آشنایی با عوامل مهم خنثی‌سازی و انواع مین‌ها در گفتگوی دفاع پرس با سرگرد جانباز فضلعلی سالاری

از درختکاری به مین کاشتن رسیدیم!

جانباز آسیب دیده از انفجار مین، می‌گوید: امروز دستگاه‌های مین یاب با درصد خطای اندک به کمک آمده و با این حال نمی‌توان در مواجهه با مین عجولانه عمل کرد. زیرا در برخورد با یک میدان مین، موضوع مهم شناسایی است که از آن پس دیگر زمان زیادی برای از کار انداختن مین صرف نمی‌شود.
کد خبر: ۲۳۵۳۲
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۲ - 15July 2014

از درختکاری به مین کاشتن رسیدیم!

«فضلعلی سالاری» از جانبازان بعد از جنگ است. جانبازی که حین پاکسازی میدان مین، روی مین ضدّنفر موسوم به «پی. ام» رفته و با این حال لطف خدا شامل حالش شده، زنده مانده است. اثر ترکشهای زیاد در جای جای بدنش هویدا بود. یکی از ترکشها چشم چپش را از او گرفته بود. در تمام سالهای پس از جنگ، میدانهای مین زیر گامهای کسانی قرار داشته که خطر میکنند تا این زمینها دوباره به چرخه ثمردهی بازگردد. یگانهای مهندسی تخریب نیروی زمینی انجام این وظیفه را برعهده دارند و در این راه مقدس تاکنون صدها نفر از سربازان، درجهداران و افسران نیروی زمینی به خیل جانبازان و شهدا پیوستهاند. همین را بهانه قرار دادیم و پای صحبت سرگرد سالاری نشستیم. حرفهایش بسیار جالب بود.

دفاع پرس: با سلام و سپاس به خاطر وقتی که در اختیار ما گذاشتید. بفرمایید که چه عواملی منجر به این شد که وارد نظام شوید؟

سرگرد جانباز فضلعلی سالاری هستم؛ متولد 1351 شهرستان اسدآباد. سال 1367 به استخدام ارتش درآمدم؛ در نیروی زمینی. پس از طی دوره آموزشی، برای ادامه خدمت به لشکر81 زرهی منتقل شدم. من رسته مهندسی با گرایش تخریب را برگزیده بودم و به همین دلیل، دوره تخریب را در مرکز آموزش مهندسی، مستقر در بروجرد سپری کردم.

موقعی که به یگان اصلی ملحق شدم، قطعنامه 598 پذیرفته شده بود ودر آستانه اجرا قرار داشت. با اجرای آتش بس، تازه یکی از معضلات پس از جنگ رخ نموده بود: پاکسازی میدانهای آلوده به مین. من هم برای همین منظور تربیت شده بودم. باید به این نکته اشاره کنم که در اجرای این مأموریت خطیر، بسیاری از دوستان و همرزمانم به درجه رفیع شهادت نائل آمده، البته شماری هم جانباز شدند. موضوع پاکسازی یک میدان مین، با خطراتی همراه است و هوشیاری بسیاری طلب میکند. برخی از اتفاقت هم ناگزیر است. من، خود دو بار حین اجرای مأموریت باانفجار مین مواجه شدهام. یک بار سال 1372 که بر اثر انفجار مین دچار موج گرفتگی شدم و بعد از مختصر زمانی دوباره به یگان خدمتیام بازگشتم. بار دوم، موضوع فرق داشت. من بر اثر برخورد با مین ضدّنفر موسوم به «پی.ام»، به هوا پرتاب شده، دست کم تا 15 روز از دنیای کنونی فارغ بودم.

لازم است اشاره کنم که امروز همه میدانهای مین در منطقه غرب پاکسازی شده و بسیاری از این زمینها برای کشاورزی و برداشت در اختیار کشاورزان محلی قرار گرفته است. این مناطق که زمانی آلوده به انواع مینها بود، امروزه سبز وخرّم شده و بیگمان، بخشی از آن محصول تلاشهای رزمندگان گروه 434 مهندسی لشکر 81 زرهی است. همانگونه که گفتم، بسیاری از رزمندگان ما طی این مسیر به درجه شهادت یا جانبازی نائل شدند. شما باید به این مناطق بروید و ببینید سرزمینهایی که خون رزمندگانمان آنجا بر زمین ریخته شده، امروز به نقطهای آباد تبدیل شده است: وجود باغها و بوستانها، مراکز صنعتی، مردمی که آنجا ساکن شدهاند و...

همه اینها علتی است برای آنکه بگوییم کسی باور نمیکند این سرزمینها زمانی محل رزم و درگیری بوده است. این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که اتمام جنگ، به منزله آغاز مأموریت خطیری بود که در منطقه غرب، آن را باید گروه 434 لشکر 81 زرهی به انجام میرساند: پاکسازی میدانهای آلوده به مین.

دفاع پرس: درست است. به شما بابت این توفیق، تبریک میگوییم. من تصویر شما را پس از انفجار مین دیدهام. چهره شما اصلاً قابل تشخیص نبود. برایمان در این زمینه صحبت کنید؛ چگونه و چرا این اتفاق افتاد؟! آیا اتفاقاتی از این دست، نتیجه طبیعی پاکسازیهاست یا اینکه اگر مسائل امنیتی را رعایت کنیم، کمتر شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود و...

در منطقه عملیاتی واقع در جاده نفت شهر- سومار، حین اجرای مأموریت با انفجارمین مواجه شدم و همه اعضایم متأثر از این انفجار آسیب دید: چشم چپم را از دست داده، ترکشهای مین همه بدنم را در خود گرفت. یکی از ترکشها در سرم فرو رفته، دکتر عمل جراحی را به صلاح ندید. فقط قلبم از هرگونه آسیب در امان ماند. تو گویی در لحظه انفجار محافظی روی آن قرار گرفته، مانع آسیب رسانی ترکشها به قلبم شده است. باید بگویم با اینکه دست کم 25 سال از پایان جنگ گذشته، مینها همچنان تأثیرگذاریشان را از دست نداده، میتوانند خطرآفرین باشند؛ بلکه باید بگویم حساسیت چاشنیها به خاطر گذر زمان بیشتر شده و با کمترین نشانهای عکس العمل نشان میدهند.

دفاع پرس: جناب سرگرد، برای خیلی از مخاطبین جالب است که بدانند اساساً فرآیند خنثی کردن مین شامل چه مراحلی میشود. منظورم این است که چه کارهایی در یک میدان مین باید انجام شود تا بگوییم آن میدان پاکسازی شده است؟

خوشبختانه، جنگ تجاربی را در این زمینه به ما ارزانی کرد. در حقیقت، پس از پایان جنگ، یگانهای مستقر در مرز که باید وظیفه پاکسازی را انجام میدادند، ناآشنا با این موضوع نبودند؛ هرچند مینهای کار گذاشته شده توسط عراق، محصول کشورهایی بود که در تمام جنگ یاریاش میکردند. باید بگویم عراق در کارگذاری مین، از هیچ قاعدهای پیروی نمیکرد. این موضوع کار را برای «شناسایی» که مهمترین اصل پاکسازی است، دشوار کرد. کسانی که دوره تخصصیشان را در این رسته طی میکنند، میدانند که در پاکسازی، هر روز به منزله یک تجربه تازه است. بعد از آنکه شناسایی صورت گرفت، مین طی چند دقیقه، خنثی خواهد شد. البته ممکن است مین یاب برخی از مینها را تشخیص ندهد که علتش پلاستیکی بودن بیشتر قسمتهای مین است. در این گروه از مینها تنها سوزن عمل کنده از جنس آهن است که موضوع «کشف» را برای مین یاب با دشواری مواجه میکند.

حین اجرای مأموریت، پیش آمده که از عمق یک متری زمین هم مین بیرون آوردهایم که به خاطر گذر زمان و در اثر شرایط جوی مین جا به جا شده، در محل عمیق تری قرار گرفته است.

دفاع پرس: مینی که یک متر در دل زمین فرو رفته، چگونه میتواند عمل کرده و نهایتاً منفجر شود؟

برای کسی که در رسته تخریب تحصیل کرده، یک مین خنثی نشده، یک مین خنثی نشده است؛ خوا در فاصله 20 سانتی متری از سطح زمین، خواه در عمق یک متری زمین.

دفاع پرس: با انبوهی از مینهای کشف شده چه میکنند؟ آیا از آنها میتوان در مصارف دیگر استفاده کرد؟

خیر. مینها در پایان هر روز منهدم میشوند. به این صورت که چاله نسبتاً عمیقی حفر شده، مینها را درون آب چاله ریخته، منهدم میکنند. نکته جالب در مین گذاری عراق آن است که هر کدام از مینها توسط متخصصانی از همان کشورها کار گذاشته میشود، ولی این کار به نام عراق تمام شده بود که این هم، کار را برای پاکسازی دشوارتر میکند.

دفاع پرس: جناب سرگرد، با توجه به گوناگونی مینها؛ نظیر: مین ضدتانک، ضدّنفر و... بفرمایید که هر گروه از این مینها باید توسط متخصصان خاص آن گروه خنثی شود و یا اینکه صرف تحصیل در رسته تخریب، به منزله توانمندی شخص در مواجهه با انواع و اقسام مینهاست؟

در یگانهای مهندسی، کسانی که دوره تخصصی با شناسه کد 121 را طی میکنند، در حقیقت میتوانند در مواجهه با انواع مینها اقدام به خنثی سازی کنند. از سوی دیگر، تجاربی که این افراد در میدانهای مین به دست میآورند، آنان را خبرهتر میکند. این گونه است که امروز کسانی که مشغول پاکسازی زمینهای آلوده به مین هستند، با رعایت اقدامهای تأمینی، آسیبهای این حرکت را به کمترین سطح میرسانند. بنده، دست کم 23 سال در این مناطق، به پاکسازی میدان مین پرداختهام. نکته دیگر آنکه امروز دستگاههای مین یاب با درصد خطای اندک به کمک آمده و با این حال نمیتوان در مواجهه با مین عجولانه عمل کرد. بلکه فرد خنثی کننده باید در نهایت آرامش اصول اولیه خنثی سازی را رعایت کرده، مین را از حالت آماده انفجار خارج کند وهمان طور که اشاره کردم، در برخورد با یک میدان مین، موضوع مهم شناسایی است که از آن پس دیگر زمان زیادی برای از کار انداختن مین صرف نمیشود.

امروز دستگاههای مین یاب با درصد خطای اندک به کمک آمده و با این حال نمیتوان در مواجهه با مین عجولانه عمل کرد. زیرا در برخورد با یک میدان مین، موضوع مهم شناسایی است که از آن پس دیگر زمان زیادی برای از کار انداختن مین صرف نمیشود.

دفاع پرس: به اصل مطلب بازگردیم؛ یعنی روز واقعه انفجار مین. آن روز چگونه آغاز شد؟ از نظر شما نقصی در فرآیند پاکسازی پیش آمد؟ نکتهای مغفول ماند و یا اینکه اساساً انفجار مین، غیرقابل پیش بینی است؟

همه خدمتم در رکن سوم سپری شده است. من افتخار میکنم که در مسیر خدمت به میهنم جانباز شدهام. از این رخداد یکی از شبکههای خبر، برنامهای تهیه و پخش کرد. برای یک فروند بالگرد آماده است تا مجروحان را از منطقه به سمت بیمارستان تخلیه کند؛ چنانکه برای من همین اتفاق افتاد؛ یعنی من از طریق بالگرد تخلیه و به بیمارستان منتقل شدم.

ما هر روز بعد از اذان صبح راه میافتادیم. تا محل مأموریت نیم ساعت راه بود. آن روز هم رسیدیم و کارمان را آغاز کردیم. باید اشاره کنم که پیشبرد کار در یک منطقه آلوده به مین این گونه است که پس از پایان کار در یک روز، یگان تخریب باید منطقه و محل پاکسازی را برای روز بعد مشخص کند. از این رو، ضروری است که مقداری در بخش آلوده میدان پیش برود. حین شناسایی، همچنان که پیش میرفتیم، گفتم که دشمن هم ترکیب میدان مین را به هم ریخته بود. با مین ضدّنفر موسوم به پی.ام برخورد کردم.

بی درنگ، مرا ابتدا با یک فروند بالگرد به بیمارستان 520 کرمانشاه منتقل کرده، آنگاه باتوجه به وخامت حالم، مرا به تهران- بیمارستان خانواده آورده بودند. من، 15 روز در حالت کما بودم. متخصصان بسیاری تلاش کرده بودند که زنده بمانم و التفات خدایی نیز با تلاش آنها قرین و همراه شد و من زنده ماندم. همین که سهم کوچکی در مسیر خدمت داشتهام، برایم کافی است.

جناب سرگرد سالاری در این گفتگو لحظات شیرینی را تجربه کردم. از شما بابت این فرصتی را که در اختیار ما گذاشتید تشکر و سپاسگذاری می نمایم.

نظر شما
پربیننده ها