نامه شهید امیر کاووسی/ جبهه دانشگاه الهی است

شهید کاووسی در نامه‌ای خطاب به خانواده خود آورده است: اینجا در حقیقت یک دانشگاه الهی است و اگر خدا بخواهد من یک دانش‌آموز کوچک آن هستم.
کد خبر: ۲۶۲۲۱۵
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۲ - 21October 2017
دپو// منتشر نشود//نامه شهید امیر کاووسی/ جبهه دانشگاه الهی است
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «امیر کاووسی» 27 دی 1342 در تهران دیده به جهان گشود. وی همواره در راه‌پیمایی‌ها علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و در شکستن درب تسلیحات خیابان پیروزی فعالانه نقش داشت. شهید کاووسی بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام پنج بهمن 1365 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
 
این شهید والامقام نامه‌ای خطاب به خانواده خود نوشته است که آن را در ادامه می‌خوانید:
 
«ضمن عرض سلام خدمت پدر عزیزم، مادر مهربانم و برادر و خواهران عزیزم امیدوارم سلام گرم مرا که از صمیم قلب برایتان می‌فرستم بپذیرد و از خداوند متعال خواستارم که هیچگاه گرد غم چهره‌ی خانواده گرامیم را که سال‎‌هاست با سلامتی و خوشی گذرانده‌اند دگرگون نکند و خداوند از آن خانه گرم و صمیمی ما شر شیاطین را برای همیشه کوتاه کند تا برای همیشه ان‌شاءالله در این حکومت الهی زندگی شیرین‌تر و بهتری را ادامه دهیم و این تنها با کمی کوشش خودمان امکان‌پذیر است، زیرا که ماخودمان هستیم که راه بد یا خوب را از خداوند برای خود طلب می‌کنیم. گاهی راهی را که به آن‌ها نعمت داده است درخواست می‌کنیم و گاهی راهی را که راه گمراهان است می‌پیماییم.

ان‌شاءالله که ما راه صالحان را بپیماییم و از خداوند بزرگ مسئلت دارم که این راه را جلوی ما بگشاید و خداوند به ما صبر عنایت کند تا در مقابل امتحاناتی که از ما به عمل می‌آورد رو سفید بیرون آییم، همان صبری که به حضرت یعقوب و حضرت یوسف و حضرت یونس و حضرت ایوب داد.
 
خداوند می‌فرماید بسا اموری که انسان فکر می‌کند برایش زیان‌آور است ولی برایش نعمت بوده است و خود نمی‌داند. ما باید زندگی انبیا و اولیا خدا را در نظر بگیریم و برای خود سرمشق قرار دهیم که چگونه در برابر سختی‌های زودگذر زندگی مقاومت کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم که مومن و کسی که به خدا یمان داشته باشد در برابر سختی‌ها مثل کوه استوار و پابرجاست.

پدر جان اینجا دوستان و برادران خوبی دارم. اینجا در حقیقت یک دانشگاه الهی است و اگر خدا بخواهد من یک دانش آموز کوچک آن هستم. پدر جان اینجا بعد از هر نماز برای شماها دعا می‌کنیم و می‌گوییم:

اللهم صل علی محمد و آله، و جعلنا من دعاتک الداعین الیک و هداتک الدالین علیک و من خاصتک الخاصین لدیک یا ارحم الراحمین.

بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما را از دعوت کنندگان خود که به سوی تو می‌خوانند، و از راهنمایان خود که به راه تو راهنمایی می‌نماید، و از نزدیکان (به رحمت) خود که به تو نزدیک‌اند قرار ده، ای بخشنده‌ترین بخشندگان. (دعای پنجم از دعاهای صحیفه سجادیه)

پدر جان از خداوند رحمان و رحیم برایم آمرزش بطلبید و حلالم کنید. پدر جان من نمی‌دانم چگونه برایت حرف بزنم و بگویم که چقدر لقمه‌ای که خودت با زحمت برایمان می‌آوردی، روی ما تاثیر گذاشته که مرا به این راه با عظمت کشانده است.

خداوند سایه شما را از سر ما کوتاه نکند و تندرستی کامل به شما عنایت نماید.

و شما ای مادر مهربانم! خداوند به شما اجر عظیمی بدهد که برایمان رنج و زحمت کشیدید و می‌کشید و در هر امر خیری همیشه مشوق ما بوده‌اید. خداوند شما را به بانوی دو عالم سیده‌النساء العالمین حضرت زهرا سلام الله علیها ببخشد که به قول برادرانم شماها مادر یک خانواده نیستید، شما مادران بزرگ جامعه هستید که جامعه به وجود چنین مادرانیباید به خود ببالد و افتخار کند، زیرا که مردان از دامان چنین مادرانی به معراج می‌روند.

مادر جان دوست دارم خانم جان این نامه را بخواند و به خود افتخار کند چنین مادران زینب گونه‌ای را به جامعه اسلامی تقدیم کرده است که فرشتگان در عرش و آسمان هم به وجود چنین مادرانی در زمین افتخار می‌کنند.

برایم دعا کنید که خداوند لیاقت و قدرت خدمت به چنین مادری را به من بدهد و از خداوند می‌خواهم عزت این چنین مادرانی را در دو دنیا زیادتر کند.»

انتهای پیام/ 111
نظر شما
پربیننده ها