فعال انجمن اسلامی خارج از کشور و از پایه گذاران انجمن اسلامی بیرمنگام بود و نقش مهمی در روشن ساختن افکار دانشجویان و ایرانیان مقیم انگلستان داشت، هم چنین او از جمله کوشندگان در جهت چاپ و انتشار نشریه ای به نام «حبل المتین » در انگلستان به شمار می رفت.

شهید سید جوادی در حالی که ترم آخر تحصیلی خود را در انگلستان می گذراند در فرصتی که به ایران آمده بود بار دیگر رهسپار جبهه های نبرد شد و سرانجام در حالی که ترکش های مجروحیت قبلی را در بدن داشت در تاریخ 1/5/1367 در جبهه های خسرو آباد فاو در سن 27 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گشت. همسر گرامی شهید سید جوادی در سال 1390 بر اثر بیماری رحلت نمود و از ایشان دو فرزند دختر به یادگار مانده است. مزار وی در گلزار شهدای رشت واقع است  و قبل از ایشان برادرش سید علی که متولد 11/11/1342 بود در تاریخ 23/11/64 به هنگام خدمت سربازی در نبرد با دشمنان بعثی به مقام والای شهادت نائل گردیده بود.

روایت شهید از زبان برادر و همرزم شهید

همچون سالهای گذشته برای تعطیلات پایان ترم ، سید مهدی به اتفاق خانواده از انگلستان به میهن بازگشت تا دیدارها تازه شود. مدت سه ماه می توانست درکشورش اقامت کند و بعد از پایان تعطیلات می بایست مجدد به  دانشگاه عزیمت می کرد .تنها یک ترم دیگر، باقی مانده بود تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود. آمدن ایشان به ایران ، همزمان شد با پذیرش قطعنامه 598 و جنگ به اتمام رسیده بود. قریب 70 روز از اقامت ایشان در ایران می گذشت و باید مهیا می شدند تا کارهای روادید و خرج بلیط برای بازگشت به انگلستان را انجام دهند . طی چند روز ، همه این کارها را انجام دادند . یک روز به اتفاق دوستان به مسجد ابوذر کردمحله رشت رفتند تا با همرزمان و دوستان دوران جبهه، دیداری تازه کنند. آقای حضرتی و عاقل منش و چند تن دیگر از دوستانی که عضو فعال مسجد بودند ، جلسه ایی تشکیل دادند و در آنجا عنوان شد: بنا به فرمایش امام و جهت تأمین امنیت مناطق مرزی در پیشگیری از حمله احتمالی منافقین ، تعدادی از نیروهای بسیجی باید به مناطق مختلف اعزام شوند. سید مهدی پس از مراجعت به منزل و وصف شرح حال ، اطلاع داد که می خواهد ، چند روزی به جبهه ها رفته تا فرمان امام را اجابت کرده باشد و همچنین ، ایثارگریها و حماسه سازی های دوران جنگ را نیز در وجودش تداعی نماید و عهد و پیمان خود را به امام و انقلاب مستحکم تر سازد . از اقدام ایشان بسیار تعجب کردم و خواستم ایشان را از این تصمیم منصرف نمایم ، زیرا چند روز بیشتر فرصت نداشتند که در ایران بمانند ولی ایشان معتقد بودند که باید از هر فرصتی برای اجابت فرمان امام (ره) استفاده کنیم. سید مهدی خود را آماده نمود و راهی جبهه ها شد . بنا به اظهار همرزمان وی ، پس از چند روز به دهلران رسیدند و خود را به فرمانده لشکر معرفی نمودند. در آنجا 17 نفر را معرفی و از آنها خواستند که پنج نفر داوطلبانه عازم خط شوند. سید مهدی بلافاصله پا پیش گذاشت و با اصرار زیاد خواستار شد تا یکی از آن نفرات باشد.

لازم به ذکر است که او ، در دوران دفاع مقدس مجروح و جز جانبازان بودند ولی با همان وضعیت باز هم پافشاری می کردند تا به خط مرزی بروند. فرمانده از اصرار زیاد سید مهدی شرمنده شد و برای آنکه شهید سید جوادی احساس نکند به خاطر مجروحیت قبلی اوست که از رفتن او به خط جلوگیری می شود، قرعه کشی را بهترین راه معرفی کرد.

در قرعه کشی نیز اسم سید مهدی نفر سوم بیرون آمد و به اتفاق سایرین به سمت جلو حرکت کردند. روز عید غدیر بود که سید مهدی به اتفاق همرزمان از سنگرهای مرزی بازدید می کردند. آنها با هم داخل سنگری رفته و با نیروهای مستقر در آن، صحبت می کردند که ناگهان انفجاری رخ داد و سید مهدی به اتفاق چند نفر دیگر از همرزمان، عاشقانه  به دیدار حق شتافتند.

چند خط از وصیت شهید سید مهدی  سید جوادی

چند جمله ایی برای ادای فریضه خدمت مادر مهربانم،خواهران و برادران عزیزم، همسر و فرزندان دلبندم و تمامی دوستان و آشنایان گرامی ام عرض می کنم. ان شاءالله که مرضی خداوند سبحان و متعال باشد.

برشما تقوا تقوا تقوا ( هرچند که خود بهر ه ای و ذره ای از آن را ندارم)

بر شما باد صبر صبر صبر ( هر چند که خود همواره انسانی کم طاقت بوده ام)

بر شما باد محبت محبت محبت ... (چه به نزدیک چه به دور)

برشما باد صله رحم صله رحم صله رحم

بر شما باد مشاوره مشاوره مشاوره

برشماباد جماعت جماعت جماعت  ( ترغیب و شرکت در هر عملی که جمعی صورت می گیرد)

برشما باد مسجد مسجد مسجد ( سعی کنید محبوب ترین و با ارزش ترین مکان در نظرتان و قلبتان مسجد باشد )

بر شما باد فریاد رسی مظلومان و محتاجان

بر شما باد مبارزه علیه ظالمین و طاغین

برشما باد امانت جمهوری اسلامی به هر طرقی

بر شما باد کسب مدارج عالیه علمی

بر شما باد ازدواج و تولید زیاد

بر شما باد تربیت فرزندان و زیر دستان

 برشماباد حرمت نگاه ، حرمت نگاه ، حرمت نگاه

بر شما باد قرآن ، قرآن ، قرآن ( مبادا دیگران در علم و عمل به آن بر شما پیشی گیرند)

بر شما باد زبانتان، زبانتان ،زبانتان ( به آنچه علم ندارد نگشاید و صداقت را  رعایت نماید.

سید مهدی سید جوادی 8 / 4/ 1366

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار