روایتی از رابطه متفاوت لاجوردی و امام/برکناری که فاجعه بود

شما هم می دانید که من آدمی نیستم که کوتاه بیایم فقط یک جا کوتاه می آیم که این را هم بارها گفتم امام اگر به من بگوبد برو در آتش- من دلم می خواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند اگر آتش روش بکنند این وسط هم به من بگویند برو در آتش- بدون پروا می روم در آتش.
کد خبر: ۲۵۶۳۹
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۱:۱۷ - 20August 2014

روایتی از رابطه متفاوت لاجوردی و امام/برکناری که فاجعه بود

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شهید سید اسداله لاجوردی مظهر ولایت پذیری بود. این دلدادگی او به ولایت از زمان طلوع خورشید امام در سپهر سیاسی و فقاهتی ایران اسلامی آغاز گشت. شهید خود در خاطراتش می گوید : وقتی که مسئله امام مطرح شد واقعاً مثل خورشیدی که تمام زوایای تاریک را روشن کند برای من امام اینگونه بود بطوری که اصل دید و بینش من نسبت به مسایل سیاسی به صورت دیگری در آمده بود.

اعتماد امام به لاجوردی و یارانش
شهید لاجوردی اولین بار نام امام را در جمع برادران مسجد شیخ علی شنید و درباره او از مرحوم شاهچراغی تحقیق کرد حضور مداوم برادران این مسجد در محضر آن بزرگوار سبب شد که شهید لاجوردی نیز به معنای حقیقی کلمه عاشق امام گردد. و خلوص او و یارانش سبب اعتماد امام به آنان گردید. سرانجام به دستور حضرت امام خمینی (ره) جمع او و یارانش در کنار دو گروه مبارز دیگر قرار گرفت و " موتلفه اسلامی " شکل یافت. دوران فعالیت او در موتلفه اسلامی دوران اعتماد مکرر امام به او و یارانش و وفاداری مکرر ایشان به امام بود شهید لاجوردی در خصوص آغاز به کار موتلفه و همراهی با افراد دیگر گروه ها می گوید: خیلی سریع توانستیم با اینها جوش بخوریم و ائتلاف کنیم و این به خاطر توصیه های مکرر امام بود.

ولایتمداری او در روزهای مبارزه بسیار آشکار است این ولایتمداری تا انجا پیش می رود که لاجوردی پس از تبعید امام به ترکیه و به جهت منکوب کردن عاملان این توهین به ولایت با اجازه نمایندگان وی در موتلفه اسلامی شهیدان آیت الله مطهری و آیت الله دکتر بهشتی پای در راهی می نهد که مترادف زندان و حتی شهادت است. او در شرایطی که فرزندی 2 ساله در خانه دارد به تیم مسلمانی موتلفه اسلامی ملحق می گردد. و پس از اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور روزهای مکرر بازجویی، شکنجه و زندان او آغاز گردد. روزهایی که بارها تا پیروزی انقلاب به دلایل ثابت قدمی او در مسیری که در تبعیت از امام آغاز کرده بود ؛ تکرار می گردد تا آنجا که رهبر معظم انقلاب سالها بعد در 14 اردیبهشت 1377 و کمتر از چهار ماه قبل از شهادت وی در این باره چنین می گوید :" من قصد داشتم از زحمات آقای لاجوردی صمیمانه تشکر کنم. ایشان 5 سال است که این بار سنگین را بر دوش گرفته اند و با همان روحیه خود آقای لاجوردی از درون مبارزات سراغ داشتیم. واقعاً من ایشان را در دوره مبارزات به عنوان مرد پولادین می شناختم. در بین دوستان آن کسی که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن وبیرون آمدن و دوباره رفتن خسته نمی شد، آقای لاجوردی بود در دوره کار و تلاش برای حکومت اسلامی هم الحمدالله ایشان همین طور عمل کردند."

فقط در یک صورت کوتاه می آیم
شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با پیشنهاد شهید آیت الله دکتر بهشتی و اعتماد بنیادنگذار کبیر انقلاب به یکی از پرخطرترین سنگرها برای حفظ نظام اسلامی رفت و دادستانی انقلاب اسلامی مرکز را بر عهده گرفت و به رغم بی مهری برخی مسئولین با حمایت های امام به قطع ید منافقین و تلاش برای باز گرداندن فریب خوردگان به دامان اسلام پرداخت. سرسختی او در سفارش ناپذیری او و برخورد برابر با تمام متهمان بدون در نظر گرفتن وابستگی آنها باعث شد، چهره هایی همچون منتظری و برخی از مسئولین قضایی به دنبال عزل او بر آیند اتفاقی که سرانجام در دیماه 1363 لاجوردی در مراسم تودیع خود شرکت نمود. این در حالی بود که او به سبب برخی از کارهایش مورد انتقاد بود. که به دستور مستقیم امام انجام داده بود ولی به رغم آنکه رهبر فقیه انقلاب خود فرموده بودند که به شورای عالی قضایی بگوید این دستور از جانب ایشان است. لاجوردی معتقد بود که او باید سپر بلای رهبری باشد و نه بالعکس. موضوعی که بعدها یادگار امام بدان شهادت داده جان کلام لاجوردی در مراسم تودیع چنین بود: شما هم می دانید که من آدمی نیستم که کوتاه بیایم فقط یک جا کوتاه می آیم که این را هم بارها گفتم امام اگر به من بگوبد برو در آتش- من دلم می خواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند اگر آتش روش بکنند این وسط هم به من بگویند برو در آتش- بدون پروا می روم در آتش. اما امام اگر چه مصالح نظام در آن مقطع سکوت فرمودند اما وقتی زمان آن فرا رسید به بهانه دفاع از فرزندشان در برابر اتهام همفکری او با منافقین، لاجوردی را به عنوان سنگ محک مقابله با منافقین مطرح فرمودند.: و در امور سیاسی مدتی تهمت ها زده شد که احمد طرفدار منافقین است. و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی شد و مخالفتهایی می شد { غیر} از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می دانست.


اوج ادب در برابر ولایت
شهید لاجوردی در دوران زعامت حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته نیز در اوج ولایت پذیری بود؛ این در حالی بود که به تعبیر رهبری سابقه دوستی آنها طولانی بود. با این حال لاجوردی در اوج ادب در برابر ولایت قرار داشت تا آنجا که خانواده او نقل می کنند که پای خود را به سوی عکس رهبر فرزانه انقلاب نیز دراز نمی کرد. او تا آخرین لحظه ی عمر پر برکتش نیز به توصیه درباره رهبر معظم انقلاب پرداخت آنچنان که همراه لحظه های عروج وی می گوید در پاسخ شهید رئیس اسماعیلی که از برخی برخوردها در جهت تضعیف رهبری در آستانه انتخابات خبرگان گلایه می نماید می گوید: همه این گروه هایی که به ظاهر هم صدا شده اند هیچ کدام یکدیگر را قبول ندارند و به قدری تضاد در بین اینهاست که اگر این استوانه ای که علیه آن شوریده اند نباشد بدتر از افغانستان خواهد شد. ( اشاره به خبر داخلی گروههای افغان در سال 1377) آقا خیلی با اینها مدارا کردند و تلاش کردند تا به نحوی همه را جذب نمایند و به نوعی از هم گروه ها استفاده شود. وجود ایشان است که همه را حفظ کرده است.

نظر شما
پربیننده ها