امامی که بود، امامی که ترسیم می‌شود

يكي از تهديدات نظري نظام اسلامي پس از رحلت حضرت امام(ره)، «تحريف» و «خوانش بدعت‌آميز» از انديشه‌ها و تفكرات ايشان و همچنين مؤلفه‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي است
کد خبر: ۲۴۲۲۴۴
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۴ - 05June 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، «محمد اسماعيلي» نوشت: يكي از تهديدات نظري نظام اسلامي پس از رحلت حضرت امام(ره)، «تحريف» و «خوانش بدعت‌آميز» از انديشه‌ها و تفكرات ايشان و همچنين مؤلفه‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي است؛ تهديدي كه خط امامي‌هاي ديروز عامل آن بوده و طي سال‌هاي اخيرتلاش كرده‌اند تحريف را در گزاره‌هايي مانند «تخطئه امريكا ستيزي»، «‌لزوم بازنگري در روابط تهران- واشنگتن»، «‌شعاري بودن و مردمي نبودن استكبارستيزي»، «‌اصولي نبودن مقابله باغرب»، «‌خوانش جهت دار از تفكرات حضرت امام و زير سؤال بردن تصميمات ايشان» و «‌احساسي بودن و جوزدگي نظام در مقابل ايالات متحده امريكا» خلاصه كنند.

از جمله محورهاي مورد توجه اين جريان سياسي (جريان تجديدنظرطلب) در طول28 سال پس از رحلت حضرت امام(ره) آن بوده تا نخست «آرا وانديشه‌هاي بدلي را به جاي ديدگاه‌هاي اصيل ايشان» به نسل‌هاي سوم به بعد انقلاب تحميل كرده و بعد از آن با جابه‌جايي عناصر تاريخي سال‌هاي نخست انقلاب مؤلفه‌هاي گفتمان ساز انقلاب اسلامي را «قلب» وحتي «تخطئه» كند.

 به بيان بهتر و به صورت مصداقي، «ويژگي‌هاي امام» و «مؤلفه‌هاي گفتمان» با اهداف و ابعاد مورد توجه يك جريان سياسي داخلي سرناسازگاري داشته و به همين دليل آنها براي دستيابي به اهداف خود نيازمند بوده‌اند تا «امام دلخواه» را به جاي «امام واقعي» از طريق دهها تريبون و رسانه‌هاي وابسته به خود تبليغ كنند.

اين در‌حالي است كه دسترسي به آرا و انديشه‌هاي واقعي حضرت امام كه حتي مي‌توان آن را شاكله اصلي گفتمان انقلاب اسلامي نيز دانست آسان بوده و با تتبع در صحيفه ايشان مي‌توان به عنوان نمونه اين نكته را مورد مداقه قرار داد كه انقلابي‌گري مورد نظر ايشان با عقلانيت و درايت در تضاد است يا خير.

هواخواهان ليبراليسم به ويژه در سال‌های اخير سعي كرده‌‌اند تا مفهوم «انقلابي گري» را با «راديكاليسم»، «تندروي» و «افراطي گري» معادل‌سازي كرده و به جامعه ايراني بقبولانند كه انتخاب روشي بر اساس انقلابي‌گري در عرصه مديريت ارشد كشور، مي‌تواند زمينه حذف ايران از معادلات جهاني و تشديد فشارهاي اقتصادي و معيشتي بر مردم را فراهم كند، آن هم در شرايطي كه اصل و سنگ زير بناي پيشرفت‌هاي چشمگير در بسياري از حوزه‌ها از جمله هسته‌اي، پزشكي، دفاعي، نظامي، علمي، تحقيقاتي و راهبردي تكيه بر روحيه انقلابي‌گري و اعتماد به ظرفيت‌هاي دروني كشور بوده است.

انقلابي هراسي؛ تغيير محاسبات نظام/ تغيير ماهيت انقلاب

به دليل اين تهديد نظري است كه رهبرمعظم انقلاب اسلامي در جوار حرم امام (ره) مي‌فرمايند: «مي‌شنوم گاهي اوقات بعضي در مقابل شعارهاي انقلاب، عنوان و مفهوم عقلانيت را مطرح مي‌كنند؛ كأنّه عقلانيت نقطه‌ مقابل انقلابيگري است، نه، اين خطاست، عقلانيت واقعي هم در انقلابيگري است».

حمايت‌هاي صريح و مستمر معظم‌له از روحيه انقلابي‌گري و بازتعريف آن طي45ماه اخير نشان مي‌دهد تهديد نظري نظام اسلامي بر پايه «خطرتوصيف كردن روحيه انقلابي گري» زمينه فراخ تري براي توسعه پيدا كرده و چنانچه براي افكارعمومي «دستاوردهاي عيني اين روش مديريتي» به صورت دقيق وجامع بازشناسي نشود، نه تنها جريان غرب‌باور با «انقلابي هراسي» خواهد توانست مراكز تصميم ساز و تصميم گيررا با هدف تغيير محاسبات نظام اسلامي تسخير كند بلكه زمينه «تغيير ماهيت انقلاب اسلامي» را با اتخاذ روش‌هاي پيچيده و مغاير با مباني گفتمان انقلاب اسلامي به‌وجود خواهد آورد.

انقلابي‌گري محدود به زمان است!

جريان هواه خواه غرب پس ازآنكه رهبر معظم انقلاب اسلامي بحث «نرمش قهرمانانه» را مطرح كردند با روش‌هايي نظير «خاطره سازي» و «خوانش مخدوش و گزيده وار» از سخنان حضرت امام(ره) تلاش كرد تا اثبات كند بنيانگذار انقلاب اسلامي به «مقطعي بودن مبارزه با آمريكا» اعتقاد داشته و به‌واسطه چنين ديدگاهي «ضرورت تجديدنظر در مباني سياست خارجه» را به عنوان يك نياز روز به جامعه القا كند. از آن مقطع زماني تاكنون حاميان مذاكره با امريكا، انتقاد كارشناسانه دلسوزان از نوع مذاكره با غرب راتفسير به «تندروي» كرده و با حرارتي كه توأم با عصبانيت بوده با مشي مواجهه بانظام سلطه برخورد كرده وعامل درتنگناقرار گرفتن جامعه به لحاظ معيشتي را انتخاب چنين روشي درصحنه اجرا عنوان مي‌كنند؛ (تاكتيكي كه در مناظرات انتخاباتي امسال نيز به كار گرفته شد).

اين در‌حالي است كه چهار سال مذاكره مستقيم با آمريكايي‌ها و نگارش و امضا و اجراي برجام و قطعنامه2231 نيز نتوانسته كمترين گرهي از مشكلات مردم باز کند و ايران را در مسير پيشرفت قرار دهد و گراني، ركود و بيكاري و افزايش تهديدات ناشي از آسيب‌هاي اجتماعي از جمله نتايج مشهود عدول از گفتمان انقلاب اسلامي و تحريف تئوري‌هاي حضرت امام(ره) در مواجهه با نظام سلطه است.

مگر نه اين است كه بر اساس قاعده عقلي- حقوقي نبايد به طرفي كه بارها خلف وعده كرده، اطمينان و نسبت به اجراي تعهدات او ذوق‌زده شد؛ (قاعده‌اي كه در بحث مذاكرات هسته‌اي باامريكا عينيت دارد) پس چرا طيف غربگراي داخلي چنين رويه‌اي را طي چهار سال درپيش گرفت و بدون توجه به مؤلفه‌هاي انقلابي‌گري- كه بارزترين آن دشمن شناسي مناسب و عدم اعتمادبه امريكاست- ضمن تعطيل كردن صنعت هسته اي، تهديدات نظامي عليه كشورمان را افزايش و زمينه تحريم‌هاي گسترده‌اي را عليه ايران فراهم كرد؟

تلاش بي‌وقفه و دوسويه هواخواهان ليبراليسم - نظام سلطه با هدف «تغيير هويت انقلاب اسلامي» از مسير «مذاكره مستقيم باغرب–تقبيح انقلابي گري» طي46ماه گذشته رهبري را ملزم به آن كرده تا ضمن بازخواني مفاهيم گفتمان انقلاب اسلامي، مسير «تحريف انديشه‌هاي امام(ره)» و «تغييرماهيت انقلاب» را مسدود و عامل ناكارآمدي‌ها را كم كاري مسئولان وتمركز آنها به توسعه برون زا مفهوم‌سازي كنند.

 به عنوان نمونه ايشان درتيرماه سال گذشته مي‌فرمايند: «مبارزه با استكبار و نظام سلطه، براساس مباني قرآني، هيچ‌گاه تعطيل‌پذير نيست و امروز امريكا كامل‌ترين مصداق استكبار است... مبارزه با استكبار جزو مباني انقلاب و از كارهاي اساسي است، بنابراين خودتان را براي ادامه مبارزه با استكبار آماده كنيد».

استحاله گفتمان انقلاب با روحيه رفاه‌زدگي

نتيجه مبرهن تمركز هواخواهان ليبراليسم بر «تخطئه انقلابي‌گري» توأم با اظهار ضعف و خودكوچك بيني درمقابل نظام سلطه آن شد تاسياستمداران ارشد آمريكايي- انگليسي در خلال مذاكرات هسته‌اي عنوان كنند كه «ماهيت انقلابي‌گري ايران در دوره۱۵ ساله برجام تغيير مي‌كند»، به عنوان نمونه «جان ساورز» رئيس پيشين سرويس اطلاعات خارجي انگليس در مصاحبه ‌با شبكه سي‌ان‌ان درباره «برجام» مي‌گويد: «من فكر مي‌كنم ما نياز به قدري صبر استراتژيك در قبال ايران داريم تا به آن، زمان براي توسعه و تكامل ظرف10 تا15 سال پيش رو بدهيم، البته اگر ايران سعي به گريز هسته‌اي بكند، ما همچنان يك ضامن نهايي كه همان حمله محتمل نظامي است، داريم اما من فكر مي‌كنم اين احتمال وجود دارد كه ايران طي10 تا15سال آينده به كشوري عادي‌تر و نرمال‌تر تبديل شود و ما بايد اين احتمال را تقويت كنيم».

با توجه به آنچه اشاره شد «فاصله گرفتن از آرمان‌هاي امام(ره)» در سياست‌ورزي‌هاي امروز از علل تامه تكرار كليدواژه‌اي به نام «انقلابي‌گري» توسط مقام معظم رهبري است؛ سياستمداراني كه با ايجاد حس محافظه‌كاري در خود، نه تنها خود از اصول بديهي انقلاب عدول بلكه تمركز اصلي خود را «رويگرداني از انديشه‌هاي امام» و «استحاله مباني انقلاب اسلامي» قرار داده بلكه به‌واسطه اعتقاد به اشرافي‌گري و تعميق آن در جامعه، كاركرد آنها براي انقلاب و جامعه در پايين‌ترين سطح ممكن قرار گيرد و نفع عملكرد آنها به اغيار برسد.

منبع: روزنامه جوان







نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار