فضا سرشار از سکوتی است که میتواند آغازگر نجواهای تو و پروردگارت باشد، اینجا همان جایی است که میتوانی روزهای دلتگیات را بگذرانی و در کنار افلاکیان، قفل دل را شکسته و راز دل را مرملا سازی.
ردیفها را یکی پس از دیگری طی میکنیم و به سنگ قبری میرسیم که نام «علیرضا نهرمیانی» با خطی خوش بر رویش حک شده و تنها همین نام توانسته بر سنگی سرد، روزهای نبودن را برای پدر و مادر پرکند.
قسم به قلم و هر آنچه که می نویسد...
علیرضا، خبرنگار شهیدی بود که در روزهای آتش و خمپاره با مهمترین صلاحش که همان قلم در دستانش بود، در مناطق عملیاتی حضور یافت تا رشادتها و دلیریهای مردان خدا و ستارگان آسمانی را به جهان منعکس کند و نشان دهد که ولایتپذیری و لبیکگویی به ندای رهبری چگونه طعمی دارد.
قلم برای علیرضا، همان خمپارهای بود که قلب دشمن را نشانه میگرفت. او در پس کلماتش و در خط به خط جملاتش سنگرهای دشمن متجاوز را مورد هدف قرار میداد.
قبول مسئولیت به عنوان سرپرست اداره خبرنگاران خارجی در وزارت فرهنگ و ارشاد در واقع همان قبول مسئولیت فرماندهی در لشکر بود و او با حضور در این سمت، هدایتگر ارزشهای انقلاب اسلامی شد.
قرآن، روشنیبخش زندگی علیرضا بود
هشتم اردیبهشتماه سال 1333، روزی بود که مهر تولد
توسط مسئول ثبتاحوال در شناسنامه علیرضا زده شد و خانواده «نهرمیانی» صاحب فرزند
پسری شدند.
پدرش مرحوم «محمدحسن نهرمیانی» که اهالی محل او را به عنوان یکی از حافظان قرآن کریم میشناختند، در میان کوچه و بازار به خوشنامی شهره بود و از آنجایی که یکی از چهرههای برجسته قرآنی استان مرکزی بود، بسیاری از اساتید برجسته و چهرههای قرآنی استان را در دامان خویش پرورش داده و تعلیم قرآن داده بود.
حضور در برنامههای قرآنی برپا شده توسط پدر در مسجد «اکبر» و هیئت «محمدی»، نور قرآن و روحیه معنوی را در وجود علیرضا پرورش میداد و انس او با آیات الهی همواره مسیر زندگیاش را برای یافتن حقیقتی والا روشن میساخت.
استاد «محمد حسن نهرمیانی» تا پایان عمر با برکت 96 ساله خود، محافل روزانه قرآنی ویژه آقایان و خانمها را برپا میداشت و دو دوره به عنوان شخصیت قرآنی کشوری معرفی شد و در زمان حیاتش 2 ویژه برنامه و پس از وفاتش (از سال 1384 تاکنون) سه ویژهبرنامه برای نکوداشت و تجلیل از مقام این استاد قرآن و پدر شهید برپا شده است.
مرحوم نهرمیانی به سبب این جایگاه مذهبی، فرهنگی و اجتماعی در استان مرکزی، یکبار در آبانماه سال 1379 در دیدار نخبگان استان در مصلی «بیتالمقدس» اراک مورد تفقد مقام معظم رهبری قرار گرفت و 2 بار دیگر نیز در تهران با ایشان دیدار داشتهاند.
فرشته نجات بخش دیگر زندگی علیرضا، وجود مادری وارسته بود که در دامان معنوی خود توانست گلی همچون او را پرورش دهد که در نهایت معراج به سوی پروردگار و آسمانی شدن روزی زندگیاش شود.
مادر بزرگوار شهید علیرضا نهرمیانی، مرحوم «کبری اجتهادی» که از خانوادههای اصیل اراکی بود هم در کسوت معلم قرآن جلساتی را برای خانمها داشت.
مردمداری و حل مشکل نیازمندان، مهمترین شاخصه خانواده نهرمیانی بود، از این رو بود که توانستند فرزندی همچون علیرضا را تربیت کرده و افتخار کوچه و محل کنند.
اهالی محل از آنان اینگونه نقل میکنند که این خانواده علاوه بر اهمیت بسیار به صله رحم، همواره درب خانه خود را به روی آشنا و غریبه باز میگذاشتهاند و سفره پذیراییشان گسترده و منزلشان محل رجوع مردم بوده است.
از تحصیلات در کالیفرنیا تا ملاقات پروردگار در مهران
18 بهار از عمر علیرضا میگذشت، درحالی که مدرک دیپلم خود را اخذ کرده بود، راهی آمریکا شد تا تحصیلاتش را ادامه دهد و نزدیک به 10 سال به علم اندوزی مشغول شد.
در آمریکا با تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا، عضو انجمن اسلامی دانشجویان بود و از انتشار نشریه «ندای حق» از جمله کارهای مهم وی و دوستانش شد.
این نشریه که با امکانات کم و در یک خانه تولید و منتشر میشد، برای دانشجویان سایر کشورها نیز ارسال میشد، به طوری که برادرش که در «فیلیپین» مشغول به تحصیل بود نیز این نشریه را دریافت میکرده است.
ده سال فراغ از پدر و مادر، بار دلتنگی برایش فراهم ساخت و پس از اتمام تحصیلات در رشتههای «اقتصاد» و «روابط بینالملل» به کشور بازگشت تا آموخته هایش را در مسیر اهداف الهی به کار بندد.
شهید علیرضا نهرمیانی در مدت شش ماهه حضورش در ایران توانست با فعالیتهای مثمر الثمرش اقدامات مهمی را مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی انجام دهد و با قبول سرپرستی اداره خبرنگاران خارجی وزارت ارشاد، عاملی برای انتشار صدای امام خمینی و انقلاب به سراسر دنیا شد.
20 مردادماه سال 1362 گزارش خواندنی زندگی شهید علیرضا نهرمیانی به ستونهای انتهایش رسید و درحالی که با جمعی از خبرنگاران برای تهیه گزارش از منططقه عملیاتی «والفجر 3» به این منطقه اعزام شده بود، در شهرستان «مهران» مهمترین تیتر زندگیاش یعنی شهادت را برگزدید و برای همیشه جاودان شد و امروز با گذشت بیش از 30 سال از شهادتش، همچون نگینی بر انگشتر جامعه خبر و رسانه است.
خانه دوست کجاست؟
آری، قطعه دهم ردیف سوم مزار سوم.... نشانی از خانه دوست است که شاعر مدتها در پی آن میدویده است... به اینجا که آمدی هنوز هم علیرضای خندان را می بینی که در میان کاغذهایش مشغول نوشتن است... قلم علیرضا از مردادماه سال 1362 هنوز هم مینویسد و هنوز هم آرمانهای انقلاب اسلامی را تیتر میکند...
تو هم اگر میخواهی راه و رسم نوشتن بیاموزی، قلم و کاغذ بر دست بگیر به اینجا بیا... قطعه دهم ردیف سوم ... علیرضا منتظر توست..
گزارش: مهری کارخانه