برگی از زندگینامه معلم شهید محمود اخلاقی؛

معلم شهیدی که مکارم اخلاق را در میدان جنگ به نمایش گذاشت

شهید محمود اخلاقی، معلم اخلاقی بود که مکارم اخلاق، ایثار و فداکاری را به زیبایی در وسط میدان جنگ به نمایش گذاشت.
کد خبر: ۲۳۷۸۶۵
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۱ - 02May 2017
نگاهی به زندگینامه معلم شهدی محمود اخلاقی
به گزارش دفاع پرس از سمنان، «محمود اخلاقی» در سال 1335 در شهر «سمنان» و در خانواده‌ای مذهبی که سرشار از معنویت و عشق به ائمه اطهار (علیهم‌السلام) بود، متولد شد.
 
در کار کشاورزی به پدر و در کارهای منزل به مادر کمک می‌کرد. بعد از اخذ دیپلم توانست در رشته طراحی در دانشگاه سمنان به مدرک فوق دیپلم دست یابد و با لطافت روحی خود در روستای «چاشم» به شغل معلمی مشغول شود.

از سال 1352 هجری شمسی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سال 1356 فعالیت‌های او در دانشگاه دو چندان شد. برای اینکه از هجوم نیروهای ساواک در امان بماند گاه از پشت بام وارد منزل می‌شد و شب‌ها در باغ پدری‌اش به سر می‌برد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که ضد انقلاب، استان کردستان را پناهگاه خود کرده بود تا از آن نقطه انقلاب را تهدید کند،  محمود مشتاقانه به آن دیار شتافت تا در وادی عشق، غرورآفرین باشد. او یک بسیجی بی‌نشان و گمنام بود. شجاعت‌، تقوا و نظم زیبنده قامت دلاورش و نور اخلاص تجلی چهره با وقار و سرشار از طمأنینه‌اش بود. مرد خدا بود و مهربانی در نگاهش موج می‌زد. زندگی ساده‌اش چشمگیر و قابل توجه بود. در سال 1359 همراه زندگی خود را یافت و به سنت رسول‌الله (ص)ا رج نهاد و از این ازدواج دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

سال 1366 به جمع دلاورمردان سپاه پیوست. ارتفاعات قلاویزان و مقر دهکده چنگول در مهران، به این فرمانده دلاور گردان موسی بن جعفر (ع) افتخار می‌کرد و از نزدیک شاهد رشادت‌های او بود.

به جهت مدیریت و لیاقت، از فر ماندهی گردان تا فرماندهی تیپ را پشت سر گذاشت. او از برجسته‌ترین فرماندهان منطقه شلمچه بود و به عنوان یک الگو، در دل رزمندگان لشگر 17 علی بن ابیطالب (علیه‌السلام ) جا گرفته بود.

تعدادی از دانش‌آموزان حاج محمود در گردان او بودند. این فرمانده دلاور علاوه بر امور فرماندهی در خط  مقدم برای آنان کلاس درس تشکیل داده بود.

این عزیزان به وجود فرمانده و دبیر ریاضی خود افتخار می کردند و خاطرات سبز حاج محمود برایشان به یادگار مانده است .کار کشتگی و استعداد او در امور نظامی سر آمد بود .او به پیکر های جا مانده شهیدان در معر که جنگ اهمیت زیادی می داد و تا حد ممکن برای انتقال آنان به پشت خط تلاش می کرد .در عملیات کربلای 1 وقتی یکی از چشمهایش را خالصانه تقدیم در گاه دوست کرد ؛ذکر «یا مهدی »بر لبانش جاری بود . هنوز بانگ «یا مهدی »گفتنش در گوش همرزمانش طنین انداز است و تداعی کننده آن لحظه های لبریز از عشق و ایثار .

در عملیات بدر به راحتی با زخم گلوله در ناحیه پا کنار آمد اما حاضر به ترک منطقه نشد.در عملیات بستان نیز شاهد زخمی بود که عاشقانه به جان خرید و کربلای 5 از پیکر سوخته و ورم کرده حاجی خبر داد .او وقتی چهره غمگین اطرا فیان را می بیند می گوید :مرگ در راه خدا افتخار است ! اینها گواهی است بر ایثار و فداکاری او .از این که در جنگ شهید نشده بود بسیار غمگین بود تا این که خدا سوز ناله های عاشقانه اش را پسندید و فرصتی دیگر پیش آورد تا او نیز آسمانی شود .

تاریخ 3/5/1367 بود که منافقین کور دل از غرب کشور وارد مرزهای اسلامی شده ، ناجوانمردانه به جنگ با ملت ایران پرداختند .در تاریخ 7/5/1367 خدا!حاج محمود را فرا خواند تا او نیز در جوار فرشتگان زمینی در لامکان ماوی گزیند ومزد سالها تلاش و مجاهدتش را بگیرد .

اواز در گیری های اولیه در کردستان که از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شروع شد تا پذیرش قطعنامه 598 و بر قراری آتش بس بین ایران و عراق در سال 1367 به صورت مستمر در جبهه های جنوب و غرب کشورحضور داشت .از سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و به عنوان معاون و بعد فرمانده گروهان در کامیاران ،تکاب ،گیلانغرب و جای جای خاک مقدس ایران بزرگ حماسه های زیادی آفرید .

در سال 1364 به فرماندهی محور سوم لشگر 17 علی ابن ابی طالب (ع)منصوب شد و در سال 1367 قائم مقام فرماندهی این لشکر شد .

او در طول حضورش در جبهه های جنگ ،چندین بار مجروح شد که این مجروحیت ها 55/0 از توان جسمی او را گرفت .

شهید اخلاقی با شرکت در عملیات آزاد سازی بستان ،بدر ،کربلای 5و...عملا درس شجاعت و آزادگی را به دانش آموزانش آموخت.

یکی از همرزمان شهید اخلاقی در مورد خوابی که او قبل از شهادتش دیده بود ،چنین نقل می کند: نشسته بودیم که حاج محمود گفت :خواب عجیبی دیدم .خواب دیدم منافقین حمله کرده بودند ،دارشتند ما را محاصره می کردند ،تعداد رزمنده های ما هم خیلی کم بود .چند نفری بسیج شده بودیم که نیرو جمع کنیم .نیرو های دشمن آنقدر نزدیک شده بودند که سینه ام به سینه شان می خورد .این آخرین اعزام من است. ،من این دفعه شهید

می شوم .به او گفتیم :حاجی از این حرفها نزن ،نیروها به فرمانده با تجربه ای مثل شما نیاز دارند .آرام و مطمئن گفت :نه این خواب صد در صد تعبیر می شود .

یکی دیگر از همرزمان و همراهان او در عملیات مرصاد شرح شهادت او را چنین نقل می کند: نماز را خواندیم و راه افتادیم .حاج «محمود »وبرادران، خالصی ، ملاح و قنبری جلو نشسته بودند ،من وبرادران سیادت و سلامی هم عقب نشسته بودیم. عملیات مرصاد تمام شده بود و ما برای باز دید از منطقه رفته بودیم .داشتیم خرابی هایی را که منافقین به بار آورده بودند ،تماشا می کردیم .

هنوز از شهر خیلی دور نشده بودیم گرم صحبت بودیم که یک دفعه صدای انفجارشدیدی بلند شد .یک گلوله آرپی جی خورده بود جلو تویوتا .ماشین با تکانهای شدید جلو می رفت و چرخهای جلو افتاد داخل یک گودال .

در همان لحظه اول خالصی ، مداح و قنبری شهید شدند .حاجی خودش را از در سمت راننده بیرون کشید .با اینکه به شدت از او خون می رفت ،می خواست منافقین را که موشک زده بودند پیدا کند .هنوز چند قدمی از ماشین دور نشده بود که صدای تیر بار منافقین بلند شد .وقتی با لای سرش رسیدم هنوز زنده بود ولی قبل از آنکه اورژانس برسد به آرزوی دیرینه خود رسید .به این ترتیب «محمود اخلاقی» در چهارم مرداد ماه سال 1367 به شهادت رسید.

وصیتنامه شهید

بسم الرحمن الرحيم

انّا لله و انا اليه راجعون،  با سلام و درود به آقا امام زمان و نايب بر حقش امام خميني .خدايا تو خود شاهدي که فقط براي رضاي تو و دفاع از اسلام به جبهه آمده ام. از تمام دوستان و آشنايان مي خواهم گوش به فرمان امام امت باشند .

از پدر و مادر و برادران و خواهران و همسر و دوستان مي خواهم که اگر از اينجانب بدي ديده اند، مرا ببخشند و از همسرم مي خواهم که از فرزندانم خوب مواظبت کند و آنها را خوب تربيت کند .برايم ده سال روزه و پنج سال نمازبه جا بياوريد. محمود اخلاقي

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار