گروه بینالملل
دفاع پرس- مصطفی مطهری در یادداشتی نوشت: موضوع نشستهای مذاکراتی سوری– سوری با طراحیهای انجام گرفته از سوی دو کشور روسیه و ترکیه با مضامینی چون آتشبس، ترک مخاصمه و پیدا کردن راه حلهای سیاسی و تعاملی از طریق گفتوگو در ذیل طرح آتشبس فراگیر در سوریه دارای مشکلات و نواقصی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
بهطوریکه اگرچه میتوان روسیه را از سوی دولت سوریه و ترکیه را نماینده معارضان مسلح نظام سوریه در توافق میان دو کشور دانست که مامور به انجام رساندن و آماده سازی مقدمات مذاکرات هستند؛ اما نباید فراموش کرد که این دو کشور قبل از هر چیز منافع و مصالح قابل دسترسی برای خود از یکسو و فراهمسازی بسترها و زمینههای حداکثری از حصول به اهداف خود در منطقه را از سوی دیگر نصبالعین قرار میدهند. بهطوریکه در این راستا میتوان ادعا کرد ترکیه در مقام اتاق فکر معارضان مسلح و در جایگاه سازماندهی و نمایندگی و حتی رهبری این گروهها و نیروها در سطح منطقهای در پی دستیابی به برنامههای تدوینی خود در ورای مرزهایش میباشد.
از این رو باید یادآور شد طرحهای توافقی میان دو کشور ترکیه و روسیه برای حل و فصل بحران سوریه که اکنون مبنای آغاز آتشبس فرمایشی شدهاست برخلاف آنچه که از با نام «فراگیر» یاد میشود، نهتنها فراگیر نیست بلکه گزینشی و غربالگرانه است. بهطوریکه میتوان آنرا جزئی و ناقص دانست؛ چراکه همه گروههای «جهادی» را شامل نمیشود و داعش و جبهه النصره را به عنوان مستثنی و خارج از این فرآیند قرار میدهند که به تبع این انتخاب و چینشها در تلاش برای حل و فصل سیاسی بحران در سوریه نیز همین دو گروه فارغ و خارج از روند طراحی شده از مذاکره قرار گرفتهاند.
با این حال با توجه به این مرزبندی ایجادی از گروههای معارض مسلح موجود در سوریه و تفکیک دو جریان داعش و النصره از دیگر معارضان جهادی باید این نکته را عنایت کرد که با بررسی نقش و نفوذ این دو گروه تکفیری در میان معارضان جهادی موجود در سوریه از نظرگاههای سیاسی، فکری – ایدهای و حتی نظامی، نمیتوان تدوام و استمرار حضور دیگر گروههای موجود در سوریه که در زمره لیست مذاکرات روسیه و ترکیه قرار گرفتهاند با چشم اندازی روشن و راهگشا متصور بوده و دنبال کرد. چراکه این دو گروه به نوعی پدر معنوی و بزرگتر دیگر جریانهای جهادی محسوب میشوند.
در ارتباط با نقش پررنگ و روبه افزون ترکیه و باز کردن عرصه و بسترهای نفوذ بیشتر ترکها توسط روسیه نکاتی چند مورد توجه است که پرداختن به آنها بر روشن شدن این فرآیند سیاستگذاری شده روسیه در سوریه و حتی ترکیه در سوریه و منطقه کمک شایانی خواهد کرد. در این راستا نقش روسیه در واگذاری مناطقی در سوریه به ترکیه و نیروهای معارض مسلح سوری تحت حمایت آن در شمال سوریه در مرزهای همجوار (الباب ) با ترکیه از جمله مواردی است که نباید آنرا نادیده گرفت و یا آن را کم اهمیت پنداشت. در واقع روسیه (پوتین) با اذعان به اینکه حل بحران سوریه بدون همکاری ترکیه امکانپذیر نیست تلاش خود را برای همراه کردن ترکیه با اهداف و برنامههایش مورد توجه قرار داده است. لذا از طریق دادن امتیازهای مختلف از جمله باز گذاشتن میدانهای بیشتر برای مانور و حتی درک علایق توسعهطلبانه ترکها و اردوغان تمام تلاشهای لازم را برای جلب رضایت ترکیه و کشاندن آنها به پای میز مذاکرات را در این باره انجام داده است.
بهطوریکه از نظر روسها، ترکیه در زمره یکی از طرفهای اصلی در درگیری علیه دولت سوریه بوده و هست و همواره قابلیتها و ظرفیتهای فراوانی در بسیج این معارضان مسلح را برای طولانی کردن بحران در سوریه و حتی پایان آن را دارد.
از سوی دیگر نیز روسیه با توجه به مطالبات منطقهای و راهبردی از مناطق نفوذ و محیطهای امنیتیاش( اوکراین) سیاستگذاریها و برنامههای عملیاتی خود را بر مبنای توسعه و نفوذ بیشتر و تبثیت و تحکیم نقشهای منطقهای و بینالمللی قرار داده است. از این رو اجرا و دنبال کردن این اهداف روسها در سطوح مختلف منطقهای و بینالمللی در تقابل با منافع و مصالح غرب و بهویژه آمریکا بوده است. تصمیم روسها برای حضور در سوریه در حمایت از دولت اسد و در مبارزه با معارضان مسلح تحت حمایت آمریکا نیز ذیل همین رویایی و تقابل روسیه با غرب (آمریکا) قابلیت تعریف و تبیین را پیدا میکند.
فلذا روسیه در راستای دنبال کردن منافع خود در سوریه و حفظ نظام بشار اسد در برابر معارضان مسلح، تمرکز و هدف خود را بیشتر بر شکست تلاش آمریکاییها برای براندازی نظام سوریه قرار داده است، کما اینکه هدف و دغدغه آمریکا نیز درست در نقطه مقابل روسیه در سوریه است؛ به عبارتی آمریکا در سوریه علاوه بر تلاش برای تقویت و حمایت هر چه بیشتر معارضان مسلح در برابر دولت اسد و سرنگونی وی، درصدد جلوگیری از نفوذ بیشتر و حتی تحدید قدرت جمهوری اسلامی ایران در سوریه و حتی عراق در کنار فشار بر روسیه و خودداری از نقشیابی بیشتر آنها (روسها) در سوریه و منطقه غرب آسیا است.
بههر حال با گذشت 6سال از مقاومت مردم و نظام سوریه در برابر معارضان مسلح، اکنون با توجه به فراهم شدن بسترهای میدانی، زمان آن فرا رسیدهاست که برای پایان دادن به ویرانیها و تلاشها برای برگرداندن وضعیت عادی به کشور به دور از هرگونه تنش و درگیری وارد مذاکره و گفتوگو با گروههای مسلح موجود در این کشور برای حل و فصل مناقشات شوند. در واقع نظام سوریه در مسیر حل مناقشه موجود در سوریه به نوعی با ترکیه به گفتوگوهای دوجانبه برای پایان دادن منازعات وارد مذاکره خواهد شد؛ بهطوریکه با توجه به مذاکرات روسیه و ترکیه مبنی بر فراهم کردن روند موسوم به آتشبس فراگیر در سوریه، باید اذعان داشت که گروههای مسلحی که از آنها با نام طرفهای مقابل دولت سوریه سخن گفته میشود مرجع آنها ترکیه است. ترکیهای که با سیاستگذاریهای کلان منطقهای هم بهعنوان یکی از ارکان سهگانه حل بحران (آنکارا-مسکو-تهران) در حمایت از حل سیاسی بحران شناخته میشود هم بهعنوان یک کشور توسعه طلب و متجاوز و مداخلهگر در سوریه و حتی عراق در کنار حمایت از معارضان نظام سوریه مورد توجه است.