به مناسبت روز ارتش صورت گرفت،

دیدار مسئول امور زنان اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس گیلان با خانواده شهید امیر پورشادمان

همزمان با گرامیداشت روز ارتش و تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای ارتش، سمیه اقدامی، مسئول امور زنان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس گیلان با خانواده تکاور شهید امیر پورشادمان (آرمند) دیدار کرد.
کد خبر: ۲۳۶۱۶۸
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۱ - 19April 2017
دیدار مسئول امور زنان اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس گیلان با خانواده شهید امیر پورشادمانبه گزارش دفاع پرس از رشت، همزمان با گرامیداشت روز ارتش و تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای ارتش، سمیه اقدامی، مسئول امور زنان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس گیلان با خانواده معظم تکاور شهید امیر پورشادمان (آرمند) دیدار کرد.

در این دیدار تنها برادر شهید ضمن گرامیداشت یاد و نام شهدا اظهار داشت: پدر و مادرم هر دو شمالی بودند اما به خاطر شغل پدر از قبل از انقلاب راهی تهران شده بودند و برادرم آخرین فرزند خانواده بود که در تهران دیده به جهان گشود و این در حالی بود که چشم باز نکرده از وجود پدر محروم شد.

جانباز حسن آرمند در ادامه افزود: برادرم در یتیمی و با تلاش‌های بی‌وفقه مادرم بزرگ شد و توانست روی پای خود بایستد.

وی در بخشی از خاطرات خود به علاقه و تلاش برادرش برای پیوستن به ارتش جمهوری اسلامی یاد کرد و گفت: برادرم پس از اخذ دیپلم وارد ارتش شد و در شرایط بسیار سخت در دانشکده افسری قبول شد و به ادامه تحصیل پرداخت.

وی به جدیت، اعتماد به نفس، نظم و خودباوری برادر شهید خود اشاره کرد و گفت: برادرم که متولد 1342 بود و از نظر سنی از من کوچکتر بود بسیار محفوظ به حیا، مودب و باگذشت بود. هیچ‌گاه ندیدم که صدایش را برای مادرم و یا دیگر افراد بزرگتر بلند کند و در تمامی کارها او برای ما الگو بود.

وی به حضور چندین و چندباره برادرش در جبهه‌های جنگ اشاره کرد و گفت: برادرم پس از اتمام کلاس‌های آموزشی خود بدون اینکه به ما اطلاع دهد به جبهه می‌رفت و سرانجام در راه آرما‌نهای خود به شهادت رسید و این در حالی بود که حضور در جبهه برایش اجباری نبود و او داوطلبانه در خط مقدم حاضر می‌شد.

وی در پایان از تمامی مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران خواست به خاطر پاسداشت خون شهدا به سفارشات و وصایای شهدا عمل کنند و به جانبازان و از خانواده‌های شهدا که گنج‌های گرانبهای نظام هستند دلجویی کنند.

به گزارش دفاع پرس، شهید امیر آرمند(پورشادمان) در سال 1342 در تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را در شاهرود سپری و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را هم در آنجا گذراند. در ایام ماه محرم با جوان‌های مکتبی به اتفاق دوستان فعالیت‌های مذهبی را دنبال می‌کرد و در دسته‌های عزاداری حضوری فعال داشت و عضو اصلی هیأت بود.

شهید آرمند در سال 1362 وارد دانشکده افسری شد و پس از اتمام تحصیلاتش در دانشکده افسری و طی دوره‌های مقدماتی، چتربازی و تکاوری به لشکر 16 زرهی قزوین منتقل و از آن طریق داوطلبانه عازم جبهه گردید.

وی در خط مقدم جبهه، فرماندهی گروهان سربازی را به عهده داشت و عاشق جبهه و جنگ و جهاد در راه حق بود.

شهید در زمان جنگ در سرپل ذهاب، گیلان غرب و مریوان حضور فعال داشت. وی در تاریخ سی اسفند 1366 در یکی از عملیات‌ها به منظور حفظ جان سربازانش، به افراد گروهان دستور می‌دهد که وارد کانال شوند در همان موقع متوجه صدای ناله یکی از سربازانش می‌شود و متوجه می‌شود که بی‌سیم‌چی گروهان پایش تیر خورده و شخصاً جهت نجات او می‌شتابد و در حین عملیات نجات از ناحیه پشت بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به قلبش به شهادت می‌رسد و سرباز بی‌سیم‌چی نجات پیدا می‌کند.

با توجه به موقعیت حساس پیش آمده و تسلط دشمن به منطقه، امکان بازگشت پیکر شهید تا مدت چهار سال میسر نشد و پس از چهار سال که این موقعیت پیش آمد استخوان‌های شهید داخل لباسش مانده بود. پیکرش در قطعه 40 بهشت زهرا تهران طبق وصیتش به خاک سپرده شد. همچنین مادر 85 ساله شهید در سال 92 به رحمت الهی رفت.

وصیت نامه شهید ستوانیکم امیر آرمند:

به نام او آغاز... به نام او که خود می‌آفریند و خود به سوی خویش فرا می‌خواند ... به نام او که بازگشت همگان به سوی اوست بازگشتی ابدی و جاودانه، بازگشتن به سوی معبود، به سوی معشوق ... به سوی خالق، به سوی مالک، مالک جان و هستی‌مان ... و چه خوب ... بازگشتی از حجله خونین همراه با عروس سرخ پوش شهادت به سوی پروردگار چرا که او خود می‌‌گوید هر که عاشقم شد، عاشقش می‌شوم و هر که را من عاشقش شوم می‌کشم و هر که را کشتم خود خون بهایش می‌شوم و چه افتخاری از این بالاتر ... اگر ما نیز لایق آن باشیم. ان شاء الله...

با سلام خدمت مادر مهربان و بهتر از جانم، مادر خوب و نمونه من. چه می‌گویم خدایا ؟! نه! تنها نمی‌توانم کلمه مادر را بر روی لب بنهم، چرا که او را نیز می‌توانم بهترین پدر دنیا نام نهم. او که همچون پدر نان‌آور خانه بود و در عین حال مادری دلسوز که بی‌دریغ خوبی‌هایش را نثار ما می‌کرد.

نمی‌دانم چه کلامی به کار برم. یارای تفکر آن همه مهربانیت را ندارم. قلم نیز در دستهایم به لرزه در می‌آید ، چرا که نتوانستم حتی ذره‌ای از خوبی‌هایت را جبران کنم، و این مرا آزار می‌دهد. امیدوارم که مرا ببخشی. مادر جان همانطور که تو از لحاظ صبر و ایمان همیشه برای ما الگو بودی، باز نیز در برابر مشکلات و مصائب صبور و مهرافشان و گرمی بخش خانواده باش و تنها این را از تو می‌خواهم که برای من گریه و زاری نکن.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار