من انقلابیام-53/ یک روایت واقعی؛
پایان چشم انتظاری مادر؛ سوغاتی فاطمه از راهیان نور
«فاطمه پس از چند روز از سرزمین شهدا جدا شده و به خانه برمیگردد، هنوز 24 ساعت از سوز اشک و نالههای شب قبل که نشان از فراق داشت نگذشته بود که یک تماس تلفنی همه را به تحیر وا میدارد...»