مناجات‌نامه سردار شهید اسکندری/ «ماه رجب» گذشت و من از خود نگذشتم

سردار شهید عبدالله اسکندری در مناجاتی با خداوند می‌نویسد: خدایا ماه رجب بگذشت و من از خود نگذشتم پس تو از ما بگذر.
کد خبر: ۲۳۶۳۵۹
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۵ - 20April 2017
مناجات‌نامه سردار شهید اسکندری/ «ماه رجب» گذشت و من از خود نگذشتمبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،‌ سردار شهید عبدالله اسکندری در پانزدهم فروردین 1337 درمحله قصرالدشت شیراز به دنیا آمد. در سال 1358 پدرش را از دست داد و در سال 1359 با توجه به درگیری‌هایی که در کردستان رخ داده بود پس از آموزش نظامی مختصری داوطلبانه خود را به آنجا رساند.
 
شهید اسکندری پس از شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و در عملیات‌ خیبر به عنوان فرمانده سپاه لار، عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، عملیات والفجر8 جانشین رییس ستاد تیپ الهادی4، عملیات‌های کربلای یک، کربلای سه، کربلای 5 و کربلای هشت، با سمت رییس ستاد تیپ الهادی4، عملیات والفجر 10 جانشین فرماندهی تیپ مهندسی، عملیات بیت المقدس چهار و عملیات بیت المقدس هفت با سمت جانشین فرماندهی تیپ مهندسی حضور یافت.

شهید عبدالله اسکندری آرزویش شهادت بود و سر انجام هم به آرزویش رسید. وی در اول خرداد 1393 در حین ماموریت بر اثر اصابت گلوله تک تیرانداز داعشی به شهادت رسید و به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.

نوشته ای از  شهید اسکندری در اعتکاف سال 1384

به نام خدا

روز سیزدهم ماه رجب در سال 1384 روز تولد حضرت امیر علیه السلام خداوند توفیق داد که برای اولین بار اعتکاف نصیبم شود.

این سه روز می شود انسان خود را محاسبه اعمال نماید قبل اینکه محاسبه اعمالمان بکنند.

بعد از این سه روز باید تحول درون انسان ایجاد شود اگر نشود مثل بنده گناهکار باید امید به خدا داشت، نباید ناامید شد. ایام‌البیض یعنی سفیدی خورشید، نور رجب یعنی ریزش گناهان.

خدایا! یک تحولی در ما ایجاد کن و نامه اعمال ما را سفید کن، خدایا گناهان را نزد ما زشت و  اعمال نیک را نزد ما شیرین قرار بده، خدایا گناهان را نزد ما دور کن و عبادت را نزد ما نزدیک کن، خدایا پدران ما همسایگان، دوستان و نزدیکان ما رفتند ولی بیدار نشدیم.

خدایا ما را از خواب غفلت هوشیار و بیدار کن. هنوز غافل هستیم هنوز قلب ما پاک نشده است، هنوز غفلت وجودم را فرا گرفته هنوز ارتباط وصل نشده. خدایا گناهان بر تنم سنگینی می کند و تنم سنگین شده، خدایا قلبم کدر شده پس قلبم را صیقل کن، خدایا قلبم را از سیاهی پاک کن.

خدایا چرا غافل هستم؟ چرا خواب رفتم؟ چرا ظلمات تنم و قلبم را گرفته؟ چرا نور تو، ولایت تو، محبت تو در وجودم کم رنگ شده؟ خدایا نور خودت، ولایت خودت، محبت خودت، خوبی های خودت، تو را به تمامی خوبان عالم قسم می دهم در وجود من گناهکار در قلب من غافل رسوخ ده.
 
خدایا مگر خود نگفتی ناامید مباش، مگر خود نگفتی امیدوار باش، مگر خود نگفتی اگر توبه شکستی باز هم بیا، مگر خود نگفتی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، ما آمدیم اما چگونه آمدیم با کوله بار گناه، با کوله بار کبر، با کوله بار تکبر، با کوله بار مستی دنیا، با کوله بار نفس سرکش، نفسی که از دست خودم در رفته و دیگر نمی توانم آن را هدایت و کنترل کنم.

خدایا کمکم کن و دستم را بگیر. خدایا هدایتم کن و به راه راست و صراط مستقیم خود ما را راهنمایی کن؛ خدایا پشیمانم. خدایا دستم از همه جا قطع شده و فقط فقط تو را دارم، خدایا فقط فقط امیدم به توست و اگر امیدم به تو نباشد پس به چه کسی امید ببندم.
 
خدایا این امید به تو است که زنده هستم و گرنه باید از روی فکر دق می کردم و دیگر زنده نبودم ولی همه به همه به امید تو می آیم و به امید بخشش تو زنده می مانم و به امید تو روز را شب و شب را روز می گذرانم، خدایا قلب مرا پاک کن. خدایا قلوب ما را روف و مهربان کن. خدایا تمامی زشتی ها را در وجود من دفن کن. خدایا تمامی خوبی ها را در وجودم زیاد کن.

الهی و ربی من لی غیرک

خدایا زمانی که مرا در قبر می گذارند چه کسی به فریادم می رسد همه می روند. همه اقوام، دوستان، همسایگان تلاش می کنند بلکه زودتر روی قبر من خاک بریزند و بروند عجله می کند برای رفتن و من را تنها می گذارند من هستم با اعمال زشت خودم من هستم با آن قبر تاریک و تنگ و نمسار. من هستم با بدی هایی که در این دنیا انجام دادم من هستم با اعمال بدم، من هستم با آن همه گرفتاری من هستم با آن همه دوست داشتن دنیا. خدایا تنم در عالم خاکی می رود و روحم به عالم برزخ می رود.

خدایا این دنیا مانند آن خوابی بود که بیدار نشدم. من غافل بودم من به رفقا، به دوستان، به آشنایان، به خانواده، به اقوام دل خوش کرده بودم و از عشق تو بی خبر بودم و از بزرگی تو بی خبر بودم من غافل بودم چرا؟

خدایا من به وحدانیتت، به بزرگی به رافتت و به وعده های تو ایمان داشتم ولی چه کنم که شیطان در وجودم رخنه کرده بود و من را از یاد تو غافل می کرد. خدایا شیطان را از ما دور کن، خدایا غفلت را از ما دور کن، خدایا ما به قیامت تو و روز معاد تو و به پیامبر تو نبوت تو و به امامات امامان تو ایمان داریم. خدایا به توحید تو به واحد بودن تو به قدرت تو به مهربانیت به بزرگی و تواناییت و به تمام خوبیهای تو ایمان و اعتقاد داریم. شما هم دست ما را بگیر شما هم ما را هدایت کن، شما هم به ما اراده بده که گناه نکنیم خدایا متوسل می شوم به زیارت عاشورا خدایا متوسل میشوم به حضرت زهراس.

خدایا از من آهی از تو نگاهی

خدایا ماه رجب بگذشت و من از خود نگذشتم پس تو از ما بگذر، خدایا موها و محاسنم سفید شد عمری را پشت سرگذاشتم. بدنم ضعیف شد. چشمانم ضعیف شد. توان جسمانیم کم شد. ولی بیدار نشدم . غافل بودم غفلت سرتا پایم را فرا گرفته بود چه کنم امیدم به مولایم است. تنها و تنها امید به تو دارم ای پروردگار جهانیان، فقط به بخشندگی به مهربانی تو به بزرگی تو فکر می کنم و امیدوار می شوم. ای خدای بزرگ دستم را بگیر، رسوایم مکن. آبرویم را مریز تو ستارالعیوب هستی تو پوشاننده عیب ها هستی. پس روز محشر هم ستارالعیوب باش.
 
منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس
 
 
نظر شما
پربیننده ها