حجت الاسلام ماموستا ملا محمد مدرسی:

صرفه جو و پرکار بود

من که در این مدت ندیدم و فکر هم نمی کنم کس دیگری نیز هیچ گونه خرج اضافی از ایشان دیده باشد. بنده همیشه خصوصیات آن شهید عزیز را در یک جمله خلاصه می کنم و می گویم: صرفه جو و پرکار بود.
کد خبر: ۲۶۷۶۸
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۱:۵۳ - 02September 2014

صرفه جو و پرکار بود

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، ویژگی برجسته و بارز شهید شاه آبادی، نظم و انضباط اقتصادی بود. ساده زیستی آن روحانی مبارز، به تأسی از مرادش حضرت امام، نکته ای است که مرحوم حجت الاسلام ماموستا ملا محمد مدرسی، روحانی اهل تسنن ـ از اهالی بانه و یاران شهید در تبعید ـ به عنوان یکی از مهم ترین نکاتی که به چشم دوستان و آشنایان ایشان می آمده و مهم می نموده، بر زبان آورده است. این گفت و شنود، توسط فرزندان شهید انجام شده و متن آن در اختیار شاهد یاران قرار گرفته است.

***
با گذشت سال های متمادی از شهادت آیت الله شاه آبادی، بارزترین نکته ای که در خصوص ایشان به ذهن شما متبادر می شود چیست؟
ویژگی برجسته و بارز شهید، نظم و انضباط اقتصادی بود و باید بگویم آقای شاه آبادی، واقعاً نمونه ای مجسم از نظم و انضباط اقتصادی بودند. ما می دیدیم که ایشان در زندگی خود چقدر ساده و پرتلاش بودند، یعنی شاید بتوان گفت ساده ترین زندگی ها را داشتند.


این ساده زیستی شهید، از چه چیزی ناشی می شد؟
در جهت اجرای دستورات حضرت امام(ره)، مبنی بر در پیش گرفتن نوعی زیِ طلبگی، و این زی طلبگی، مو به مو، همانی بود که امام می فرمودند. شاهدش هم ما و دیگر دوستان و معاشرین شهید شاه آبادی بودیم که به خانه شان می رفتیم و با ایشان مانوس بودیم. خدا کند که همه ما برسیم به این  نقطه، یعنی دستور آن روز حضرت امام(ره) و فرموده امروز رهبر عظیم الشأن مان حضرت آیت الله خامنه ای، که نظم و انضباط اقتصادی، به معنای این است که ساده و پرتلاش زندگی کنیم، و کم خرج و کم مصرف و پربار باشیم. اگر این گونه باشد، در میدان اقتصادی امروز که مورد حمله تمامی دشمنان هستیم و می خواهند ما را از پا در بیاورند، ما زمانی می-توانیم روی پای خودمان بایستیم که نیازهای مان را کم کنیم و الان که در این مصاحبه موضوع بحث، زندگی اقتصادی شهید است، باید حساب کنیم که ایشان در ماه، چقدر برای شخص خودشان و نیز چقدر برای خانواده محترم و برای بچه های شان خرج می کردند و در مقابل، چقدر راندمان کاری داشتند. در مرحله بعدی باید آن خرج هایی را که ما خودمان به خودمان تحمیل می کنیم حساب کنیم، یعنی نهایتاً آن پول های اضافه بر سازمانی را که خرج می کنیم و تبدیل می شود به قدرتی عظیم برای اغیاری که با پول، قدرت جمع می کنند. آن موقع است که تلاش خواهیم کرد حساب دست مان باشد، تا قدرت آن نیروهای اهریمنی را زیاد نکنیم.
 

در مورد ساده زیستی شهید خاطره ای دارید؟
تمام زندگی شهید شاه آبادی خاطره است و خانواده ایشان بهترین شاهد هستند. واقعاً تمامی مجالسی که آقای شاه آبادی در آن ها شرکت می کردند به گونه ای بود که حتی یک چیز اضافی هم در آن جا مصرف نمی شد که جنبه های تجملاتی داشته باشد. اصولاً، از لباس پوشیدن و رفتار و حرکات و سر سفره نشستن ایشان گرفته تا تمامی کارهای آن بزرگوار، همگی برای ما نمونه بود. من که در این مدت ندیدم و فکر هم نمی کنم کس دیگری نیز هیچ گونه خرج اضافی از ایشان دیده باشد. بنده همیشه خصوصیات آن شهید عزیز را در یک جمله خلاصه می کنم و می گویم: صرفه جو و پرکار بود.


از نخستین روزهای تبعید شهید به بانه بگویید که چه اتفاقاتی افتاد؟
در اولین روز حضورشان، با تقاضای روحانیون منطقه، آیت الله شهید شاه آبادی، در منزل مرحوم آقای سید محمود قنادی، سکونت یافتند و منزل ایشان محل گرد هم آمدن مراجعین اهل بانه ـ به خصوص علما ـ گردید. تأکید می کنم که زندگی بسیار ساده  ای داشتند و اکثراً به مسجد و خانه های روحانیون تشریف می آوردند و به خصوص در مسجد جامع وحیدیه، اطفال و شاگردان مدارس را به دور خود جمع می کردند و به تدریس قرآن می پرداختند. مردم، روز به روز علاقة بیشتری به ایشان پیدا می کردند و احترام بیشتری برای  آقای شاه آبادی قائل بودند و روز به روز هم این احترام در میان مردم و روحانیون بیشتر می شد. آن موقع من امام جماعت مسجد خان بودم و شهید به آن جا نیز زیاد مراجعه می کردند و در میان طلبه  هایی که به ایشان درس می دادم حاضر می شدند و ما در خدمت شان بودیم. البته تا مدتی در شهر بانه تنها زندگی می کردند و بعد از چند وقت، یکی از فرزندان محترم شان نیز به بانه نزد پدر آمدند و مدتی با ایشان زندگی کردند.


شهید شاه آبادی چه مدتی در بانه بودند؟
آیت الله شهید حاج آقا مهدی شاه آبادی در سال 1356 مدتی حدود 5 الی 6 ماه در بانه تبعید بودند و عنوان تبعیدی داشتند. چون زندگی ساده و بی آلایش و روحانی مسلکی داشتند، مردم به ایشان احترام بسیاری می گذاشتند و در تمام مدت اقامت شان در تبعید، این احترام روز افزون بود.


ارتباط شهید شاه آبادی با برادران اهل سنت در بانه چگونه بود؟

ارتباط مرحوم شهید شاه آبادی با مردم بانه بسیار دوستانه و صمیمی بود، بسیار به اهل سنت، احترام می گذاشتند و حتی در وقت مراجعه به مغازه های بانه، اگر درصدد بودند چیزی بخرند، مردم وجه آن را از ایشان قبول نمی کردند و اکثراً از آن بزرگوار برای صرف ناهار و شام دعوت به عمل می آوردند. مردم همواره به دور آقای شاه آبادی جمع بودند و نمی گذاشتند تنها بماند و این، به علت زندگی روحانی مسلک ایشان بود.
 

حضور شهید شاه آبادی در مساجد و مراسم مذهبی اهل سنت، به چه ترتیب و نحوه ای بود؟
آیت الله شهید شاه آبادی اکثراً در نماز جمعه و نمازهای جماعت اهل محل حاضر بودند، به خصوص در مسجد جامع که تدریس قرآن می کردند و جوانان را ارشاد و به وحدت دعوت می کردند و علیه رژیم ستم شاهی آگاه و به مبارزه دعوت شان می کردند تا رژیم را سرنگون کنند. چه به طور علنی و چه به صورت محرمانه، وظیفۀ مذهبی خود می دانستند که این کار را انجام دهند و در میان مردم، معتمدین، روحانیون، دانشجویان و دانش پژوهان همین شعار را ترویج می فرمودند.


در مورد ارتباط ایشان با علمای اهل سنت در منطقه و شهرستان بانه، چه اطلاعات و خاطراتی دارید؟
خلاصه کلام این که، آیت الله شهید شاه آبادی به اکثر روحانیون و همچنین این جانب مدرّسی که آن موقع امام جماعت و مدرس مدرسة خان بودم، علاقه زیادی داشتند و من اکثر روزها با روحانیون خدمت ایشان در منزل آقای قنادی که همسایة منزل ما بود می رسیدیم. شهید شاه آبادی با مرحوم شهید ملا کریم رسولی هم زیاد ارتباط داشتند. ما آن بزرگواران را تنها نمی گذاشتیم و با ایشان همراه بودیم و آقای شاه آبادی هم در تمامی مدتی که تبعید بودند، با روحانیون و علمای اهل بانه دید و بازدید و رفت و آمد داشتند.


اشاره کردید به قسمتی از مبارزات شهید مهدی شاه آبادی علیه رژیم پهلوی و فرمودید که ایشان جوانان را دعوت می کردند به مبارزه علیه رژیم شاه، در خصوص مبارزات ایشان در شهرستان بانه بیشتر برای ما صحبت بفرمایید.
شهید شاه آبادی دربارۀ ظلم و ستم طاغوت برای جوانان صحبت می کردند و عدالت را برای جوانان تشریح می کردند و مفهوم قرآن و مفهوم حدیث نبوی و ائمۀ اطهار(ع) را برای مردم روایت و بازگو می کردند و جوانان را نسبت به ظلم ها و ستم هایی که رژیم طاغوت اعمال می-کرد، آگاه می کردند و جوانان هم ارشادها و راهنمایی های ایشان را قبول می کردند و در مدتی که آقای شاه آبادی آن جا بودند، جوانان زیادی به خصوص دانشجویان و دانش پژوهان و معلمین به ایشان علاقه پیدا کردند و همیشه فکر شان این بود که با آقای شاه آبادی تماس بگیرند تا از نحوۀ مبارزه علیه رژیم طاغوت از ایشان راهنمایی بگیرند.


شهید شاه آبادی از نظر فردی دارای چه نوع خلق و خویی اخلاقی بودند و شما از نظر شخصیتی چه نکاتی را در ایشان می دیدید؟
من آقای شاه آبادی را شخصی بسیار مبارز و انسانی به حقیقت عالم، دانشمند و از خانواده ای بسیار موفق و روحانی و اهل دانش و پژوهش می دانستم. ایشان از خانواده های بلندمرتبه علمی بودند که وقتی شهید شاه آبادی به درجۀ شهادت نائل آمدند، پیشوای راحل، حضرت امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ اشاره فرمودند که من شاگرد پدر ایشان بودم و از ایشان کسب فیض و علم و دانش نمودم و شهادت آن شهید سعید را به عموم روحانیت و خانوادۀ ایشان تهنیت و تسلیت عرض فرمودند. شهید شاه آبادی از یک خانوادۀ روحانی، فاضل، دانشمند، اهل علم و دانش بودند که خود نیز به شخصه فردی بسیار متین، بردبار و حلیم و دارای صفات انسانی و اسلامی بودند. من می توانم با جرأت عرض کنم که آن چه صفات والا و پسندیده در روحانیت است، در وجود ایشان و روحیۀ ایشان آشکار بود.


از ارتباط خودتان با شهید شاه آبادی و دوستی ای که بین شما و ایشان بود بیشتر برای ما صحبت بفرمایید.
همان طور که عرض کردم وقتی جناب آقای شاه آبادی منزلی را به اجاره گرفتند، همسایۀ ما شدند و در خانۀ مرحوم قنادی در محله مجید خان مشهور به محله بانکن اقامت کردند. به خاطر این  همسایگی، من با شهید مراوده بیشتری داشتم و از ایشان بیشتر دعوت به عمل می آوردم. و گاهی فرزندان آقای شاه آبادی به دیدار شان می آمدند و من نیز از آن عزیزان دعوت می کردم و ایشان هم به ما اظهار محبت بسیاری داشتند و برای ما دعای خیر می کردند. به خاطر این بزرگواری ها و روح بلند آن فقید سعید، همیشه به ایشان می گفتیم تا ما در بانه هستیم در خدمت شما هستیم، نه تنها بنده بلکه همۀ روحانیت در خدمت شما هستند.


آیا این معاشرت ها و ارتباط با شهید شاه آبادی، مشکلاتی هم از سوی عمال رژیم برای شما به وجود آورد؟
یک روز ساواک مرا از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر بازداشت کرد و نحوة ارتباط مرا با شهید شاه آبادی سؤال نمود. من هم گفتم او یک روحانی است و من هم یک روحانی هستم و ایشان مهمان ما و غریب این شهر و اهل فضل و دانش هستند و بر ما واجب است که از این شخص محترم پذیرایی کنیم. برای مأموران ساواک توضیح دادم که ارتباط ما با آقای شاه آبادی فقط از همان نوع ارتباط بین روحانیت است، چون ما ایشان را اهل فضل و دانش و از خانواده ای روحانی می دانیم و بر خود واجب می دانیم تا به فرمایش حضرت رسول اکرم(ص)، برای وارثین پیغمبر(ص) احترام قائل شویم و ایشان نیز حداقل به لحاظ علمی وارث نبی اعظم(ص) هستند. آن ها نیز بعد از ساعت 3 مرا آزاد کردند و دستور دادند که نباید ارتباط زیادی با ایشان داشته باشم.
آیت الله شهید شاه آبادی انسانی با مناعت طبع بالا و از هر نظر بی نیاز بودند. هر چند مردم بانه، آن هایی که سرشناس بودند و کسانی که می توانستند تا اندازه ای  نیازهای مالی ایشان را برطرف کنند، ابراز می کردند که ما حاضریم از جهت مالی به شما کمک کنیم، ولی آقای شاه آبادی قبول نمی کردند و شخص بسیار قانعی بودند، خلاصه روحانی مسلک و مورد احترام عموم مردم بودند. این ویژگی ها و محسنات شهید باعث شد تا ما در موقع مراجعت ایشان به تهران نیز با یکدیگر آمد و رفت داشته باشیم. اکثراً من را دعوت می کردند و ما به خدمت ایشان می رفتیم و در منزل شان مهمان بودیم و گاه گاهی دعای خیری برای اهالی بانه می-فرمودند و سفارش می کردند که من از اهالی و مردم بانه که واقعاً انقلابی هستند سپاسگزارم و هیچ وقت محبت شان را در مورد بانه فراموش نمی کنم.


علت تبعید شهید شاه آبادی به شهرستان بانه چه بود؟
علتش، همچنان که خودشان می فرمودند و سایر روحانیون مبارز نیز در زمان سابق تبعید بودند، مخالفت با شاه و رژیم شاه بود؛ به خاطر این که رژیم سلطنت و ظلم و ستم را قبول نداشتند. رژیم ستم شاهی روحانیون زیادی را تبعید کرده بود، که یکی از آن ها شهید شاه آبادی و دیگری آیت الله خلخالی بودند که به بانه تبعید شده بودند.

در مورد نحوۀ برخورد مأمورین رژیم طاغوت در بانه با شهید شاه آبادی بفرمایید.
در ابتدا برخوردشان خیلی سخت بود و به ایشان به فشار زیادی وارد می کردند و اکثراً آقای شاه آبادی را زحمت می دادند. مرحوم شهید شاه آبادی شخصاً هراسی از ساواک و ارتش نداشتند و برای شان فقط نیل به هدف مقدس شان مهم بود. هدف شان آزادی مردم از زیر یوغ ظلم و ستم رژیم سابق بود و می خواستند ایدۀ خود را که وحدت و اتحاد علمای تشیع با روحانیّت اهل سنت باشد دنبال کنند. هدف شان بیشتر این بود که روحانیت اهل سنت را با عقیدۀ خود در این زمینه همگام کنند. آیت الله شهید شاه آبادی دارای اخلاق حسنة خاصی بودند و بسیار متین و حلیم و بردبار و دارای جنبه های معنوی والایی بودند. در اکثر مساجد حضور پیدا می کردند و در تعزیه شرکت می فرمودند و به تدریس احادیث، قرآن و علوم دینی می پرداختند. فرزندان شان آن موقع که در بانه به ملاقات پدر می آمدند، هنوز کوچک بودند. حجت الاسلام حاج آقا سعید شاه آبادی و حاج آقا حمید و سایر فرزندان ایشان که الان تهران هستند، آن موقع که به ملاقات پدر بزرگوار شان می آمدند در سنین یازده سالگی یا کمتر بودند و مردم بانه به فرزندان ایشان احترام می گذاشتند و به خصوص علما و روحانیون این شهرستان از ایشان پذیرایی به عمل می آوردند. دامنه این احترام حتی به میان مأموران حکومتی نیز رسیده بود، مثلاً هنگام مراجعه شهید شاه آبادی به شهربانی برای امضاء، یک نفر به اسم سرگرد امیر احمدی رئیس شهربانی بانه بود که به ایشان احترام خاصی می گذاشت و دفتر را به منزل حاج آقا می فرستاد. یک دلیل این رفتار، احترامی بود که سرگرد امیر احمدی برای من قائل بود، برای این که سرگرد مدتی که در این جا خانه داشت، نزد من درس تفسیر قرآن خوانده بود و همیشه سفارش می کردم برای آقای شاه آبادی احترام قائل شود. ساواک همواره درصدد بود آیت الله شهید شاه آبادی را اذیت کند اما بعداً برای شان معلوم شد که آقای شاه آبادی شخصی است مورد احترام عامه مردم، و آن طور که آن از خدا بی خبرها می-خواهند، نمی توانند ایشان را مورد اذیت و آزار قرار بدهند.


اگر خاطرات دیگری از مبارزات شهید شاه آبادی به یاد دارید بیان بفرمایید.
ایشان به تمام معنا یک روحانی مبارز بودند و همیشه مردم را راهنمایی می کردند و راه اسلام، قرآن و ائمۀ اطهار(ع) را پیش رو داشتند و روش صحیح اسلام را به مردم می آموختند و مردم را از کارهای بد و ناپسند باز می داشتند. امر به معروف وظیفۀ خطیر ایشان بود و آن را وظیفۀ خود می دانستند و همیشه مردم را از منکرات نهی می کردند و به خصوص، مسألة حجاب را با مردم این منطقه در میان می گذاشتند و می فرمودند که به دختران و خانم های تان بگویید مسألۀ حجاب را رعایت کنند؛ چون ما مسلمانیم و بی حجابی یکی از گناهان است. مردم نیز حرف ایشان را می پذیرفتند و قبول داشتند و با این شاخصه ها، مردم را شیفتة اخلاق خود کرده بودند و با چنین اخلاقی مردم از آن به بعد ستایش کننده ایشان بودند و از آقای شاه آبادی تعریف می کردند و امروز که آن شهید سعید دیگر در میان ما نیستند، گاهی از ایشان یاد می کنند و دعای خیر برای شادی روح آن عزیز می خوانند.


نکته پایانی؟
خصوصیات پسندیده مرحوم شهید شاه آبادی خیلی زیاد بود. روحانی ای با این صفات و اخلاق، کمتر پیدا کرده ایم. ایشان نمونۀ بارز اخلاق بودند، نمونۀ ناب علم و دانش و فضیلت های حسنه بودند و الحمدلله امروز [زمان انجام این مصاحبه] فرزندان  شهید شاه آبادی، دارای حوزه های متعددی در شهرهای تبریز، اصفهان، تهران و کرمانشاه و سایر شهرستان های ایران هستند و اشخاصی دارای فضل و علم و جانشینان بر حق ایشان هستند. امیدواریم که ان شاءالله، آقای سعید شاه آبادی و حاج آقا حمید و سایر فرزندان شهید و خانوادۀ محترم-شان بتوانند با تأسی به پدر بزرگوارشان آیت الله شهید شاه آبادی، مثل ایشان گام های مؤثری برای خدمت به راه امام و نظام جمهوری اسلامی بردارند و مورد تأیید نظر مبارک حضرت آیت الله خامنه ای باشند.

منبع:شاهد یاران

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار