سید‌علی خرم:

امام هیچ تمایلی به قطعنامه 598 نداشت

سفیر و نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد گفت: امام شخصاً تمایل نداشتند به این صورت جنگ تمام شود ولی زمانی که گزارشات مسئولین را شنیدند، پذیرفتند.
کد خبر: ۲۴۲۲۰
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۵ - 26July 2014

امام هیچ تمایلی به قطعنامه 598 نداشت

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در نظام بین المللی آن روز اراده بر اجرای کامل قطعنامه 598 باشرایط نه غالب و نه مغلوب بود و با کمک به عراق سعی کردند وزنه را علیه ایران سنگین کنند. سرزمین هایی که ازعراق در تصرف رزمندگان اسلام بود به تدریج از دست آنان خارج شد. باوجود وضع نامطلوب اقتصادی، سیاسی و بین المللی نتیجه به این شکل رقم خورد کهوقتی فرماندهان نظامی وضعیت جنگ را اعلام کردند و خواستار سلاح شدند درفاصله یک ماه مسوولان کشور وارد شور شدند و نتیجهمشورت ها به تصمیم اعلام «خاتمه جنگ» منتهی شد و در این شرایط حضرت امام(ره) بود که جام شوکران را سر کشید. در ادامه گفتگو با سید علی خرم مشاور وزیر امور خارجه وقت و رئیس ستاد پذیرش قطعنامه 598 را می خوانید.

*زمانی که صدام جنگ را علیه ایران شروع کرد جامعه بین الملل عکس العملی نشان نداد، به نظر شما قبل از جنگ صدام کار دیپلمات انجام داده بود؟

به طور مختصر انقلاب اسلامی ایران یک نگرانی در کل جامعه بین المللی بوجود آورد به خاطر اینکه کسانی که حکومت شاه را سرنگون کردند و حکومت جدیدی تشکیل داده بودند از یک طرف اهداف انقلابی داشتند از طرف دیگر اعراب و غرب را شروع کردند به تهدید کردن، و این عوامل دست به دست هم داد، آنها تمایل داشتند به هر ترتیبی ایران گرفتار بشود و گوش مالی داده بشود لذا این شرایطی بود که صدام به درستی حساب کرده بود که شرایط بین المللی ایران خوب نیست و اگر جنگ را شروع کند همه از او حمایت میکنند.

*با توجه به این قضیه به نظر شما ایران از نظر دیپلماتیک اوایل کمی سست عمل نکرد؟ مثلاً سفیر بفرستد به عربستان یا جای دیگر و نظر آنها را جلب بکند به سمت خودش؟

چون در ایران که انقلاب شده بود یکی از سو تفاهماتی که در انقلاب بوجود آمده بود همین بحث دیپلماسی و بحث سیاست خارجی و بحث وزارت امور خارجه بود که برداشت عمومی در انقلاب این بود که اینها همهاش به نوعی غیر اصیل هستند به نوعی ساخته و پرداخته آمریکا و امپریالیسم است و لذا هیچ علاقهای به کار بین المللی نداشتند چون علاقهای نداشتند در این راه هم سرمایه گذاری نمیکردند.

*دوره هفتم و هشتم اجلاس عدم تعهد که در عراق افتاده بود اولا چه طور شد که افتاد و نقش شهید عباس دوران چی بود؟

این که قرار شد در عراق برگزار شود دلیل طبیعیاش این است که هر کشوری در جنبش غیر متعدها نامزد بشود برای میزبانی اگر رقیبی نداشته باشد پذیرفته میشود. در کنفرانس اسلامی هم همین طوری است در نتیجه خیلی سخت نیست که کسی میزبان شود، مثل المپیک نیست که خیلی رقیب هم باشند یا مثلاً جام جهانی نیست که عدهای میزبانی سر و دست بشکنند. خوب عراق برای میزبانی اعلام آمادگی کرد ، تقریبا 20 کشور عرب ،از او حمایت کردند و رای آورد. و ایران هم تلاش کرد به مذاکره که عراق محل مناسبی برای این کار نیست و چون کشورهای دیگر نپذیرفتند ایران یک عملیات نظامی سمبلیک انجام داد تا اینکه آنها را قانع کند. که کاملا حساب شده بود.

*با توجه به اینکه شما مدتی در لیبی کاردار بودید و با توجه به این که لیبی و سوریه جز کشورهایی بودند که رسماً به ایران اسلحه میفروختند تحلیل شما از این کار لیبی چیست؟

اولاً انقلاب لیبی به ایران خیلی نظر مثبت داشت خیلی از انقلابیون ایران هم محل و پناهگاهشان لیبی بود. این عامل باعث شد که وقتی جنگ شروع شد سرهنگ قذافی که خودش با صدام خورده حساب داشت خواست نشان بدهد که در این جنگ سهمی دارد لذا به طور محدود در بخشی از تسلیحات به ایران کمک کرد و البته کوتاه مدت بود چون لیبی نمیتوانست یک چنین جنگی را تامین کند و از نظر سیاسی هم مایل نبود.

*قضیه امام موسی صدر را هم ما داشتیم که در لیبی ربوده شده بود؟

خوب این به تصمیم مسئولین ایرانی برمیگشت، امام به این کار چندان راضی نبود. اما مسئولیتی که جنگ را اداره میکردند نظرشان این بود که موضوع امام موسی صدر کنار بماند تا موضوع جنگ اداره بشود.

*با توجه به گزارشهای مسئولین به نظر میرسد که مسئولین امام را مصمم به پذیرفتن قطعنامه 598 کردند؟ نظرتان چیست؟

امام شخصاً تمایل نداشتند به این صورت جنگ تمام شود ولی زمانی که گزارشات مسئولین را شنیدند که ما از نظر اقتصادی، از نظر نظامی و از نظر سیاسی اوضاع خوبی نداریم و صدام هم قصد یک حمله شیمیایی و یا حتی به نوعی هستهای را دارد و ایران آمادگی مقابله با چنین امری را ندارد، ایشان پذیرفتند.

*بعضیها در داخل کشور معتقدند که جنگ میتوانست در سال 61 تمام شود. فارغ از اوضاع اقتصادی و نظامی آیا قطعنامههای 479 و غیره میتوانستند خواستههای ایران را تأمین کنند؟

جنگ زمانی که در سال 67 متوقف شد حدودا همان زمینهها را داشتیم که بعد از فتح خرمشهر داشتیم. سال 61 ما در موضع قدرت بودیم سال 67 برابر و شاید یک ضعفهایی هم داشتیم. پس اگر در فاصله 61 تا 67 خرابیها را در نظر بگیریم شاید در سال 61 اگر این کار را میکردیم از موضع قدرت میتوانستیم باقیمانده سرزمینهایمان را آزاد کنیم و خسارت هم بگیریم هم چنانکه عربستان و کویت و بقیه حاضر شدند و در این زمینه پیغامهایی دادند که حاضرند مذاکره کنند. اما فرماندهان نظامی معتقد بودند که ما باید پیش برویم عراق را بگیریم و فشار بیاوریم به صدام که یا سرنگون بشود و یا دنیا قبول کند که او را به عنوان متجاوز تنبیه کنند خوب این طور نشد و سال 67 نه غرامتی پرداخته شد نه متجاوز شناخته شد. نه ما توانستیم متجاوز بودن صدام را ثابت کنیم و خسارات را هم شورا امنیت را تعیین کرد شاید سال 61 میشد از همهی اینها صرفه جویی کرد و از خرابیها جلوگیری کرد جالب است که هنوز هم میتواند مورد بحث واقع بشود و ماهیت قطعنامهها فرقی نمیکند. اگر ما میگفتیم آن موقع که جنگ را حاضریم تمام کنیم و یک قطعنامه شما بدهید که در آن این موضوعها باشد میکردند خوب پا جلو نگذاشتیم.

*اواخر جنگ آمریکا وارد جنگ مسلحانه علیه ایران میشود، چه عامل باعث میشود شوروی در مقابل او سکوت کند؟

شوروی میخواست ایران در موضوع افغانستان یا همراهی کند یا سکوت ولی ایران نه همراهی کرد و نه سکوت.. افغانیها را هم حمایت نظامی و هم حمایت لوژیستکی میکرد و در داخل ایران از آنها پذیرایی میکرد. مهمتر اینکه از نظر سیاسی علیه شوروی صحبت میکرد و باعث میشد شوروی هم نتواند بیاید جلو. و این طور نبود ایران در حوزه استحفاظی شوروی باشد.

*انتهای جنگ صدام برای پایان جنگ مسئله لای روبی رودخانه اروند را مطرح میکند نظرتان چیست؟

ظاهرش ساده بود اما باطنش میتوانست این باشد که این لایروبی یک نوع اعمال حاکمیت باشد برای عراق که اگر اروند رود رو بتواند لایروبی کندو در کل اروند رود حاکمیت را پیدا کند در حالی که ما ادعا داشتیم حاکمیتش نصفه است و او ادعا داشت که همه آنها مال عراق است.

همه ادعای اراضی عراق روی اروند رود بود در نتیجه وقتی که جنگ تمام شده بود داشت این شانس خودش را امتحان میکرد که بتواند آن حاجتی را که نتوانست در طول جنگ برآورده بکند از این طریق برآورده کند و او میگفت من آماده هستم هزینهاش را هم میدهم و اروند رود را لایروبی میکنم تا اینکه قابل بهرهبرداری شود که خب اینطور نشد بالاخره.

*قضیه مک فارلین را کمی توضیح میدهید؟

این در حقیقت تلاش امریکا بود برای آن موقعی که جنگ حالت ایستا به خودش گرفته بود، همانطور که ناگهان با هند روابطش را گرم کرد و هند را مقابل چین تقویت کرد در حالی که قبلاً با هند دشمنی داشت، لذا قضیه مک فارلین هم این بود که آمریکا میخواست رابطهاش را با ایران گرم کند و حتی در مقابل صدام بایستد. اما در ایران پیرو اینکه اعتقادی به دیپلماسی وجود نداشت و اعتقادی به مذاکره و معامله و اینها وجود نداشت با اینکه امام اول کار کاملاً در جریان بودند، این قضیه از سوی یک عدهای لو رفت و یک طوری مطرح شد که از نظر تبلیغاتی برای ایران داشت مشکلساز میشد این طور شد که امام دستور دادند که قضیه را منتفی کنید و بعد از اینکه منتفی شد آمریکاییها برعکس عمل کردند رفتند به سمتی که جنگ تمام بشود بدون پیروزی ایران در حالیکه اون موقع میخواستند جنگ رو تمام کنند با پیروزی ایران 45/19 به هر حال چون میدانست که ایران نیاز به اسلحه دارد هم هدیه آورده بود و هم سلاح و موشک که قدرت ایران را بالا ببرد و در مقابل صدام بتواند بایستد ولی خوب.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار