«سومار» کربلای تکاوران ارتش

تکاور رشید و شجاع «خلیل الله معدنی» در تاريخ 19 مرداد ماه سال 1363 در منطقه «سومار» شربت گوارای شهادت را نوشيد و كربلايی شد.
کد خبر: ۲۳۵۳۸۶
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۰ - 16April 2017
«سومار» کربلای تکاوران ارتشبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، تکاور شهيد «خليل‌الله معدنی» خاطرات خوشی را در ذهن دوستان و آشنايان خود به يادگار گذاشت و در ميان موجی از حسرت و اندوه، بار سفر بست و به كاروان عشاق پيوست.

از همان اوايل نوجواني، نشانه هاي بزرگي و خردورزي در او مشاهده مي‌شد. رفتارش بسيار عاقلانه و مردم پسند بود. اين برخورد پخته و عاقلانه  او با دوست و آشنا از او فردي دوست داشتني ساخته بود. بين بچه ها به صداقت، جديت و جوانمردي اشتهار داشت.

در انجام كارها و تعامل با ديگران هرگز خلف وعده نمي كرد. به توصيه هاي اخلاقي و سفارشات ديني و از طرفي ديگر براي فرایض ديني اهميت فراوان قایل مي‌شد. روحيه مردم داري وی هميشه او را وا مي‌داشت تا هر از چند گاهي به فاميل‌ها و آشنايان سربزند و از آن‌ها خبر بگيرد.

خوشرويي، سادگي و تواضع جزو لاينفك وجودي او بود. صادق و بي‌ريا، صميمي و مهربان رفتار مي‌كرد. براي همين در بين اطرافيان، شخصيتي محبوب و جا افتاده داشت.

خليل در اول تير ماه 1341 در خانواده‌اي متدين و خداجو به دنيا آمد. وقتي دوره راهنمايي را تمام كرد، دامنه موج انقلاب اسلامي همه جا را فرا گرفته بود. فضاي معنوي خانواده، روحيات مذهبي و انقلابي او را برانگيخت و خيلي زود به امواج خروشان مردم انقلابي پيوست. در بيشتر راهپيمايي ها شركت داشت. چون در بين دوستانش مقبوليتي تام داشت، نفوذ كلامش در آن‌ها باعث مي‌شد كه آن ها هم با اشتياق در راهپيمايي‌ها شركت كنند.

خليل جواني بود كه به رغم مقتضيات سن و سالش اهل هيجان و احساسات افراطي نبود. در برخورد با مسایل روزمره زندگي دچار تكرار، تسلسل و روزمرگي نمي‌شد. اشتباهات ديگران را تكرار نمي‌كرد و گاهي سبك‌سري‌هاي دوستانش را در قالب شوخي به آن‌ها تذكر مي‌داد. در انجام دادن كارها تامل داشت و منشي بزرگ و خردمندانه در پيش مي گرفت. با همه اين اوصاف اهل ورزش و باشگاه بود و بدني آماده، ورزيده و چابك داشت. با قدرت بدني بالا، جواني نيرومند، توانا و بسيار برومند بود.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و از نيروهاي دایمي و فعال آن شد. بيشتر اوقاتش به فعاليت‌هاي فرهنگي در مسجد مي‌گذشت و شب‌ها براي برقراري آرامش و امنيت محل به همراه بچه‌هاي پايگاه بسيج، به حراست و پاسداري مي‌پرداخت.

خليل معدني با روحيه معنوي و رفتاري منطقي و صداقتي كه هاله اي از صميميت آن را مي‌پوشاند، به راحتي در دل ديگران نفوذ داشت و همين ويژگي منحصر به فرد، او را براي دوستانش محبوب و دوست داشتني مي‌كرد.

با شروع جنگ تحميلي بارها به مناطق جنگي اعزام گرديد و تا زماني كه خدمت سربازي‌اش فرا برسد، او تجربيات زيادي كسب كرده بود. وقتي هم به خدمت سربازي فراخوانده شد، با توجه به ويژگي‌هاي فوق‌العاده‌اي كه از نظر بدني داشت به يگان تكاوري ارتش پيوست. لباس مقدس سربازي قامت او را پوشاند و او را به تكاوري رشيد و شجاع تبديل كرد. 

پس از آموزش‌هاي تكميلي از آن جا كه به مناطق جنگي آشنا بود خيلي زودتر از همرزمان ديگرش به ميدان نبرد اعزام شد. به جهت لياقتي كه از خود نشان داده بود، در محل خدمت جزو نيروهايي بود كه آمادگي داشت تا در صورت لزوم به جاي كساني كه به هر دليل نمي توانستند در ماموريت شركت داشته باشند، اعزام گردد.

سرانجام خليل‌الله معدنی در تاريخ 19 مرداد ماه سال 1363 در منطقه «سومار» شربت گواراي شهادت را نوشيد و كربلايي شد و يادش به خاطره تاريخ زينت بخشيد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار