یادداشت/ یدالله جوانی

انقلاب اسلامی و آمریکای ترامپ

رئیس‌جمهور جدید‌ آمریکا همانند تمامی رؤسای جمهوری آمریکا از سال 1357 تاکنون آرزوی سرنگونی انقلاب اسلامی ایران را دارد.
کد خبر: ۲۲۳۷۸۴
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۵ - 28January 2017
انقلاب اسلامی و آمریکای ترامپبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، یدالله جوانی طی یادداشتی نوشت:

نابودسازی انقلاب اسلامی و براندازی جمهوری اسلامی، از آرزوهای تمامی رؤسای جمهوری ایالات متحده امریکا از سال 1357 تاکنون بوده است. با تحلیل گفتمان دونالد ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های وی پس از پیروزی مشخص می‌شود که رئیس‌جمهور جدید‌الورود امریکا به کاخ سفید، نیز همین آرزو را در دل کاشته و برای برآوردنش، نقشه‌ها در سر دارد. آیا آقای ترامپ می‌تواند آرزوی خود و چندین رئیس‌جمهور پیش از خود را برآورده سازد؟ برای پاسخ به این پرسش، بررسی وضعیت و شرایط داخلی و خارجی دو کشور ایران و امریکا در مقطع کنونی و مقایسه آن با وضعیت هر دو کشور در مقطع زمانی پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی کفایت می‌کند.

1 ـ امریکا در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از دو ابرقدرت برتر و حاکم بر نیمی از جهان بود. بسیاری از کشورهای جهان اسلام و منطقه راهبردی غرب آسیا و از جمله ایران قبل از انقلاب اسلامی، تحت سلطه امریکا قرار داشتند. در آن مقطع زمانی ایالات متحده با یک روند توسعه قدرت در حوزه‌های گوناگون، به دنبال غلبه بر بلوک شرق با محوریت شوروی سابق و به دست گرفتن رهبری جهان بود.

2ـ با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، ایران به دلیل آرمان‌ها، اهداف و سیاست‌های انقلابی مورد هجوم ائتلاف شرق و غرب قرار گرفت. تصور امریکایی‌ها این بود که انقلاب اسلامی و نظام سیاسی نوپای ایران، در برابر فشار قدرت‌های جهانی، به سرعت فرو خواهد ریخت. قریب چهار دهه از شروع توطئه‌های گوناگون از سوی قدرت‌های شیطانی علیه جمهوری اسلامی می‌گذرد. در این چهار دهه تحولات بسیاری در جهان و خصوصاً منطقه راهبردی غرب آسیا رخ داده و موقعیت بسیاری از کشورها در این مدت، به شدت تغییر کرده است. ایران و امریکا، از جمله کشورهایی هستند که موقعیت فعلی آنها با مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، بسیار تفاوت پیدا کرده است. این تفاوت‌ها از منظر موضوع این نوشتار به اختصار عبارت است از:

الف ـ امریکا: آقای دونالد ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود، روی یک شعار تأکید فراوان داشت و آن اینکه می‌خواهد امریکا را به موقعیت قدرت برتر جهان برگرداند. او اکنون می‌گوید تلاش خواهد کرد که امریکا را به مردم این کشور برگرداند. ترامپ در نطق‌های پرحرارت انتخاباتی خود، از مشکلات داخلی و خارجی امریکا سخن گفت و تصریح نمود که دولت امریکا در سال‌های اخیر 6تریلیون دلار (6هزار میلیارد دلار) خرج جنگ‌های غرب آسیا کرده، در حالی که با این پول می‌شد دو بار امریکا را ساخت. رئیس‌جمهور جدید امریکا در مراسم آغاز ریاست جمهوری‌اش با اشاره به اوضاع نامناسب کشورش، منظور از ساختن دوباره امریکا را اینگونه بیان می‌دارد: «مردم ما مدارس مناسب برای فرزندان خود می‌خواهند. زمان زیادی صنایع ما کشورهای دیگر را ثروتمند کرد. ارتش ما به جای دفاع از این سرزمین، به دفاع از کشورهای دیگر پرداخت. سرمایه‌های فراوان در کشورهای دیگر خرج شد، در حالی که ساختارهای اساسی کشور خود ما رو به خرابی گذارده بود. صنایع و کارخانجات ما هر روز از میان می‌رفت.» دقت در این توصیف از شرایط داخلی امریکا، با در نظر گرفتن بدهی 20 تریلیون دلاری دولت این کشور به همراه نمایشگاه بزرگ شکست‌های راهبردی‌اش در گوشه و کنار جهان خصوصاً در منطقه غرب آسیا، موقعیت کنونی ایالات متحده را نمایش می‌دهد. موقعیت کنونی امریکا موقعیت یک امپراتوری فروریخته و یک قدرت در حال افول است؛ قدرتی که سردمدارانش برخلاف دوران ابرقدرتی، جرئت اعزام حتی یک سرباز از نیروی زمینی خود به دیگر کشورهای غیر همسو را ندارند.

ب ـ ‌ایران: ایران کنونی به اعتراف تمامی صاحب‌نظران و اندیشمندان عرصه سیاست و روابط بین‌الملل، با عبور از همه  موانع و غلبه بر تمامی توطئه‌ها و فشارها، به یک قدرت مؤثر و تعیین‌کننده در منطقه راهبردی غرب آسیا تبدیل شده است. پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در حوزه‌های گوناگون علوم و فنون نوین از جمله هسته‌ای و هوافضا، ایجاد زیرساخت‌ها برای یک جهش بزرگ صنعتی، دستیابی به نفوذ راهبردی در منطقه، مختصاتی از ایران پس از انقلاب است که موجب شده جمهوری اسلامی در ردیف قدرت‌های نوظهور در عرصه بین‌المللی شناخته شود. جمهوری اسلامی با برخوردار شدن از مؤلفه‌های اصلی قدرت مادی در کنار برخورداری‌اش از قدرت ایمان مردم و عنایات الهی، در حال طی کردن روند توسعه قدرت به صورت روزافزون است. جمهوری اسلامی اکنون در منطقه، به کانونی الهام‌بخش برای ملت‌ها و الگوی مقاومت و بیداری تبدیل شده و دارای قدرت ائتلاف‌سازی برای حل بحران‌های منطقه می‌باشد. نقش محوری ایران در مسائل عراق و سوریه برای پایان‌بخشی به بحران‌های این دو کشور از یک طرف و انزوای امریکا در این دو کشور از طرف دیگر موقعیت ایران را نشان می‌دهد.
حال با توجه به این روندها، سؤال این است که آیا دولت آقای ترامپ می‌تواند تغییرات اساسی در روندها ایجاد کند و هر روندی را معکوس نماید؟

به عبارت دیگر آیا رئیس‌جمهور جدید امریکا می‌تواند جلوی افت قدرت و افول امریکا را گرفته و قدرت ایران را مهار نماید و جمهوری اسلامی را در مسیر انزوا و فروپاشی قرار دهد؟

از منظر صاحب‌نظران، پاسخ این پرسش‌ها روشن است. این دو روند براساس اصل نسبی بودن قدرت، با هم ارزیابی می‌شوند. به عبارت دیگر توسعه قدرت جمهوری اسلامی نتیجه‌ای جز افت قدرت امریکا ندارد. افزایش نفوذ راهبردی ایران در منطقه با تقویت جبهه مقاومت و جریان بیداری اسلامی نتیجه‌ای جز کاهش نفوذ امریکا در پی ندارد. واقعیت آن است که انقلاب اسلامی موفق به بیداری ملت‌های مسلمان در جهان و منطقه شده و یک جبهه مردم‌پایه از مستضعفین در برابر جبهه مستکبرین با محوریت امریکا پدید آورده است. تمامی نشانه‌ها حاکی از تقویت روزافزون جبهه مستضعفین و تضعیف جبهه مستکبرین است. تحولات در تمامی کشورهای منطقه از شرق مدیترانه گرفته تا خلیج عدن، این نشانه‌ها را به وضوح نمایش می‌دهد. این واقعیت را دو روزنامه معروف اروپایی اینچنین تشریح می‌کنند: 1ـ روزنامه فرانسوی «لوموند» در گزارشی با عنوان «پیشروی بزرگ» می‌نویسد: «ایران که قدرت و نفوذش در عراق و سوریه غیرقابل انکار شده، دیگر بلندپروازی برای تبدیل شدن به بازیگر کلیدی منطقه را پنهان نمی‌کند. هیچ‌کس، نه امریکایی‌ها، نه سعودی‌ها و نه اروپایی‌ها توانایی یا اراده‌ای برای پیشبرد تلاش با هدف بازگرداندن ایران به جایگاه سابق ندارند.»

2 ـ روزنامه لیبراسیون هم با اشاره به تحولات هفته‌های اخیر در موصل و حلب سوریه و حضور سردار سلیمانی در این مناطق، ایران را به عنوان بازیگری مهم در منطقه معرفی کرده که دیگر نمی‌توان نقشش را در تحولاتی که در خاورمیانه رخ می‌دهد نادیده گرفت.
 
منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها