پایان رسالت «علی خوش‌لفظ» با انتشار خاطرات جنگ

جانباز علی خوش‌لفظ پس از شنیدن بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر این که رسالت یک رزمنده زمانی به اتمام می‌رسد که خاطراتش را نقل کند تا در تاریخ بماند، خاطراتش را در کتاب «وقتی مهتاب گم شد» روایت کرد.
کد خبر: ۲۷۱۱۱۷
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۱ - 20December 2017

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: علی خوش لفظ از جمله نوجوانانی بود که زود مرد شد. او از سن 16 سالگی با حضور در ارتفاعات مریوان با افراد بزرگی همچون صیاد شیرازی، متوسلیان، شهبازی، ناهیدی، همدانی، قجه‌ای و... همراه شد. علی را در جبهه هر شخص به نوع شناختی که از او داشت، صدا می‌زد؛ «علی خوش زخم»، «علی خوش معنا»، «علی خوش رفیق» و... . در ظاهر او را با نام‌های مختلف می‌خواندند؛ اما همه اتفاق نظر داشتند که علی یک جوان انقلابی، ولایت‌پذیر و دلیر است.

در طول دوران دفاع مقدس، 800 نفر از رفقای علی که با 90 نفر از آن‌ها عقد اخوت و رفاقت بسته بود، شهید شدند. علی، برادرش را نیز در جنگ هشت ساله از دست داد اما تا آخرین روز جنگ ایستادگی کرد تا لحظه‌ای اسلحه برادرش بر زمین نماند. او در عملیات‌های مختلفی همچون نبرد قوچ سلطان، فتح خرمشهر، رمضان، ثارالله، مسلم ابن عقیل، والفجر 2، 3، 5 و 8، کربلای 4 و 5 و ... شرکت کرد و 11 زخم، به یادگار از عملیات‌ها بر تن وی جا ماند. جای تاول پاهای علی در شناسایی‌ها، نشان از آن دارد که او در راه (الهی و شهدا) بوده و ما را در مسیر این راه هدایت می‌کند.

سال‌ها از آن روزهای حماسی و دلیری حماسه‌نگاران گذشت تا اینکه امروز ما علی خوش لفظ را با قلم حمید حسام شناختیم.

جانباز علی خوش‌لفظ پس از شنیدن بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر این که رسالت یک رزمنده زمانی به اتمام می‌رسد که خاطراتش را نقل کند تا در تاریخ بماند، خاطراتش را در کتاب «وقتی مهتاب گم شد» روایت کرد.

پایان رسالت «علی خوش لفظ» با انتشار خاطرات جنگ

حمید حسام: وقتی مهتاب گم شد، قصه نیست

حمید حسام نویسنده کتاب‌ در حوزه دفاع مقدس، در توصیف جانباز «علی خوش لفظ» در ابتدای کتاب «وقتی مهتاب گم شد» نوشته است: «علی خوش لفظ یک قهرمان ملی است. این را زخم های نشمرده ای که از او علی خوش زخم ساخته گواهی می دهد. علی خوش زخم، نیازی به مدال ملی شجاعت ندارد. بچه‌ی بازیگوش محله‌ی شترگلوی همدان، که روزگاری از دیوار راست بالا می رفت، پس از 11 بار مجروحیت با تیر و ترکش و موج و شیمیایی، حالا نمی‌تواند روی تخت بیمارستان بنشیند. تیر کالیبر تانک در آوردگاه شلمچه و کربلای 5، پس از 26 سال، همسایه‌ی نخاع اوست.

علی خوش لفظ، به تعبییر همرزمانش علی خوش رفیق است. طی هشت سال جنگ، 800 نفر از رفقایش شهید شده‌اند که با 90 نفر از آنان رفیق‌تر و عقد اخوت بسته بود. از این جماعت هشت نفرشان پاره‌ی تن او بوده‌اند. برادرانی چون علی محمدی، نادر فتحی، حبیب مظاهری، رضا نوروزی، عباس علافچی، بهرام عطائیان، جمشید اصلیان و علی چیت سازیان که به رفیق اعلی رسیدند.

علی خوش رفیق برای هیچکدام از آن ها رفیق نیمه راه نبود. کتاب خاطرات او مرام‌نامه‌ی برادری است. علی خوش لفظ، پای دو برادر شناسنامه‌ای، جعفر و امیر، را نیز به جبهه باز کرد. آن دو نیز خدایی شدند و شیرازه کتاب خاطرات علی با آن دو بسته می شود.

پایان رسالت «علی خوش لفظ» با انتشار خاطرات جنگ
علی خوش لفظ به تعبییر استاد و مرادش، آیت الله حاج آقا رضا فاضلیان، «علی خوش معنا» است. در قید و بند لفظ و تکلف گفتار و آرایه‌های کلامی نیست و به شدت دور از بزرگ‌نمایی و ریب و ریا و صادق در روایت و دقیق در نقل حوادث. لذا با صاحب این قلم، چند شرط برای بازنویسی و نگارش خاطراتش گذاشته است. اول اینکه قول بدهم اگر برای خدا نیست ننویسم. دوم اینکه برای تایید مطالب، به ویژه فراز و نشیب‌ها در عملیات‌ها یا چند و چون گشت و شناسایی‌ها، مطالب را از چند همرزم دیگر بپرسم و اگر تایید کردند، بنویسم.

و سوم اینکه به روایت او چیزی نیفزایم که شائبه‌ی تخیل پیدا کند.

روایت خاطرات علی خوش لفظ در قالب تاریخ شفاهی است؛ واقعی، صادقانه، متکی بر اسناد، و بی‌نیاز از نازک اندیشی خیال، حتی در آن شب شوکرانی.

وقتی مهتاب گم شد قصه نیست. داستان پردازی و اسطوره سازی هم نیست، بلکه واقعیتی است شبیه اساطیر. واقعیت زندگی و رزم مردی که «خود واقعی اش» را در «شبی که مهتاب گم شد»، پیدا کرد.»

تقریظ‌های آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب وقتی مهتاب گم شد

«بچه‌های همدان، بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی ادعا؛ یاران حسین (ع)؛ یاوران دین خدا ... و آن گاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور ... و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، همت‌ها و عزم‌های راسخ؛ بصیرت‌ها و دیدهای ماورائی ... این ها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه‌ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد.

راوی، خود یک شهید زنده است. تن بشدت آزرده‌ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله رب العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه دیدگان است. بر او و بر همه‌ی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان شالله. 95.10.8»

پایان رسالت «علی خوش لفظ» با انتشار خاطرات جنگ

سردار سلیمانی: همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهره‌ی تو دیدم

سردار سلیمانی خطاب به جانباز علی خوش‌لفظ درباره کتاب «وقتی مهتاب گم شد» دلنوشته‌ای به شرح زیر نوشته است:

«بسمه تعالی

عزیز برادرم علی عزیز

همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهره‌ی تو دیدم

یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع می‌کنم و رویم نمی‌شود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم.

عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.

برادر جامانده ات، قاسم سلیمانی»

پایان رسالت «علی خوش لفظ» با انتشار خاطرات جنگ


بنابراین گزارش، علی خوش لفظ از جانبازان هشت سال دفاع مقدس پس از تحمل سال‌ها رنج جانبازی، صبح امروز (29 آذر ماه) به شهادت رسید. امروز دیگر جانباز خوش لفظ در کنار ما نیست اما خاطرات دلیری، ایثار و حماسه‌هایی که در دوران دفاع مقدس خلق کرد، در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی تا ابد باقی خواهد ماند. او رسالتش را با انتشار کتاب «وقتی مهتاب گم شد» و بیان خاطراتی از حماسه‌های رزمندگان، به اتمام رساند و پس از تحمل 25 سال تحمل رنج جانبازی و فراق، به پاداش خود رسید و به دوستان و فرماندهان شهیدش پیوست.

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها