کرمی راد:

می گفتند شعار جنگ جنگ تا پیروزی را محو کنید/ خبر پذیرش قطعنامه یکی از خاطرات تلخ ما بود

کرمی راد گفت: اراده ای که بخواهد در دولت وقت برای آمادگی ادامه جنگ باشد وجود نداشت در حالی که در مقابل صدام و حزب بعث عراق توانست تمام وزارت خانه هایشان را در عرصه جنگ بسیج بکنند ولی ما متاسفانه نتوانستیم همه امکانات را وارد کنیم.
کد خبر: ۲۳۵۰۷
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۳ - ۰۳:۵۰ - 17July 2014

می گفتند شعار جنگ جنگ تا پیروزی را محو کنید/ خبر پذیرش قطعنامه یکی از خاطرات تلخ ما بود

جوانان انقلاب همیشه سوالات زیادی درباره قطعنامه 598 در ذهن دارند. بیشتر این سوالات به خاطر صحبت های پیر جماران بعد از قبول این قطعنامه و تعبیر جام زهر برای پذیرش آن در ذهن ها متبادر می شود. سردار کرمی راد که از فرماندهان لشگر 11 امیر المومنین بود از فضای جبهه ها قبل و بعد از قبول قطعنامه میگوید.

به نظر حضرتعالی چرا قطعنامه 598 پس از عملیات کربلای 5 صادر شد؟

سلسله عملیات های موفق جمهوری اسلامی باعث شده بود که آن اعتبار لازم و کافی صدام و حزب بعث در مجامع منطقه ای و بین المللی وجه ی خود را از دست بدهد و هر روز که عملیات های عمده جمهوری اسلامی اتفاق می افتاد جنگ به سمتی حرکت می کرد که به نفع عراق نبود بخصوص در بحث عملیات کربلای 5 ، مهمترین ویژگی  این عملیات این بود که در یک منطقه مشخصی ماشین جنگی ارتش عراق منهدم شد به نحوی که حتی برخی از دوستان ما از کشورهای مختلف مانند مرحوم حافظ اسد و قذافی پیغام دادند که خط قرمز ما بصره است. همه فکر می کردند ما رفتیم و بصره را هم گرفتیم و شاعبه ی آن هم در همین حد مطرح بود و چون ضربه سنگین و مهلکی به آنها وارد شد، می توان گفت که کربلای 5 اثر گذار بود و توانسته بود آن چهار خواسته حضرت امام(ره) که در گذشته در مذاکرات هیئت های مختلف و  سازمان ملل تمکین نمی شد، این عوامل کمک بنماید که خواسته های ما تامین گردد و قطعنامه به نفع ما صادر شود.

من اعتقاد دارم میانجیگری و مذاکره ها توسط کشور های مختلف و بعد از آن شورای امنیت از این جا آغاز شد که ارتش بعث عراق نتوانست اهداف  اعلامی اولیه اش ، که قرار بود ظرف چهار پنج روز تهران را اشغال کند کسب نماید در این ناکامی ها بحث میانجیگری ها شروع شد، این شروع مذاکرات رفته رفته به شکل قطعنامه های سازمان ملل در این فرآیند قرار گرفت و در آن قطعنامه ها معمولا به خواسته ای جمهوری اسلامی تمکین نمی شد و بیشتر خواسته ها مربوط به خود آنها بود. رژیم بعث در درجه اول یک آتش بس می خواست که این آتش بس به تنهایی برای ما کفایت نمی کرد سرزمین های بسیاری را در اشغال رژیم بعث عراق داشتیم و حضرت امام(ره) از همان ابتدا چهار شرط تعیین متجاوز، تنبیه متجاوز، بازگشت به مرزهای بین امللی و تبادل اسرا را گذاشتند .

قبول قطعنامه 598 از سوی امام(ره) با توجه به موضع گیری های ایشان(جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم) را چگونه ارزیابی می کنید؟

  شعار رزمندگان اسلام در آن مقطع جنگ جنگ تا پیروزی بود حضرت امام (ره) شعار فراتر از این را سر دادند و "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" را مطرح کردند یعنی "و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه" بنابراین آرمانها و باورهای حضرت امام ورای همه این مسائل بود. امام (ره) رهبری بود که اعلام کرد تا آخرین نفس و تا آخرین نفر و تا آخرین منزل در مقابل زورگویان ایستادگی خواهیم کرد و ذره ای هم کوتاه نیامدند.

ولی این که سوال کردید که چه عوامل و عناصری باعث شد طبیعتا مدیریت کلان جنگ، یعنی راهبرد اصلی آن بر اساس استراتژی نظامی نبود و بیشتر جنبه راهبرد سیاسی داشت و آقای هاشمی رفسنجانی بارها در جلسات فرماندهان لشگرها و قرارگاه ها اعلام می کردند که شما یک عملیات انجام بدهید تا ما جنگ را به لحاظ سیاسی تمام کنیم . این عملیات ها ادامه پیدا می کرد، عملیات های فاو، والفجر 8، شلمچه، حلبچه وکلدرش،  که عملیات کِلدرش را خود آقای رفسنجانی از فاو مهم تر جلوه دادند در صورتی که یک تپه سوق الجیشی بیشتر نبود و بیشتر جنبه سیاسی مسئله مطرح بود و باید قبول کنیم که عوامل و عناصری که نقش داشتند در بحث سیاسی کردن جنگ تا حدی پیش رفت که در درون دولت وزرای ما باورشان به جایی رسیده بود که می خواستند شعار جنگ جنگ تا پیروزی را هم محو کنند .

 نمونه بارز آن بهزاد نبوی است که زمان جنگ با وجود اینکه وزیر صنایع وقت بود اعلام کرده بود که ما باید این شعار جنگ جنگ تا پیروزی را محو کنیم . بنده مصداق این جمله را از زبان معاون ایشان که به جبهه آمده بود شنیدم . بنابراین اراده ای که بخواهد در دولت وقت برای آمادگی ادامه جنگ باشد وجود نداشت در حالی که در مقابل صدام و حزب بعث عراق توانست تمام وزارت خانه هایشان را در عرصه جنگ بسیج بکنند ولی ما متاسفانه نتوانستیم همه امکانات را وارد کنیم و همچنین روحیه افرادی که در بحث دخالت هایشان در امور مربوط به جنگ ، تجربه جنگی نداشتند و بیشتر سیاسی کاری می کردند و در انتها آمدند برآوردی را تهیه کردند و از آقای محسن رضایی برآوردی را برای عملیات های آتی خواستند و همان را به حضرت امام(ره) ارائه کردند و برآرود دیگری هم از آقای روغنی گرفتند در بحث خزانه مرکزی کشور و مسائل وزارت اقتصاد و دیگر وزارت خانه ها که تمام این گزارش ها جمع شد و به خدمت حضرت امام (ره) ارائه شد و نهایتاً منجر به پذیرش قطعنامه 598 و همان سخن حضرت امام(ره) که فرمودند:مجبور شدم که جام زهر را بنوشم و این برای رزمندگان اسلام و فرماندهان جنگ بسیار ناگوار بود.

نقش آقای موسوی در پذیرش قطعنامه 598 را چگونه ارزیابی می کنید؟

آقای موسوی که نخست وزیر آن زمان بودند و وزیرانی که  زیر نظر ایشان کار می کردند اراده ی لازم وجود نداشت و خیلی کند در مقابل جنگ حرکت می کردند.

بازتاب پذیرش قطعنامه 598 را در ابعاد گوناگون تبیین بفرمایید ؟

خوشبختانه در جنگ کوچکترین امتیازی را به دشمن ندادیم علی رغم اینکه بیشترین سرزمین های ما در دست دشمن بود و از مباحث دیگری که مطرح بود، 8 سال جنگ به صورت فرسایشی تبدیل شده بود و جنگ تبدیل به یک واقعه ای شده بود که عملا قدرت های استکباری مانند آمریکا که در قضیه حمله به هواپیمای مسافربری ما و شهادت 292 سرنشین آن  به صورت علنی آمریکا و شوروی سابق از صدام دفاع می کردند. دخالت آشکار دیگر قدرت ها، ارسال بمب های شیمیایی به عراق که آنها را در بسیاری از زمینه های توانمند ساخت. این باعث شده بود که برخی از دولت مردان ما آن حالت رعب و وحشت را داشته باشند .

در بعد داخلی ما شاهد بودیم که رزمنده ها بسیار ناراحت شده بودند و به جای اشک خون گریه می کردند و مردمی هم که از جنگ خسته شده بودند خوشحال بودند و در مجموع ما چه در بعد خارجی و چه داخلی چیزی را از دست ندادیم جزء آن تلخی پذیرش قطعنامه با توجه سخنان امام(ره) ، ما شاهد بودیم که چه اوضاعی در بین رزمندگان اسلام حاکم شده بود و تکلیف نهایی را امام مشخص کردند و امام (ره) همه مسئولیت ها را شخصاً به جان و دل خریدند و آن عبارت ناگوار و سختِ نوشیدن جام زهر را به کار بردند و هضم آن برای ما رزمنده ها بسیار سخت بود و رزمندگان اعتقاد داشتند که با همین دست خالی هم می شود ادامه داد. در عملیات کربلای دشمن 70 هزار نیرو داشت و ما 30 هزار نیرو ، در حالی که برای یگان هایی که بخواهند آفند بکنند توان باید سه برابر بیشتر باشد ولی به لطف خداوند و عنایات حق تعالی و نفس گرم خود حضرت امام(ره) که ایشان دوبار فرموده بودند که مهران چه شد و با همین سوال ایشان بالاخره فرمانده ها آمدند و عملیات بسیار غرور آفرینی را انجام دادند. عملیات ها با پیروزی همراه بود و می دانستیم که اگر رو به جلو حرکت کنیم پیروزی های بسیاری را بدست خواهیم آورد که متاسقانه سرنوشت جنگ با قطعنامه 598 رغم خورد .

آیا پس از گذشت 22 سال از قبول قطعنامه 598، معتقدید قبول قطعنامه کار صحیحی بوده است؟

زمانی که امام (ره) قطعنامه را پذیرقت همه اطاعت کردند اما اگر حضرت امام(ره) نمی پذیرفتند طبیعی بود که مسئله فرق می کرد و رزمندگان گوش به فرمان رهبری بودند  .

مکاتباتی را صدام با آقای هاشمی رفسنجانی داشتند که جوابش را هم ایشان دادند که برخی از این نامه ها افشا شد و این اسناد در مرکز مطالعات جنگ وجود دارد و در اختیار خود آقای هاشمی رفسنجانی هم هست و بالاخره کار رسید به نقطه ای که به عقیده آن آقایان کار را باید تمام کرد.

حضرتعالی زمانی که خبر قبول قطعنامه را شنیدید کجا بودید و چه احساسی پیدا کردید؟

من فرمانده لشگر 11 امیر المومنین بودم و یگان ما ایلام بود. در قرارگاه نجف جلسه ای داشتم به اتفاق رئیس ستادمان شهید پاینده مهر، وقتی که خبر را شنیدیم بسیار متاثر هم شدیم از کرمانشاه تا ایلام و از آنجا تا قرارگاه لشکر یک ریز گریه کردیم و این یکی از خاطرات تلخ ما بود ، من احساس می کردم که یک لحظه هم نمی توانیم در اشک ریختن توقف داشته باشیم و بی اختیار در طول این مسیر که پشت فرمان بودم گریه می کردم و اشک مانع از دید بنده می شد که موجب توقف چندین باره ما هم شد.

فرزندان سیاسیون در چه حدی در جنگ شرکت داشتند؟

در آن دوران زمانی که از سردار کوثری(از فرماندهان لشکر تهران) سوال می کردیم می گفتند فرزندان مقام معظم رهبری با فامیلی حسینی در یگان ها حضور دارند و در عملیات ها شرکت می کنند و یکی از آنها در یگان توپ خانه بود و  کسی خبردار نبود که این آقایان فرزندان رئیس جمهور وقت هستند و البته یک سری از آقایان و فرزندانشان امتحان خوبی را پس ندادند و همان زمان هم به دنبال فرافکنی و کارهای دیگر خودشان بودند.

نظر شما
پربیننده ها