نیایش شهیدان؛

بارخدايا! اين قطره خون ناچيز مرا در راه اسلام بپذير

شهید «شهید رضا قلی شبانی» در فرازی از مناجات خود با خدا می‌گوید: بارخدايا! اين قطره خون ناچيز و جان ناقابل مرا در راه اسلام بپذير و اگر جان من آن ارزش را دارد كه به راه اسلام فدا شود، پس خدايا! صدها بار به من جان بده تا در راه تو مبارزه كنم و شهيد شوم که راهم را شناخته‌ام و آگاهانه دراين راه قدم گذاشته‌ام. اين راه همان راه سرور شهيدان حسين (ع) است و به يارى خداوند بزرگ تا آخرين قطره خونم اين راه را ادامه خواهم داد.
کد خبر: ۲۵۰۰۹۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۳ - 06August 2017

بارخدايا! اين قطره خون ناچيز مرا در راه اسلام بپذير

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، از عوامل رسیدن به صفای باطن، کمال و قرب حق، دعا و نیایش به درگاه خدای سبحان است. دعا و نیایش، پیوند انسان را با خدای یکتا برقرار نموده و موجب پرواز روح به سوی ملکوت و فضای معطر معنوی و عرفانی می‌شود.

در ادامه به فرازهایی از مناجات شهدای استان یزد اشاره‌ای خواهیم داشت.

شهید «ناصر جندقى‌ بنادكى»:

خدايا شهادت در راه خودت را نصيب من گردان كه شيرين‌ترين مرگ‌ها است

هفتم ماه محرم‌الحرام سال 1403 هجرى، ماه حق، ماه جهاد، ماه قربانى‌ شدن در راه خدا. از گوشه و كنار سرزمين پرحماسه ايران، عاشقان راه حسين، راهى دشت‌هاى گرم جنوب غربى خوزستان شديم تا قرن‌ها پس از كربلاى حسين و يارانش با شهادت خويش عاشورا را بار ديگر زنده‌ سازيم. هر چه كه به عاشورا نزديک‌تر مى‌شويم، شور و هيجان‌ بيشترى سراپاى رزمندگان اسلام را فرا مى‌گيرد. در «دهلران» از پايگاه‌هايى كه رزمندگان در آن‌جا مستقر هستند، صداى نوحه و ناله‌هاى مجاهدين حق كه تا چند روز ديگر بسوى معبود خود پر مى‌كشند، به گوش می‌رسد. در اين‌جا سخن از يورشى عظيم بر لشكر كفر است، يورشى كه مى‌رود تا راه كربلا را بگشايد و ما نيز همچون ديگر برادران در تب‌ و تاب فرا رسيدن وعده موعود هستيم. درشب‌ها برادران در محوطه جمع مى‌شوند و با شوقى عظيم و با صداى «ياحسين ياحسين» برسر و سينه می‌كوبند و از صميم قلب ميگويند که ما رزمندگان اسلام، انتقام شهيدان گمنام را از خصم كافر خواهيم گرفت. ما كه به ريسمان خدا چنگ‌ زده‌ايم، دشمن سرسپرده را به خاک و خون مى‌كشيم. خدايا در اين راه بس عظيم، ما را ثابت‌قدم بدار. الهى ثبت اقدامنا.

خدايا خود می‌دانى كه من على‌گونه از حوزه‌ علميه‌ وارد جبهه شدم و در ميدان رزم و عمليات، حسين‌گونه جان‌نثار و فدايت خواهم‌ كرد. خدايا خيلى آرزو دارم كه من‌ را ببرى پهلوى شهيد بهشتى مظلوم. خيلى آرزو دارم كه هم‌جوار شهيدان‌ محراب مدنى، دستغيب، صدوقى، اشرفى اصفهانى و شهیدان باهنر و رجايى باشم.

شهید «غلام‌رضا جوادى‌ اشكذرى»:

خدايا! خيلى اميدورام به تو كه مرا ببخشى، مرا عفو كن.

شهید «سيد محمد حسينى»:

اى جوانان! نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد. اى جوانان! مبادا درخواب غفلت بميريد كه على (ع) در محراب عبادت شهيد شد.

شهید «سيد محمود حسينى‌ ابراهيم‌آباد»:

سلام اى تاريخ، سلام اى تاريخ‌نويسان، اى تاريخ معاصر، اى تاريخ ايران زمين و اى تاريخ اسلام، اى تاريخى كه خون شهيدان به تو رنگ تازه‌اى بخشيده، اى تاريخ! بنويس كه ما رهروان راه حسينيم و همگام با خمينى براى آزادى كربلا و براى آزادى انسان‌ها اين راه را برگزيده‌ايم و تا مرز شهادت همراه خمينى اين راه را ادامه خواهيم داد.

شهید «ذبيح‌الله سيفى»:

بارالهی! زياد در تلاش بودم تا در مسير تو باشم و براى تو بنده‌اى مخلص باشم هر چند كه لطف تو شامل حالم بوده، ولى شرمنده و سرافكنده‌ام و اميد به بخشش تو دارم.

خدايا! اى پرورش دهنده محمد، على، فاطمه، حسن و حسين (عليها السلام)، دردمند و دلشكسته‌ام و روحم از شدت درد مى‌سوزد و بدان اميدم كه اين جان بى‌ارزشم را با ياريت در راه اسلام قرار دهم تا شايد براى محو شدن گناهانم كفاره‌اى باشد و يا توبه‌ام را بپذيرى و بيامرزى كه در هر حال بر تو محتاجم و نا اميد نيستم، زيرا بنده تو هستم و مى‌دانم كه خداى من ارحم الراحمين است.

بار خدايا! معبودا! از تو مى‌خواهم كه ياری‌ام كنى و مأيوس‌ام نكنى. سخن از عشق است، ولى عشق حقيقى نه عشق‌هاى مجازى متداول در بين ملل، عشق به معبود و عشق به معشوق.

شهید «پرويز شاكرى»:

بارالها! شكر مى‌كنم كه در اين دنياى لهو و بيهوده مرا از مرداب‌ها و لجن‌ز‌ارها نجات دادى و آتش عشقت را در دلم پديد آوردى و دوستى خودت و دوستى اولياءات را در درونم قرار دادى و زبانم را به ذكر خودت مشغول ساختى و از لغويات نجات دادى و مرا رهرو حسين (ع) قرار دادى.

شهید «رضاقلى شبانى»:

بارخدايا! اين قطره خون ناچيز و جان ناقابل مرا در راه اسلام بپذير و اگر جان من آن ارزش را دارد كه به راه اسلام فدا شود، پس خدايا! صدها بار به من جان بده تا در راه تو مبارزه كنم و شهيد شوم که راهم را شناخته‌ام و آگاهانه دراين راه قدم گذاشته‌ام. اين راه همان راه سرور شهيدان حسين (ع) است و به يارى خداوند بزرگ تا آخرين قطره خونم اين راه را ادامه خواهم داد. بار خدايا! فقط به ياد تو و براى احياء دين و تداوم انقلاب اسلامى به جبهه آمدم و عاشقانه در راه تو قدم برمى‌دارم.

شهید «جلال شركايى»:

نماز شب‌تان ترک نشود و دعاهاى توسل، كميل و ندبه و غيره را به جای آوريد كه همين دعاها است كه ما را به پيروزى رسانده است. زندگى ما كه نتوانست به اين دنيا و به اين كشور و به اين ملت كمكى بكند، اميدوارم كه مرگم كمكى كرده باشد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها