دست‌نوشته شهید سیدرضا حسینی/ ملاقات پروردگار با جامه‌ای خونین

شهید حسینی در دست نوشته خود آورده است: خدایا به حرمت خون شهدای کربلا و به حقانیت خون شهدای کربلاهای ایران سوگندت می‌دهم که به هنگام ملاقات با تو با جامه‌ خونین به ملاقاتت بیایم و خدایا عاجزم که به روی کاغذ بیاورم که چگونه این عشق ملاقات تو مرغ روحم را پرپر می‌کند و درونم را به آتش می‌کشد.
کد خبر: ۲۶۸۶۰۶
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۵ - 05December 2017
دپو// دست‌نوشته شهید سید رضا حسینی/ خدایا به حرمت خون شهدای کربلا سوگندت می‌دهم با جامه‌ی خونین به ملاقاتت بیایم
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «سید رضا حسینی» 17 خرداد 1339 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و مسئولیت بسیج عشایری قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) را بر عهده گرفت. شهید حسینی فرمانده سپاه پاسداران ناحیه سقز بود و سرانجام 21 فروردین 1362 در سقز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن دست نوشته‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

روز عاشورا از ایام الله در این روز غلبه حق بر باطل و خون بر شمشیر و نور بر کفر هویدا و تبلور پیدا کرد.

پنجمین عاشورا است که ملت و امت مسلمان ما حق عاشورا را ادا می‌کنند و سومین عاشورا است که در آن کربلا پدید آمده و انصارالله از کوفیان تمیز داده می‌شوند و صفوف حسینیان از یزیدیان مشخص می‌گردد.

خدایا تو خود شاهدی که در این کربلاها به پیشگاه تو علی اصغرها و حبیب ابن مظاهرها تقدیم شده.

در کربلای حسین کوفیان تعدادشان از حسینیان بیشتر بود ولی جای نعمت و شکر و سپاس باقی است که در زمان ما حسینیان تعدادشان از یزیدیان به مراتب بیشتر است.

خدایا این دومین عاشورا است که در کردستان هستم و مظلومیت اسلام و مسلمین در عاشورای حسینی سینه‌ام را مجروح ساخته و مظلومیت حسین در بین حسینیان حتی قابل لمس است.
 
خدایا به حرمت خون شهدای کربلای سال 61 هجری قمری و به حقانیت خون شهدای کربلاهای ایران در سال 61 هجری شمسی سوگندت می‌دهم که به هنگام ملاقات با تو با جامه‌ی خونین به ملاقاتت بیایم و خدایا عاجزم که به روی کاغذ بیاورم که چگونه این عشق ملاقات تو مرغ روحم را پرپر می‌کند و درونم را به آتش می‌کشد ولی می‌دانم که تا خود را آماده‌ی امتحانات نکنم و تا تلاش نکنم و خود را آماده‌ی امتحانات نهایی نکنم هرگز قبول نمی‌شوم و برای چندمین بار در امتحانات مردود شده‌ام. امیدوارم، امیدوارم چون تو خود فرموده‌ای نا امیدی کفر است، امیدوارم که به ملاقات بپذیری.»

انتهای پیام/ 111
نظر شما
پربیننده ها