گنجينه‌ شهدا (30)؛

قربانی نا قابل

شهید امجد رحیمی در فرازی از وصیتنامه خود می‌نویسد: ای مادر و ای پدر عزیزم! آیا از این‌که توانسته‌ای در مهم‌ترین برهه‌ا‌ی از زمان و آن هم در زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگ‌های عصر و شب قرار گرفته است، قربانی ناقابلی اهدا کنی، خرسند نیستی؟
کد خبر: ۲۵۴۵۵۳
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۴:۳۰ - 28September 2017

به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، شهید امجد رحیمی در سال 1342 هجری شمسی در روستای گردکانه علیا از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود.

او تحصیلات ابتدایی خود را در روستای گردکانه علیا و تحصیلات راهنمایی ودبیرستان خود را در شهرستان سنقر سپری کرد ولی موفق به اخذ مدرک دیپلم نشد و تحصیلات خود را رها کرد.

او در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد امیر المومنین (ع ) روستای گردکانه علیا فعالیت سیاسی داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی وتاسیس سپاه پاسداران به استخدام رسمی سپاه در آمد و در پادگان امام حسین (ع ) تهران به فعالیت پرداخت ودر تاریخ 19/6/1361 هجری شمسی در منطقه سر دشت در درگیری با منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمد وپیکر پاکش در روستای گردکانه علیا به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید امجد رحیمی

... سلام ای مادر و ای پدر عزیزم! اکنون که کوله‌بار هجرت را بسته‌ام و خود را برای جهاد اصغر آماده کرده‌ام، امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر پیروز شوم و اکنون که مکتب اسلام خواسته است بتوانم خود را به عنوان سرباز بپرورانم.

پدرم! آیا از این‌که از وجود پرثمر عمرت یک شهید پرورش یافته و به مکتب الهی پیوسته است، افتخار نمی‌کنید؟

آیا از این‌که توانسته‌ای در مهم‌ترین برهه‌ا‌ی از زمان و آن هم در زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگ‌های عصر و شب قرار گرفته است، قربانی ناقابلی اهدا کنی، خرسند نیستی؟

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها