مسئله «رسالت فردی» زیر غبار فراموشی «انسان»

موضوع اصلی نمایش «غبار»، تکرار تاریخ و مطالعه آن است، تا انسان امروز را نسبت به «رسالت فردی» خود آگاه کند.
کد خبر: ۲۲۸۱۲۷
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۸ - 21February 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی‌ولاشجردی؛ نمایش آیینی «غبار» که همزمان با آغاز ایام فاطمیه در تالار وحدت روی صحنه رفته است، شیوه تازه‌ای نسبت به این نوع آثار اجرایی دارد که در کشور روی صحنه می‌رود. از این نظر «غبار» نسبت به آثار مشابه خود گامی رو به جلو برداشته است. این نمایش تا 25 اسفندماه، روز شهادت حضرت زهرا (س) در تالار وحدت اجرا خواهد داشت.

از مملکت غدیران تا مدینه

نمایش «غبار» داستانی خیالی از کشوری بی‌مکان به نام غدیران است. «میرزا مشفق ادیب‌الممالک» فردی سیاسی است که در یک تنگنا قرار گرفته است، او از یک طرف باید حافظ منافع مردم باشد و از مواضع پیربابا رهبر مذهبی مملکت غدیران عدول نکند و از طرف دیگر، از سوی سیاسیون استعماری که به هر طرقی می‌خواهند قدرتشان را حفظ کنند، تحت فشار است، تا لایحه‌ای را برای تصویب به مجلس ببرد.

تصویب این لایحه در حکم پشت کردن به پیربابا و تضییع حقوق مردم کشور است. میرزا مشفق در ابتدا نمی‌پذیرد، اما سیاسیون با خدعه و نیرنگ او را وادار به این کار می‌کنند. میرزا مشفق تا جایی پیش می‌رود که تصمیم به قتل یکی از دوستان نزدیک پیربابا می‌گیرد.

در یک سفر روحانی میرزا مشفق به سال یازدهم هجری، هنگام ماجرای سقیفه به مدینه می‌رود. این سفر سبب می‌شود که او راهش را از دوستانش جدا کند و از قتل مرید پیربابا بگذرد و خودش به دست سیاسیون غدیران به شهادت برسد.

«محمدرضا مداحیان» کارگردان این نمایش در جایی گفته است؛ من به جای روایت تاریخی، می‌خواهم تاثیر واقعه را بر جامعه امروز نشان بدهم. در اینکه او تا چه حد به ادعای خویش نزدیک شده یا نه نمی‌توان به قطعیت حرفی زد؛ چرا که ما در این اثر نشانه‌های آشنایی را ندیدیم. حتی ارجاعات بیرون متنی نمایش نیز تناسبی با شرایط امروز ما ندارد.

اما از این جهت که سعی کرده با ایجاد کشور غدیران به عنوان محملی برای انتقال حقایق و مفاهیم مغفول مانده‌ای که سبب ایجاد سقیفه شد؛ تا حد زیادی موفق عمل کرده است. «غبار» واقعه شهادت حضرت زهرا (س) را نه به عنوان یک کلیت؛ بلکه برای تفسیر روان‌تری از آنچه می‌خواهد بگوید، نشان داده است.

میرزا مشفق باید در این عالم می‌مرد تا با سفر به صدها سال پیش دوباره زنده شود و شهادت را به دست بیاورد. این مفهوم یادآور حدیثی از حضرت امام صادق (ع) است که فرمودند: «بمیرید قبل از آنکه بمیرید». «غبار» ناخواسته در توضیح این حدیث موفق عمل کرده است بدون آنکه عملا بخواهد راجع به آن چیزی بگوید.

دو نقد مهم بر این اثر وارد است یکی زمان طولانی نمایش که مخاطب را عملا خسته می‌کند و دیگری داستان کلی آن است که ابدا به جزئیات وارد نشده است. شکل لباس و دکور، مخاطب را به یاد سال‌های پایانی قاجار و اوایل رژیم پهلوی می‌اندازد؛ بخصوص اینکه نام‌های شخصیت‌ها تداعی کننده این برهه تاریخی است.

ما جز دیالوگ‌هایی طولانی چیزی دیگری از داستان دریافت نمی‌کنیم. بازیگران مدام از یک صحنه به صحنه دیگر می‌روند، بدون آنکه در روند داستان نقشی پیش برنده داشته باشند، گویی که داستان در همان نقطه آغاز ایستاده و توان حرکت ندارد با نمی‌خواهد داشته باشد.

این ایستایی داستان با توجه با آنچه می‌خواهد بگوید شاید استراتژی خوبی برای این نمایش باشد، اما به شرط اینکه شخصیت خود را به مخاطب بشناساند. ما در «غبار» مدام نام پیربابا را می‌شنویم، اما از اهمیت او در جایگاه رهبر معنوی مردم غدیران چیزی نمی‌دانیم. پیربابا باید آنقدر بزرگ باشد که میرزا مشفق حاضر باشد به خاطر او کشته شود.

نکته دیگر در سفر میرزا مشفق در مدینه سال 11 هجری آن است که این برهه تاریخی برای این نیامده تا واقعه‌ای را بازروایی کند. ماجرای سقیفه و وقایع بعدی برای آن است که میرزا مشفق خود را بیابد. «غبار» در کلیت خویش بر این مطلب صحه می‌گذارد که تاریخی همیشه در حال پوست‌اندازی و تکرار است. برای درک بهتر زمانه خویش و دانستن رسالت فردی خود ناگزیر به مطالعه آن هستیم.

موضوع ماجرای سقیفه، اهل بیت (ع) نیست؛ بلکه مردمی هستند که مثل میرزا مشفق در پی مصلحت جویی به نفع اکثریت هستند، غافل از اینکه همیشه حق با اکثریت نیست. برای همین است که ما در «غبار» شبیه اهل بیت (ع) را روی صحنه نمی‌بینیم. لزومی هم ندارد ببینیم؛ چرا که موضوع مورد بحث به روشنی مشخص است. از همین رهگذر نامی از سران سقیفه و شخصیت‌های مهم آن دوران برده نمی‌شود.

هر گونه اشاره به نام‌های محوری در جریان سقیفه، آتش زدن در، بیعت گرفتن از امام علی (ع) و غصب فدک ذهن مخاطب را از اصل مطلب منحرف می‌کرد. «غبار» نشان داد که می‌شود با حفظ ارزش‌های شیعی و اشاعه آن به مواضع اهل سنت اهانتی نکرد.

از این نظر «غبار» اثر قابل احترامی است، اما بهتر این بود که به جای نشان دادن حادثه آتش زدن در، اصل سقیفه را می‌دیدیم که به لحاظ درون‌مایه‌های سیاسی با اصل نمایش هم‌پوشانی داشت. بخصوص اینکه در میان اهل سقیفه که اصل حقیقت را می‌دانستند، اما راه دیگری رفتند، نمونه‌های بسیاری را سراغ داریم.

«غبار» نیازمند مطالعه چند باره‌ای است، تا بتوان از خلال آن به برداشت‌های تازه‌ای از نمایش رسید. اگر از حجم نمایش کاسته می‌شد و به غنای داستانی آن اضافه می‌شد، در آن صورت با اثری پویاتر روبه‌رو بودیم که دیدار دوباره آن ملال‌آور نبود.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها