تئاتر دفاع مقدس، «دفاع مقدس» را نمی‌شناسد

نزدیک به 30 سال از جنگ تحمیلی می‌گذرد و همچنان هنرهای نمایشی با مفهوم دفاع مقدس بیگانه است، یا حداقل آن را به درستی نمی‌شناسد. مهمترین راه حل این مشکل، ایجاد نزدیکی میان هنرهای نمایشی و مردم است.
کد خبر: ۲۴۰۳۸۳
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴ - 23May 2017
مردمی شدن تئاتر دفاع مقدس؛ تنها راه اعتلاگروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از طولانی‌ترین درگیری‌های نظامی اخیر است، که نه‌تنها در داخل که در مناسبات سیاسی خارجی نیز اثرگذار بوده و هست. تثبیت و صدور انقلاب اسلامی و افزایش قدرت سیاسی ایران در منطقه، از تاثیرات این جنگ هشت ساله است. جنگ تحمیلی نوعی از فرهنگ مردمی را نیز به همراه داشته که از آن با مفهوم «دفاع مقدس» یاد می‌شود.

با همه بزرگی و تاثیرگذاری دفاع مقدس در مناسبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن در کشور، متاسفانه در فضای تولید آثار فرهنگی نشانه‌های آن را کمتر می‌بینیم. در این مقاله سعی می‌شود تا به بررسی دفاع مقدس در فضای تئاتری کشور پرداخته شود.

دوگانگی و بیگانگی

نسل دیروز و امروز در مواجه با پدیده جنگ و دفاع مقدس، دو رویه کاملا جدا از هم دارند. نسل دیروز همچنان درگیر این است که بر ضد دفاع مقدس کار کند یا در دفاع از آن و نسل امروز بعضا نسبت به این مقوله بیگانه است. البته بیگانگی نسل امروز به جنگ تحمیلی نتیجه همان دوگانگی نسل دیروز است. برای همین است که آثاری روی صحنه می‌رود که قرابتی با فرهنگ دفاع مقدس ندارد.

چگونه می‌شود با مفهومی بزرگ و عمیقی مثل دفاع مقدس انتزاعی برخورد کرد، در حالی که جنگ تحمیلی فضایی غیرانتزاعی دارد. آدم‌هایی که دفاع مقدس را تشکیل دادند طیفی ناهمگون از طبقات مختلف اجتماعی بودند که در یک ردیف قرار گرفته و بعد از سال‌ها زندگی در کنار یکدیگر، همگن شدند.

همین یک مورد از عدم درک آدم‌های جنگ تحمیلی، سبب گسست رابطه هنرمند با مفاهیم آن و در نتیجه بیگانگی نسبت به دفاع مقدس شده است؛ حتی در زمان جنگ نیز بسیاری از هنرمندانی که در سال‌های جنگ کار می‌کردند به دلیل تجربه‌ای خام که از مطالعه آثار هنری که به جنگ ویتنام و جنگ دوم جهانی می‌پرداخت، تصویری وارونه از جنگ ارائه می‌دادند. برخی از هنرمندان نیز به دلیل نداشتن بیان هنری و نداستن زبان نمایش، آثاری یک لایه و اغلب شعاری را روی صحنه می‌بردند که دردی دوا نمی‌کرد.

تنها زمانی یک اثر نمایشی موفق روی صحنه می‌رفت که یا هنرمندش در جبهه‌ها حضور داشت یا زبان تئاتر به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک می‌شد.

آن بیگانگی هنرمند دیروز نسبت به جنگ تحمیلی مسیری بود که امروز به بن‌بست بیگانگی نسل امروز منتهی شد. راه برون رفت از این بن‌بست نیز چنان سخت است که می‌بایست این راه سی ساله بعد از پایان جنگ تحمیلی را به عقب برگردیم و از نو قطار تئاتر کشور را روی ریل قرار دهیم.

اگر بابایی‌ها نبودند

این مختصر آثار موفقی که روی صحنه می‌رود به یمن وجود کسانی چون «گلعلی بابایی» است که نمایشنامه‌نویسان برای خلق آثار خود ناگزیر به مراجعه به کتاب‌های آن‌هاست. اگر همین چند کتاب بابایی و هم‌قطارانش نبود چه بسا که اصلا ر‌وی صحنه نمایش نشانی از دفاع مقدس نبود. بسیاری از آثاری نمایشی که در حال اجرا هستند متاثر از اقبال آثار مخاطبان به یک کتاب خاص دفاع مقدسی است.

هر چند که عدم درک خالقان آثار نمایشی از شخصیت و فضای سال‌های دفاع مقدس همچنان معضل بیگانگی را همراه خود دارد. بخشی از این معضل به این برمی‌گردد که هنرمندان به همان یک کتاب اکتفا می‌کنند و سراغ رزمندگان نمی‌روند تا حداقل به شکل تصنعی خود را روی صحنه همسو با آنها نشان دهند.

وقتی چنین اتفاقی نمی‌افتد مسلما مخاطب با متن اثر قرابتی احساس نمی‌کند و این‌همانی بوجود نمی‌آید. ضعف دیگر به فضای مدیریت تئاتر کشور برمی‌گردد که استفاده حداکثری از رزمندگان نمی‌کند. درحالی که وقتی نمایشی در حوزه پزشکی یا سیاسی روی صحنه می‌رود ناگزیر به تحقیق و استفاده از متخصص هستیم، اما چرا گمان می‌شود وقتی می‌‌خواهیم از دفاع مقدس بگوییم نیازی به متخصص نداریم و به سلیقه خود اجتهاد می‌کنیم؟!

چند نفر از کارگردان تئاتر سراغ نویسندگان ادبیات دفاع مقدس رفته‌اند تا در طول نمایش از آنها در جایگاه مشاور، از تمرین تا آخرین اجرا بهره ببرد. دور افتادن هنرمندان تئاتر از میراث‌داران دفاع مقدس سبب این شده که آثار نمایشی در بهترین شکل خود تصویری تک بعدی از دفاع مقدس ارائه بدهد.

نداشتن نگاه به مردمی بودن دفاع مقدس

از آنجا که فرهنگ دفاع مقدس را مردم کشور شکل داده‌اند مردم نیز باید نقشی موثر در آن ایفا کنند. اغلب آثار نمایشی، فرماندهان را روی صحنه تجسم می‌بخشند و بخش قابل توجه از نیروهای آن فرمانده و مردمش فراموش می‌شوند. هر چند آن نمایش‌ها در بیان درست آن فرمانده روی صحنه الکن هستند.

مثلا ایستگاه‌های صلواتی، بیمارستان‌های صحرایی، مساجد، پایگاه‌های بسیج کوچه و بازار و ... لوکیشن‌های دیگر، روی صحنه دیده نمی‌شود. همچنین عدم حضور زنان به معنای حقیقی آن با واقعیتی که روی صحنه می‌بینیم انطباق ندارد. زنانی را که در قامت مادر، همسر، خواهر و دختر شهید بسیار دیده‌ایم؛ اما زنانی که خود جهادگر، رزمنده، شهید و یا اسیر شده‌اند را اصلا ندیده یا به ندرت دیده‌ایم.

این نگاه کلیشه‌ای که زنان دفاع مقدس را فقط در قالب پرستاران خسته و دور از ذهن نشان می‌دهد که در آخر نمایش هم عاشق یکی از همان رزمندگان می‌شود، باید شکسته شود. صحنه تئاتر باید سلحشوری زنانی را نیز به میدان نمایش بیاورد که اسلحه در دست گرفته و جنگیده‌اند.

حتی در بیان زندگی فرماندهان جنگ از همسران آنها غافل بوده‌ایم. نیمه دیگر حسن باقری‌ها و ابراهیم همت‌ها و باکری‌ها همسران آنها است که دیده نشده‌اند.

تئاتر خیابانی راهی برای برون رفت

برای آنکه راه سی‌ساله را که پیش‌تر به آن اشاره شد، برنگردیم باید به تئاتر خیابانی دفاع مقدس بیشتر توجه کنیم. هنرمند تئاتر باید بپذیرد که مردم در درک مفاهیم دفاع مقدس و تاریخ شفاهی آن متخصص‌تر از او هستند. چرا که هنوز رزمنده‌ای در آشنایان دور و نزدیک خود دارند.

در تئاتر خیابانی، مخاطب دیگر درگیر فضای نامانوس سالن نمایش نیست و بی‌واسطه‌تر وارد متن نمایش می‌شود. چنان که در تعزیه اتفاق می‌افتد. چه بسا که مخاطب در چنین نوع از نمایش خود بخشی از نمایش می‌شود. تئاتر خیابانی با مخاطبش فاصله ایجاد نمی‌کند و این عدم فاصله می‌تواند در اجراهای دیگر به خود، غنای معنایی ببخشد.

در تئاتر خیابانی به دلیل اینکه مخاطب سوژه را نه از بالا که از روبه‌رو می‌بیند ناخودآگاه بیشتر حس خود را درگیر نمایش می‌کند. بازیگران نیز در حین اجرا می‌توانند متوجه این شوند که مخاطب در چه فضاهایی احساساتش برانگیخته خواهد شد.

دیگر اینکه برای اغلب مردمی که نمی‌توانند به خاطر مشکلات معیشتی وارد سالن‌های نمایش شوند، تئاتر خیابانی هم فرصتی برای آنها است تا بخشی از تاریخ کشور خود را در قالب نمایش ببیند و هم فرصتی برای هنرمند تئاتر است تا خود را محک بزند که چقدر در این حوزه موفق عمل کرده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار