آرزویی که شهید مدافع حرم برای دختر سه‌ساله‌اش داشت

شهید مدافع حرم «مجتبی کرمی» در وصیت‌نامه خود نوشته است: به دختر سه ساله‌ام ریحانه جان بگویید که دوستش داشته و دارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دردانه سه ساله امام حسین (ع) واجب بود. خیلی دوست داشتم که دخترم ریحانه حافظ قرآن شود. اگر امکان داشت برایش محیا کنید.
کد خبر: ۲۶۲۱۲۰
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۹ - 16October 2017

شهید مدافع حرمی که دوست داشت دختر سه‌ساله‌اش حافظ قرآن شودبه گزارش دفاع پرس از همدان، شهید مدافع حرم «مجتبی کرمی»، در بیستم آذرماه سال 1365 در خانواده‌ای مذهبی در روستای «کهنوش» از توابع شهرستان «تویسرکان» استان همدان دیده به جهان گشود.

علت آن که نامش را «مجتبی» گذاشته بودند، به خاطر عشق و ارادت خالصانه پدر بزرگش به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) بود.

از همان دوران کودکی، پابه‌پای پدرش «حاج هاشم»، با مکتب اهل‌بیت (ع) آشنا شد و به عنوان یکی از بچه‌های فعال مسجد امام حسن مجتبی (ع) روستای کهنوش شناخته شده بود.

مجتبی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس «رشدیه» و «نیکدل» تویسرکان گذراند و هم‌زمان با ورود به دبیرستان، به عنوان یکی از اعضای فعال بسیج مدرسه «مصطفی خمینی (ره)» شناخته شد.

این جوان ولایت‌مدار در سال 1382 به همراه پدر و مادرش به شهر همدان مهاجرت کرد و در اوج جوانی، مسیر و راه خود را انتخاب نمود، تا اینکه لباس پاسداری بر تن کرد و جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد تا پاسداری سرو قامت، برای حفظ ارزش های انقلابی و دینی باشد.

مجتبی کرمی در سن 23 سالگی شریک زندگی خود را انتخاب کرد و امروز از او دختری به نام «ریحانه» به یادگار مانده است تا در سنگر حفظ عفاف و ولایت‌مداری، ادامه دهنده راه پدرش باشد.

این جوان رشید، در مهرماه سال 1394 و در آستانه ماه محرم‌الحرام، برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با گروهک‌های تروریستی و تکفیری، خصوصاً گروه تروریستی داعش، عازم جبهه‌های نبرد در سوریه شد تا رسم وفاداری و پیروی از ولایت‌فقیه و امام زمان (عج) را به همگان نشان دهد.

وی سرانجام در 25 مهرماه سال 1394 در عملیات آزادسازی حومه «حلب» بر اثر اصابت گلوله تک‌تیراندازهای گروه تروریستی داعش، به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید «مجتبی کرمی»:

اکنون که باب جهاد در راه خدا به امر ولی و مولایم ابلاغ شده، عازم نبرد می‌شوم. به دختر سه ساله‌ام ریحانه جان بگویید که دوستش داشته و دارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دردانه سه ساله امام حسین (ع) واجب بود. خیلی دوست داشتم که دخترم ریحانه حافظ قرآن شود. اگر امکان داشت برایش محیا کنید.

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک              چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دو           به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

من به خود نامدم این‌جا که به خود باز روم           آن که آورد مرا باز برد در وطنم

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار