بگیر دست مرا ای شهید نورانی
شهیدی که هنوز کلاس درسش بعد از ۳۷ سال، پرازدحام‌ترین کلاس معرفتی و بصیرتی است.
به همین مناسبت قطعه شعری از «آرزو ولی‌پور» فرزند این شهید بزرگوار، تقدیم به روح پر فتوح این معلم شهید، به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس در مازندران ارسال شده است.
دوباره این شب و این چشم‌های بارانی
شروع فصل کبوتر و کوچ پنهانی
هزار راه نرفته... هزار مقصد دور ...
به چند بال زدن.... گفته‌اند میدانی!!!
پلی که نیست، خدا را چگونه باید رفت
ز نبض این‌همه وحشت، در این پریشانی
عبور پنجره‌ها را فقط دو پلک زدیم
و پای مانده در این باتلاق عریانی
ز دور دست سواری سفید می‌آید
سوار مرکب سبزی برای مهمانی
چه سبز بود و صنوبر قدی که زین‌جا رفت
جوان سبز شمالی..... جوان ایرانی
چه باشکوه مرا می‌برد به آن بالا
پلاک خاکی و یک استخوان پیشانی
به حرمت پر پروازت آفتابم باش
بگیر دست مرا ای شهید نورانی
انتهای پیام/
