به گزارش گروه بینالملل
دفاع پرس، سیاست خارجی اوباما در غرب آسیا در دوره دوم ریاست جمهوریاش با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بود. همچنانکه کاخ سفید در چهار سال گذشته به دلیل تحول در معادلات میدانی، مجبور شده راهبردهایش را تغییر دهد. ورود روسیه به بحران سوریه، عزم عراق برای مقابله با تروریسم، ناتوانی عربستان در شکست انصارالله یمن و رویگردانی ترکیه از پیگیری سیاستهای قبلی در منطقه از جمله مهمترین مسائلی بود که باعث سردرگمی سیاسی واشنگتن در غرب آسیا شد. از این رو در روزهای پایانی حاکمیت دموکراتها بر آمریکا، این کشور با کاهش نفوذ و اثرگذاری در منطقه استراتژیک غرب آسیا روبرو شده است.
در حال حاضر آمریکا دیگر امیدی به تحقق اهدافش در سوریه در راستای برکناری اسد، تجزیه و تقسیم این کشور ندارد. چراکه پشتیبانی هوایی روسها از ارتش ملی دمشق در کنار کمکهای مستشاری ایران در نهایت منجر به عقبراندن تروریستها در پالمیرا و آزادسازی شهر بزرگ حلب شد.
این موقیعت عملا معادلات کشورهای حامی تروریستها را تغییر داد و زمینهساز فاصله گرفتن ترکیه از آمریکا شد. در این رابطه آمریکاییها مجبور شدند به شروط آتشبس در سوریه تن دهند و شاهد کاهش مانور قدرت متحدان منطقهایاش در این بحران باشند.
ترکیه نیز که تا پیش از کودتای نافرجام ارتش و به رغم مخالفتهای واشنگتن با ایجاد منطقه پرواز ممنوع، کماکان در جبهه غرب بود؛ در روزهای اخیر تلاش کرده است ضمن رفع تیرگی مناسبات با روسیه از فضای موجود به نفع اهداف خود بهره ببرد.
اردوغان بر این باور است آمریکاییها با حمایت از فتح الله گولن در کودتا و بی ثباتی سیاسی ترکیه دست داشتهاند. از دید او کاخ سفید به نگرانیهای آنکارا در مورد خطر تجزیه این کشور با توجه به قدرتیابی یگانهای مدافع خلق اهمیتی نمیدهد.
این مسائل در نهایت باعث شد تا آنکارا پس از پنج سال همراهی با کاخ سفید در بحران سوریه، جهتگیری خود را تغییر دهد و با ایران و روسیه برای رسیدن به آتشبس سر یک میز بنشینند.
این تحولات با آشکار شدن نقش غیرموثر ائتلاف بین المللی در از بین بردن داعش در عراق همراه بود. بغداد با کمک مستشاران ایرانی از یک سو و ایجاد اتحاد ملی میان مبارزانی که خواهان آزادسازی عراق از دست تروریسم بودند، موفق شد پس از عقب راندن داعش از فلوجه، به موصل نزدیک شود.
نکته مهم در این میان تضاد سخنان فرمانده ائتلاف بینالمللی با اظهارات حیدرالعبادی بود. درحالیکه نخستوزیر عراق تاکید میکرد این نبرد در عرض سه ماه به نتیجه میرسد، استفان تاونسند گفت: نمیتوان تاریخ مشخصی را برای پایان جنگ با داعش تعیین کرد و احتمالا این مبارزه دو سال طول بکشد.
آمریکا میداند در شرایطی که آخرین امیدها برای بسط نفوذ سیاسی و نظامی در راستای تفرقه افکنی و ناامنی در عراق با عقب راندن داعش از بین میرود، امکان اجرای طرح خاورمیانه بزرگ نیز ناکام خواهد شد.
در این شرایط بغداد ترجیح میدهد با ایران که بیشترین کمک مستشاری اثربخش را به این کشور داشته، روابط مستحکمی برقرار کند. ضمن آنکه روسیه هم میتواند گزینه بعدی وزارت خارجه عراق باشد. زیرا در شرایطی که اوباما اجرای قرارداد فروش سلاح به عراق پشت کرد، این روس ها بودند که نیازهای لجستیکی بغداد را رفع کردند. ضمن آنکه مسکو نشان داد برخلاف واشنگتن در مبارزه با تروریسم شعار نمیدهد.
وضعیت آمریکا در یمن نیز به همین شکل است. عربستان نتوانست اهداف خود را در بازگرداندن منصور هادی به قدرت و کنار زدن انصارالله عملیاتی کند. طولانی شدن جنگ و انتشار اخباری در مورد کودک کشی سعودیها باعث لطمه خوردن به اعتبار ایالات متحده در منطقه شد. از این رو کاخ سفید تلاش کرد از طریق راهکارهای مسالمتآمیز مانع افزایش قدرت انصارالله و شیعیان در یمن شود.
اما با وجود تاکید مقامات آمریکایی به پذیرش طرح ولد الشیخ، نماینده سازمان ملل در امور یمن، سعودیها و منصور الهادی آن را نپذیرفتند. این موضوع را میتوان نشانهای از کاهش قدرت اثرگذاری آمریکا در منطقه دانست.
اگرچه هنوز ریاض در راستای معامله نفت در برابر امنیت به واشنگتن وابسته است اما به نظر میرسد عدم تحقق اهداف آمریکا در سوریه و عراق و افزایش قدرت نفوذ ایران باعث شده است تا آل سعود تصمیم بگیرد در یمن رویکرد مستقلانه تری داشته باشد.
در این میان اظهارات ترامپ در مورد کاهش کمکهای آمریکا به متحدینش برای برقراری امنیت نیز میتواند تلنگری به هم پیمانان این کشور در غرب آسیا باشد.
با این حال اگرچه اثرگذاری و نقش تعیین کننده ایالات متحده در بحرانهای یمن، عراق، سوریه و همچنین سیاستهای ترکیه و عربستان با افول روبرو شده اما کماکان کاخ سفید به دلیل پیشینه سیاسی- نظامی و وابستگی برخی کشورهای منطقه به آن، جای پای نسبتا محکمی در غرب آسیا دارد.