آخرین سفارش شهید نبی‌لو به خواهرش؛

به ما نگویید مدافع حرم، ما زمینه‌سازان ظهور حضرت حجت (عج) هستیم

زهرا نبی‌لو خواهر شهید مدافع حرم مصطفی نبی‌لو و مادر شهید مسعود عسکری می‌گوید: شهید نبی‌لو از من خواست ایشان را مدافع حرم خطاب نکنیم، معتقد بود ما زمینه‌ساز ظهور هستیم و تا ظهور آقا امام زمان (عج) به مبارزه ادامه می‌دهیم.
کد خبر: ۲۶۳۴۰۳
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۶ - 25October 2017

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، حسینیه سیاه پوش شده معراج‌الشهدای تهران میزبان خانواده شهیدی است که دو سال پیش یکی دیگر از شهدای مدافع حرم خانواده را بدرقه بهشت کرد، خانواده ای که به گفته خواهر شهید همیشه در خط ولایت ثابت قدم مانده‌اند و در عمل هم نشان داده اند که هرچه دارند در راه سربازی امام زمانشان به پیشگاه خداوند تقدیم می‌کنند.

به ما نگویید مدافع حرم، ما زمینه سازان ظهور حضرت حجت(عج) هستیم 

تقدیم یادگاری شهادت پدر به پسر

مردم زیادی برای وداع با پیکر شهید مصطفی نبی لو آمده اند، بیش از هرچیز دیگری این تصویر خواهر شهید است که نگاه ها را به خود خیره کرده، خواهری که دو سال پیش در چنین ایامی فرزندش مسعود را در این راه فدا کرد و امروز برای وداع آخر با برادر خود آمده است. پیکر شهید در میان نوای نوحه و صدای یا حسین (ع) جمعیتی که برای بدرقه شهید آمده اند، وارد حسینیه معراج می شود.

این‌بار پسر آغوش خود را برای استقبال از پدر بازکرده است. چند دقیقه ای میکروفن را به دست می گیرد و روضه قتلگاه را می خواند، در بین روضه از آخرین وصیت پدرش می گوید که گفته است به عشق بی‌بی زینب (س) به سوریه رفت و گفته بود اگر می خواهیم مدافع اهل بیت(ع) باشیم اول باید مدافع ولایت باشیم. تاکید فرزند بر گوش به فرمان بودن پدر بارها تکرار شد، در بین روضه وقتی روضه خوان اشاره به ماجرای غارت انگشتر امام حسین(ع) کرد یکی از دوستان شهید نبی لو انگشتر شهید را از طرف پدر تقدیم پسر کرد.

زهرا نبی لو مادر شهید مسعود عسکری و خواهر شهید مصطفی نبی لو در گفت و گویی با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به خصوصیات رفتاری و اخلاقی شهید اشاره می کند و می گوید: هیچ نقصی نداشت، خیلی مهربان، دلسوز و خانواده دار بود. هر کسی به منزل ایشان می رفت دوست نداشت برگردد. خوشرو و خنده‌رو بود. با بچه ها بازی می کرد. روز تولد مسعود منزل خواهرم بودیم که آمد کنار ما در آشپزخانه نشست و گفت دلم می خواهد خواهرهایم را ببینم. به همه مهربانی می کرد عاشق همسر و فرزندان و نوه هایش بود.

او ادامه می دهد: خیلی انقلابی و ولایی بود. زمان جنگ مدام جبهه می رفت و چندبار جانباز شد. یکبار از ناحیه فک و دهات آسیب دید که تا چند ماه با نی غذا می خورد. عاشق جبهه و جنگ و شهادت بود.

به ما نگویید مدافع حرم، ما زمینه سازان ظهور حضرت حجت(عج) هستیم 

ما سربازان امام زمان(عج) هستیم/ تا ظهور حضرت به ندای مظلومان لبیک می‌گوییم

خواهر شهید نبی لو از آخرین سفارش های برادر به خانواده می گوید و تعریف می کند: آخرین بار که منزل خواهرم همدیگر را دیدیم، گفت: «به ما نگویید مدافع حرم چون اگر جایی به غیر از سوریه و عراق بجنگیم برخی می گویند اینجا که حرم نیست. ما زمینه ساز ظهور هستیم و تا ظهور آقا امام زمان (عج) به مبارزه ادامه می دهیم. هرجا ندای مظلومی بلند شود و هر کشوری که باشد ما آنجا حاضر می شویم. هرجا برای زمینه سازی ظهور به حضور ما احتیاج باشد، ما آنجا هستیم.» خداراشکر که در حال حاضر حرم ها در امنیت هستند و تکفیری ها ازحرم دور شده اند.

امروز زینب برادرم شدم/ برخی‌ها به ظاهر ولایی هستند

زهرا نبی لو می گوید: شکر خدا تا به امروز مادر شهید بودم و امروز زینب برادرم شدم. زمانی که مسعود شهید شد، گفتم خودم، پدرم، مادرم، خواهرم و برادرانم فدای ایران. خدا را شکر اولینش را بعد از مسعود تقدیم کردیم. به خاطر داشتن این چنین خواهر و برادر و خانواده ای که ولایی هستند و پای حرفشان می مانند خدا را شکر می کنم. به قول مسعود که می گفت فقط حرف نمی زنیم که ولایی هستیم، خیلی ها حرف می زنند و به ظاهر نام مقام معظم رهبری را می برند، در حالی که دشمن رهبر هستند و خون به جگر رهبر می کنند. مقام معظم رهبری فرمودند آمریکا شیطان بزرگ است اما برخی می خواهند ما را به آمریکا وصل کنند. روزی ما دست خداوند است و دست آمریکا و اروپا نیست که بخواهیم با آن ها مذاکره کنیم تا تحریم ها برداشته شود. با عزتمندی است که به همه جا می رسیم نه با ذلت، مثل امام حسین(ع) قامت راست می کنیم و به هدفمان خواهیم رسید.

به ما نگویید مدافع حرم، ما زمینه سازان ظهور حضرت حجت(عج) هستیم 

مادر و خواهر شهید بودم تاج افتخار است

مادر شهید مسعود عسکری از بی قراری برادر پس از شهادت فرزندش اینطور روایت می کند: برادرم بعد از شهادت مسعود بی قرار شد. اللبته از قبل دوست داشت که به سوریه برود، می گفت بچه از دایی اش الگو می گیرد اما من عقب ماندم. دفعه اولی که به سوریه رفت جانباز شد و مجروحیتش شدید بود. از همانجا عکس پلاکش را برایم فرستاد و گفت ببین چقدر با پلاک مسعود فرق دارد. نگاه کردم، برای برادرم شماره هشت هزار بود و برای مسعود 8 هزار و 450، گفتم: «مصطفی جان 450 تا از مسعود عقب هستی باید خیلی بدویی.» گفت: «کلاه سرم رفت، با خودم گفتم رند بردارم که زودتر به نیت دلم برسم.»

نبی لو درباره احساس مشترک مادر شهید بودن و حالا خواهر شهید شدن می گوید: شهادت عزیزان، تاج افتخاری است که روی هم می آید. سخت است، دلتنگی دارد با همه این ها اینکه این راه را انتخاب کردند و با مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند باعث افتخار است.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار