به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد
دفاع پرس، در دیدارهای جامعه قرآنی با خانوادههای شهدای قرآنی، فعالان این عرصه چهارشنبه، (29 شهریور ماه) به دیدار خانواده شهید «حسن قربانلو» رفتند.
این مراسم به همت سازمان قرآن و عترت سپاه محمد رسول الله (ص) از سال 92 آغاز شده و بر اساس آن جامعه قرآنی هر هفته با یکی از خانواده شهدای قرآنی استان تهران دیدار میکنند.
این دیدارها چهارشنبه هر هفته طی هماهنگی قبلی با خانواده شهید با حضور قاریان، اساتید و مسئولان قرآنی برگزار میشود و طی آن ضمن احوالپرسی و بیان خاطرات شهید از خانواده شهدای قرآنی تجلیل به عمل میآید.
این دیدار با حضور رحیم قربانی رییس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه محمد رسول الله (ص) و همزمان با هفته دفاع مقدس برگزار شد.
پدر این شهید بزرگوار ضمن خیرمقدم به میهمانان، اظهار داشت: ۱۰ سال پای منبر رهبرمعظم انقلاب نشستهام. آن زمان فرزندانم کوچک بودند که آنها را به هیات انصار الحسین که حضرت آقا هم تشریف می آوردند، می بردم.
وی افزود: حسن و دیگر فرزندانم پرورش یافته مسجد و هیات هستند. حسن عاشق دعای کمیل بود و به زیبای آن را قرائت می کرد. از این رو در جبهه لقب «حسن کمیل» را به وی دادند. پسرم شاگرد استاد محمدی قاری برجسته کشورمان بود.
قربانلو خاطرنشان کرد: هر بار به حسن می گفتم: «به جبهه میروی. کی فرصت درس خواندن پیدا می کنی؟» پاسخ می داد: «جنگ تمام شد، می آییم و درس می خوانم.» پسرم شش سال در مناطق عملیاتی حضور داشت و در هر ماموریت زودتر از سه ماه به خانه نمی آمد. حسن همیشه می گفت دعا می کنم یا سالم بمانم یا شهید شوم. در اکثر عملیات ها حضور داشت و هر بار سالم برمیگشت.
وی عنوان کرد: شجاعت حسن در جبهه زبان زد بود تا آنجایی که هر بار مشکلی پیش می آمد، به سراغ حسن می آمدند. در عملیات آزادسازی مهران، با اسارت تعدادی از نیروهای ارتشی، سردار حسین الله کرم، حسن را به همراه تیمی از نیروهای اهل همدان به میدان نبرد، اعزام می کند. زیرا سردار معتقد بود که من برای پیروزی در این عملیات بسیجی همچون حسن را می خواهم.
پدر شهید ادامه داد: حسن و نیروهایش در محاصره دشمن درآمدند و به شهادت رسیدند. چند روز از شهادت آنها گذشت اما خبری از پیکر آن ها نبود. با خانواده به حرم امام رضا (ع) رفتم و در آنجا دعا کردم تا هر چه زودتر پیکر پسرم برگردد. ساعتی از بازگشت ما به تهران نگذشته بود که وی را به خاک سپردیم.
وی با اشاره به وصیت نامه شهید حسن قربانلو، گفت: حسن در وصیت نامه اش نوشته بود تا آخرین نفس ایستادگی می کنم و پشتیبان امام هستم.
وی اذعان کرد: زمانی که برادرم به رحمت خدا رفت، دو برادرزاده ام با ما زندگی می کردند. فرهاد هم با حسن به جبهه می رفت. او در سردشت به شهادت رسید و پیکرش ۹ سال بعد بازگشت.
پدر شهید قربانلو در پایان گفت: اگر جوانان را با نماز، هیات و مسجد آشنا کنیم، خودشان راهشان را پیدا خواهند کرد. منزل روبروی خانه ما، خانواده شهید آقامیری زندگی میکنند. پسر آنها هم با حسن در یک روز به شهادت رسید. در سالروز شهادت پسرانمان و ایام محرم، 10 روز سقف کوچه را پوشانده و زیارت عاشورا برگزار میکنیم.
احمدقربانلو برادر شهید عنوان کرد: قبل از شهادت حسن خوابی دیدم. در عالم خواب دیدم: «منطقه ما بمباران شد. هر لحظه یک موشک به یکی از خانههای محل اصابت می کرد. ناگهان یک موشک هم به خانه ما خورد.» چند روز بعد خبر شهادت حسن و دیگر جوانان محل که در خواب دیده بودم موشک به خانههایشان اصبت کرده بود را آوردند.
انتهای پیام/