گذر ربع قرن از محکومیت رژیم بعثی به عنوان آغازگر جنگ تحمیلی علیه ایران؛

حمله صدام به کویت؛ پایانی بر تعیین آغازگر جنگ ایران و عراق

در جریان هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی‌رغم اجرای انواع اقدامات تجاوزکارانه آن رژیم علیه ملت ایران هیچ‌یک از تشکیلات وابسته به سازمان ملل متحد به علت مداخله ابرقدرتهای شرق و غرب در تصمیمات این سازمان بین‌المللی اقدام عملی در جهت احقاق حقوق ایران صورت نگرفت؛ لیکن پس از تجاوز صدام به کویت این قدرتها عراق را به عنوان مسئول مخاصمه با ایران معرفی کردند.
کد خبر: ۲۱۶۸۴۴
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۹ - 10December 2016
حمله صدام به کویت؛ پایانی بر تعیین آغازگر جنگ ایران و عراقبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، همزمان با بیست و پنجمین سالگرد معرفی رژیم بعثی صدام، به عنوان مسئول و آغازگر جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، از سوی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد (خاویر پرز دوکوئیار)، به باز خوانی وتحلیل این واقعه مهم، در تاریخ جمهوری اسلامی ایران می پردازیم:
 
کمتر از یک ماه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رژیم بعثی به عدم پیوسته عراق، دست به یک سلسله عملیات تجاوزکارانه، تا لحظاتی پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی علیه میهن اسلامی زد.
 
در طی هشت سال نبرد خونین میان دو کشور که از سوی قدرتهای استکباری کنترل می شد، به غیر از مواردی اندک، ابرقدرتهای شرق وغرب با توجه به میزان تاثیرگذاری خود برنهادها و سازمانهای بین المللی، مانع احقاق حق، از سوی سازمان ملل متحد و تشکیلات وابسته به آن می شدند.
 
تا جایی که بارها و بارها، در مقابل نقض حقوق اسرای جنگی، کاربرد سلاحهای غیر متعارف، ممنوعیت تخریب آثار تاریخی، حمله به مناطق مسکونی و افراد غیر نظامی از جمله کودکان و زنان بی دفاع، به خطر انداختن صلح و امنیت جهانی از طریق اجرای جنگ نفت کش ها و از همه مهمتر عدم توجه به بند4 ماده 2 منشور ملل متحد، مبنی بر عدم تهدید و توسل به زور از سوی رژیم بعثی صدام، در اغلب موارد با سکوت و سرپوش نهادن بر اقدامات جنایتکارانه رژیم بعثی – صهیونیستی – حاکم بر بغداد همراه بود.
 
همچنین پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران در سال 1367(1988میلادی)، نسبت به تجاوز مجدد رژیم بعثی عراق، هیچ واکنش قابل توجهی از سوی اداره کنندگان مهمترین سازمانی که وظیفه اش حمایت از حقوق ملتهای جهان می باشد، صورت نگرفته است.

آنان پس از دفع این تجاوز از سوی جمهوری اسلامی ایران، اقدام به آغاز نظارت بر روند اجرای قطعنامه مذکور نمودند.
 
سه سال بعد در 18 آذر ماه سال 1370، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد (خاویر پرز دکوئیار)، طی گزارش رسمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرد که عراق در 31 شهریور سال 1359(22 سپتامبر1980 میلادی)، به ایران حمله کرده است و مسئولیت این خاصمه برعهده آن دولت می باشد.
 
اکنون با گذشت ربع قرن از این رخداد مهم که به نوعی اثبات پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد با دنیای اسکتبار را در پی داشته، این سوال مطرح است که آیا این وضعیت ناشی از تدابیر دولتمردان وقت جمهوری اسلامی ایران بوده است و یا صرفاَ عدم تمایل حامیان صدام نسبت به ادامه پشتیبانی از وی با توجه به خطر افتادن منافع نفتیشان در کویت به علت تجاوز نظامی عراق به آن کشور؟!
 
دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران نسبت به احقاق حقوق ملت ایران در ارتباط با جنگ تحمیلی اقدام و عملکردهای وسیعی داشت.
 
حامیان صدام نیز تا پیش از به دام انداختن تعمدی خود مبنی بر کشاندن عراق به یک جنگ دیگر با هدف انهدام تسهیلات مرگ بار اهدایی خود به رژیم بعثی صدام، چندان تمایلی به پذیرش حقوق جمهوری اسلامی ایران و اعلام رسمی آن در مجامع بین المللی نداشته اند؛ حتی عدم این تمایل پس از آغاز حمله نظامی قوای اتئلاف به عراق به منظور اخراج آن کشور از کویت در جنگ اول خلیج فارس از 26 دی ماه سال 1369، تا 327 روز بعد( 18 آذرماه 1370)، ادامه داشت.
 
اما در هجدهم آذر ماه سال 1370، اتفاق غیر منظره ای رخ داد. بدان معنی که آمریکا و روسیه در پی توافق مبنی بر اخراج عراق از کویت و همچنین حفظ حق وتوی روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تصمیم گرفتند که عراق به عنوان مسئول مخاصمه با ایران معرفی کنند. آنان این تصمیم را از طریق فرانسوی ها، از همان روزهای اول تهاجم صدام به کویت عملی کردند. فرانسوی ها نیز که به دنبال پالایش نقش منفی خود در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بودند و نیز منافع اقتصادی خود را در بازارهای پس از جنگ ایران جستجو می کردند با رغبت ورود کردند. بنابراین فرانسوی ها، در عمل طرف حساب غربیها با ایران در جریان اجرایی شدن مفاد قطعنامه 598 شدند.
 
عده ای این رخداد به نوعی  پیروز مندانه را محصول  تدابیر دولتمردان جمهوری اسلامی ایران  می دانند. لکن عده ای دیگر تغییر سیاستهای خارجی ایران را در ارتباط با حل مسئله قطعنامه را نه تنها، مفید ارزیابی نمی کنند بلکه، اطاله این موضوع در سطح بین المللی و ادامه اشغال برخی سرزمینهای ایران را به منزله بن بست در برون رفت از مشکلات دولت پنجم تلقی می کند. اگرچه هردو گروه برای اثبات ادعای خود دلایلی را بیان می دارند،لکن به نظر می رسد علی رغم اقدامات فرانسوی ها که به نمایندگی ازغرب به سر کردگی ایالات متحده آمریکا صورت می گرفت، احتمالاً قصد پر رنگ تر نمودن جایگاه اروپا را به عنوان یک بازیگر بین المللی در میان کشورهای منطقه داشته است.
 
بنابراین، اکنون این سوال مطرح است که آیا می توان حساب فرانسه و اتحادیه اروپا را علی رغم همسویی با ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در ماجرای برون رفت دولت پنجم از بن بست قطعنامه 598 جدا نمود و به این نتیجه رسید که اتحادیه اروپا در این موازنه نقش مثبت تری را در جهت منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا کرده است؟!
 
انتهای پیام/ 171
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار