معرفی کتاب؛

«تراژدی اسبی که ایستاد»

رمان «تراژدی اسبی که ایستاد» نوشته «روح‌الله سهرابی» پیش از عید نوروز امسال منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۲۳۴۸۲۸
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۲ - 10April 2017
تراژدی اسبی که ایستاد
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «کتاب تراژدی اسبی که ایستاد»، اثر روح الله سهرابی، توسط نشر داستان، در 183 صفحه به زیور طبع آراسته شده است.
 
رمان «تراژدی اسبی که ایستاد» با بیانی صریح و شفاف مسائل اجتماعی و انسانی را بیان می‌کند. انتخاب این‌گونه‌ی بیان مسائل، با همان شیوه ساختی انجام می‌شود که در فیلم سینمایی «خاکستر و برف» و سریال «آرام می‌گیریم» از این کارگردان شاهد بوده‌ایم.
 
نویسنده کتاب قبل از چاپ  این کتاب، گفته است: «پیش‌بینى واکنش مخاطب در خصوص این رمان برایم سخت است؛ اما آنچه مى‌توان حدس زد اینکه بازخوردها نسبت به این کتاب حد وسط نخواهد داشت و مخاطبینش یا کاملا همراه و یا کاملا مخالف خواهند بود؛ البته مطمئن هستم تعداد موافقان بسیار بیشتر خواهد بود. این رمان در بازه زمانى حدود 10 سال تألیف شده است، که شرایط، فضاها و لحظه‌هاى خاصى از یک جهان جنگلى را به تصویر مى‌کشد.»
 
مسئولین موسسه انتشاراتی داستان معتقدند فضای حاکم بر رمان تراژدی اسبى که ایستاد فضایى کاملا بکر، عمیق و تکان دهنده است، که پیش‌تر مخاطبین کمتر چنین رمانى را مطالعه کرده اند و بى‌تردید خوانندگان این رمان با یک غافلگیری محض مواجه خواهند شد.
 
فصل‌های این رمان، با اشاره به «فصل آخر جهان جنگلی» نامگذاری شده‌اند و از بخش اول تا بخش نهم از فصل آخر جهان جنگلی ادامه پیدا می‌کنند تا در فصل‌های بعدی به این دو فصل برسند؛ «بخش آخر از فصل آخر جهان جنگلی» و «بخش بعد از آخرِ فصل بعد از آخرِ جهان جنگلی

در ادامه بخشی از این رمان را می‌خوانیم:
 
«... با این درخواست گرگ سیاه، سگ ارشد تمام ماجرا را مو به مو به عرض گرگ رساند و از او استمداد طلبید. گرگ سیاه که هنوز فکر نمی‌کرد این گروه مهم از ایل و تباری مهم، برای چنین کاری آمده باشند، با شنیدن حرف‌های سگ ارشد، بسیار برآشفته شد؛ اما با تکیه بر تجربه‌های گران‌سنگ گذشته، اعصاب به هم ریخته خود را کنترل نمود و از شدت آشفتگی به بهانه قضای حاجت برای لحظاتی از اتاق خود خارج شد و با استفراغ پی در پی، حالت تهوع شدیدی را که دچارش شده بود، تا حدودی خنثی کرد. گرگ سیاه هرگز برای هیچیک از همسران قبلی‌اش چنین حساسیتی از خود نشان نداده بود. همه آنهایی که از نزدیک با گرگ سیاه مراوده داشتند، به خوبی می‌دانستند که داستان اسب دختر با همه داستان‌های قبلی دیگر تفاوت دارد.»
 
انتهای پیام/ 171
نظر شما
پربیننده ها