یادداشت/ حسن لاسجردی

علی‌البدل داعش در منطقه

نقش منفی عربستان با صحنه‌گردانی ولیعهد جدید سعودی به‌گونه‌ای است که این کشور از نظر آمریکایی‌ها از قابلیت «تجدید سازمان» داعش و «بازتعریف» وظایف این گروه تروریستی برخوردار است.
کد خبر: ۲۴۵۰۷۵
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹ - 25June 2017
علی‌البدل داعش در منطقه !به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حسن لاسجردی در یاداشتی نوشت:

این روزها وضعیت بحرانی داعش و احتضار این گروه تروریستی در عراق و سوریه از یکسو و زلزله سیاسی در عربستان با تعیین «محمد بن سلمان» به‌عنوان ولیعهد جدید این کشور از سوی دیگر، را می‌توان وقایعی همسو و مرتبط با یکدیگر ارزیابی کرد.
 
هم‌زمانی اضمحلال قریب‌الوقوع تکفیری‌های داعش در عراق و سوریه با جنجال قدرت گرفتن ولیعهدی ماجراجو که منطقه را دچار تنش و ایران اسلامی را به حمله نظامی تهدید کرده، اگرچه دارای وجود و زوایای پیدا و پنهان گوناگونی است اما باید این تحولات را نقطه تلاقی سیاست‌های آمریکایی–سعودی به‌منظور ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی و منحرف کردن توجه مسلمانان دنیا از مسئله اول جهان اسلام (فلسطین) به شمار آورد.

تغییرات در رأس حاکمیت عربستان به‌ویژه ازاین‌جهت حائز اهمیت است که تشویق و تمجید رسانه‌ها و مقامات صهیونیستی را در پی داشته و بسیاری از محافل اسرائیلی و اعضای کابینه مستقر در تل‌آویو، نسبت به سیر تطور قدرت در حاکمیت قرون‌وسطایی عربستان، اظهار خوشحالی و خرسندی‌ کرده‌اند. روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» درباره اشتراک نظر عربستان و رژیم غاصب صهیونیستی در خصوص تضعیف جبهه مقاومت به رهبری ایران، به قلم «یوشع تایتلباوم» کارشناس امور عربستان در دانشگاه «بار ایلان» می‌نویسد: «بن سلمان، مهندس شماری از طرح‌ها و پروژه‌هایی است که عربستان و اسرائیل را در خط فکری واحدی قرار می‌دهد و وی به دنبال ایجاد یک جبهه مشترک برای از بین بردن تأثیر ایران در لبنان، عراق و یمن است.»

رسانه‌ها و کارشناسان منطقه‌ای معتقدند که «محمد بن سلمان»، به‌زودی پادشاه عربستان خواهد شد و پدرش به نفع وی از قدرت کناره‌گیری خواهد کرد و قطعاً چنین تغییری بدون چراغ سبز آمریکا نبوده، چراکه هرگاه صهیونیست‌ها از تغییرات حکومتی کشورها با سوت و کف استقبال کرده‌اند، بدون شک منافع خود را تأمین‌شده‌ و در سایه امنیت دیده‌اند.

با جمع شدن بساط داعش در آینده نزدیک، آمریکا که در حقیقت، طراح و معمار این گروه و دیگر گروه‌های تروریستی است، نیاز فوری دارد تا عاملی تنش‌زا و برهم‌زننده آرامش در منطقه جایگزین داعش کند تا اهداف خاص امنیتی واشنگتن و تل‌آویو را تأمین کند. با توجه به جایگاه ویژه غرب آسیا و ترکیبی از مؤلفه‌های مختلف راهبردی همچون حضور مقتدرانه ایران در منطقه و خاستگاه تفکر اسلام سیاسی در مبارزه با استکبار، وجود منابع نفت و گاز، آبراه‌های استراتژیک مانند تنگه هرمز و باب‌المندب و اهمیتی که خاورمیانه برای قدرت‌های جهان دارد، طبیعتاً ثبات و آرامش این منطقه نمی‌تواند منافع اقتصادی و سیاسی اربابان و اذناب نظام سلطه را تأمین کند و حتماً باید یک عنصر تهدیدکننده در غرب آسیا حضورداشته باشد.

نقش منفی عربستان با صحنه‌گردانی ولیعهد جدید سعودی در جنگ یمن، سوریه، عراق و همچنین میان‌داری ریاض در  تنش کشورهای عربی با قطر به‌گونه‌ای است که این کشور ازنظر آمریکایی‌ها از قابلیت «تجدید سازمان» داعش و «بازتعریف» وظایف این گروه تروریستی برخوردار است و از این طریق، هم مقاصد امنیتی رژیم صهیونیستی برای مصون ماندن از خشم انقلابی ملت‌ها و هم منافع اقتصادی آمریکا با حربه ایران‌هراسی تأمین و تضمین می‌شوند.

کاخ سفید از مدت‌ها پیش و زمانی که تصمیم گرفت هیئت حاکمه قبلی عربستان را از دور خارج کند، به فکر تحریک و آشو‌ب‌آفرینی در غرب آسیا بود که نوک پیکان آن، از داعش و گروه‌های ریزودرشت تروریستی و عقبه آن از حاکمان فعلی عربستان تشکیل می‌شد ولی با بازگشت تروریسم به خانه با انجام چندین عملیات تروریستی در اروپا و عربستان، آمریکا روند حذف داعش و جایگزینی عربستان را در دستور کار خود قرار داد تا با یک تیر دو نشان بزند. روند کار را هم به این شکل تعریف کردند که با برگزاری کنفرانس ریاض به‌منظور مقابله با به‌اصطلاح «افراط‌گرایی»، داعش و ایران را در چارچوب یک واحد فکری قرار دهند و سپس، درصدد برآمدند تا 50 کشور اسلامی را تحت «ناتوی عربی» هم‌زمان علیه ایران و تکفیری‌ها تحریک و تشویق کنند.

چندی پس از رقص شمشیر آمریکا با پدرجد تروریست‌ها و درست اندکی بعد از شاخ‌وشانه کشیدن کوتوله‌های سیاسی تازه به دوران رسیده سعودی برای ایران اسلامی، شاهد ترقه‌بازی دست‌پرورده‌های آن‌ها در تهران بودیم که با سیلی محکم جمهوری اسلامی مواجه شد. افزون بر این، انهدام دیگر گروه‌های تروریستی تحت حمایت عربستان مانند «انصار الفرقان» و مجموعه‌های دیگری که پس‌ازآن در ایران کشف و متلاشی شدند، همه و همه، از مسئولیت و مأموریت جدید آل‌سعود برای ناامن کردن منطقه در راستای مقاصد صهیونیست‌ها پرده‌برداری کرد. واقعیت این است که این سیاست، همچون دیگر سیاست‌های بلندپروازانه و جنگ‌افروزانه سعودی‌ها دوام نخواهد داشت و به دلایل ذیل با شکست روبرو خواهد شد.
 
1. مانند آنچه درباره مخالفت قطر با سیاست‌های عربستان یا عدم همراهی پاکستان با ریاض در جنگ علیه یمن روی داد، ائتلاف‌های منطقه‌ای و خودخوانده سعودی‌ها علیه ایران نیز عاقبتی بهتر از آن نخواهد داشت و در هماوردی قدرت‌های همسان و رقیب، شانس پیروزی ندارد؛ ضمن اینکه اخباری در دست است که بسیاری از کشورهای حاضر در ناتوی عربی، در عمل انجام‌شده قرار گرفتند و درصورتی‌که بر طبل جنگ کوبیده شود،‌ حاضر نیستند که آتش تهیه جنگ‌طلبی‌های حاکمان جوان و نابخرد سعودی را فراهم کنند.

2. عربستان تجربه ناکامی در ایجاد بلوک‌های قدرت مانند «شورای همکاری خلیج‌فارس» و «سپر جزیره» دارد و سعی کرده است که در کسوت پدرخوانده کشورهای عربی، آن‌ها را در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل همراه نماید ولی نه‌تنها به موفقیت دست نیافته بلکه درنهایت، به تنش‌آفرینی در میان کشورهای عربی منتهی شده است. عملکرد نیروهای سعودی در بحرین و شرایط اسفباری که برای انقلابیون این کشور ایجاد کرده‌اند، در کنار تلاش‌های ناموفق برای یکپارچه‌سازی شورای همکاری خلیج‌فارس از طریق شروط عجیب این اتحادیه برای قطر – ازجمله شرط قطع رابطه با ایران اسلامی-  همگی بیانگر ضعف ساختاری و ناکارآمدی عربستان برای سازمان‌دهی کشورها در راستای اقدامات خصمانه علیه ایران اسلامی است.

اگر رژیم صهیونیستی را نقطه اتکا عربستان و امنیت عربستان را با امنیت صهیونیست‌ها ممزوج بدانیم که درواقع  نیز این‌چنین است، درنتیجه، امنیت موردنظر آن‌ها با کاهش قدرت منطقه‌ای ایران فراهم می‌شود؛ همچنان که «یسرائیل کاتس»، وزیر حمل‌ونقل رژیم جعلی صهیونیستی به‌تازگی اذعان کرده است: «همه باید بدانند که بدون مشارکت و همکاری اسرائیل، نمی‌توان به امنیت منطقه‌ای دست‌یافت و اگر اسرائیل قوی و قدرتمند باشد، شما قدرتمند خواهید بود و زمانی که ما قدرتمند باشیم به این معناست که ایران ضعیف است.»

با انتشار خبر مخالفت صریح شاهزاده‌های سعودی با قدرت گرفتن «محمد بن سلمان»، افزایش فشارها بر شاهزاده‌های ناراضی و همچنین بالا گرفتن منازعات خانوادگی در دستگاه حاکمه عربستان، پیش‌بینی می‌شود که ائتلاف عبری-غربی–عربی جدید علیه جمهوری اسلامی، در خوش‌بینانه‌ترین حالت در همان حد ائتلاف یا حداکثر در قالب تحریک گروه‌های تروریستی باقی بماند و همچون گذشته، نتیجه‌ای جز هزیمت و ناکامی در برابر ایران اسلامی مقتدر عایدشان نشود و درصورتی‌که بخواهند ماجراجویی جدیدی را تجربه کنند، بی‌شک با واکنش شدید و پشیمان‌کننده جمهوری اسلامی مواجه خواهند شد.
 
منبع: روزنامه حمایت
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار