به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس به نقل از روزنامه لبنانی الاخبار، سال 2017 شاهد تحولات اساسی در عرصه داخلی سوریه بود که همان از بین رفتن موجودیت نظامی گروه تروریستی داعش بود. در همین حال مساحت تحت کنترل دولت سوریه نیز همراه با مساحت تحت کنترل نیروهای دموکراتیک کرد افزایش پیدا کرد و در مقابل مناطق تحت کنترل گروههای مسلح با کاهش ملموس و چشمگیری مواجه شد و تاثیرات نظامی آنها به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرد. تحولات نظامی اما تاثیر چندانی در عرصه سیاسی نداشت. پرونده سوریه همچنان در بخشهای شمالی و شمال شرق این کشور با احتمالهای زیادی مواجه است.
جنگ سوریه سال سرنوشت ساز و مملو از تحولات مهم میدانی را پشت سر گذاشت، بدون این که این روند تاثیر ملموسی در حل سیاسی بحران سوریه داشته باشد. مانند پنج سال گذشته بهترین جمله برای ترسیم خلاصه تحولات سال 2017 میتواند این جمله باشد که «هیچ صدایی بالاتر از صدای درگیریهای میدانی وجود ندارد» این موضوع تنها بر روی تحولات نظامی منطبق نیست، بلکه در تحولات مربوط به توافق نامهها و آتشبسها و کنفرانسها نیز صدق میکنند. در شرایطی که نشستهای ژنو بیشتر شبیه جلسههای دورهای بوده و حوادث قابل توجهی را رقم نمیزند، نشستهای آستانه موفق شد تاثیرات ملموسی را در زمینه تنگ کردن دامنه درگیریها و کاستن از شدت آن ایفا کنند. با وجود نادیده گرفتنهای مکرر نتایج این نشست، اما توافق کاهش تنش گام هایی را به سمت فروپاشی ملموس حاکمیت داعش و خارج کردن آن از نقشه راه نظامی کشور برداشت.
ارتش سوریه و متحدانش البته موفق شدند نتیجه پیروزیهای بزرگ خود را به دست آورند، پیروزیهایی که تنها منحصر به آزادسازی بخشهای گستردهای از اراضی این کشور از دست تروریستهای داعش نبود، بلکه دستاوردهای استراتژیک دیگری را نیز ضد سایر گروههای مسلح محقق کرد که توانمندیهای آنها در اثر تهدید مناطق تحت سلطه دولت سوریه در جبهههای مختلف کاهش پیدا کرده بود. در حالی که گروههای مسلح امیدوار به آغاز درگیریهای هجومی بودند و این موضوع طی دو سال گذشته تا 2016 برای آنها عادی شده بود، اما در سال 2017 تلاشهای آنها ناگهانی و محکوم به شکست بود و در بهترین شرایط میتوانست نفوذهای موقتی را برای آنها ایجاد کنند.
سال گذشته یکی از بزرگترین درگیریها در جنگ سوریه به وقوع پیوست که همان درگیری صحرای سوریه بود. ارتش و متحدانش موفق شدند کنترل مناطق گستردهای از حومههای پنج استان حمص، حماه، و حلب و الرقه و دیرالزور را تحت کنترل خود بگیرند. آنها به این ترتیب توانستند از طریق استان السویداء به مرزهای جنوبی سوریه با اردن راه پیدا کنند.
در حالیکه نیروهای سوریه در سال گذشته در دیرالزور حالت دفاعی به خود گرفته بودند و مراکز آنها در ژانویه گذشته هدف حمله گسترده تروریستهای داعش قرار گرفته بود، اما در ربع چهارم سال، محاصره این شهر شکسته شد و خطوط قرمز آمریکا در خصوص دو شهر المیادین و البوکمال از بین رفت.
چالشهای سال آینده سوریه
رسیدن ارتش سوریه به مرزهای عراق یکی از مهمترین دستاوردهای ارتش و متحدانش بود که به عنوان کلیدی برای تحولات استراتژیک در عرصه جنگی به کار گرفته شد. خطوط مذکور موجودیت خود را در مناطق حاوی چاههای نفت در شرق فرات بر اساس تفاهم اعلام نشده بین مسکو و واشنگتن حفظ کرد و واشنگتن تسلط نیروهای دموکراتیک کرد به عنوان شاخه زمینی ائتلاف بینالمللی آمریکایی در سوریه را بر دو مورد از بزرگترین منابع انرژی در سوریه یعنی میدان نفتی العمر و میدان گازی کونیکو تضمین کرد.
نیروهای کرد همچنین سهم خوبی از میراث داعش دریافت کردند و مناطق تحت کنترل خود را به صورت بیسابقه افزایش دادند. این روند باعث خروج تروریستهای داعش از معادلات میدانی شد و مناسبات بین دمشق و نیروهای دموکراتیک کرد را در برابر امتحانی سرنوشتساز قرار داد که به نظر می رسد گزینه های زیادی در رابطه با آن وجود ندارد و تنها دو گزینه در این مورد مطرح است: جنگ ویرانگر یا توافق تاریخی.
به این ترتیب پرونده نیروهای دموکراتیک کرد و مناطق تحت سلطه آنها را میتوان یکی از مهمترین محورهای تنش در سال 2018 بیان کرد. البته این پرونده احتمالهای زیادی دارد که پیچیدگی آن را افزایش میدهد. تهدیدات مستمر آنکارا مبنی بر استفاده از موضوع خطر کردها برای توسعه دامنه مناطق تحت اشغال این کشور بر عمق و پیچیدگی این بحران اضافه میکند. علاوه بر اینها میتوان به تاثیر گسترده آمریکا بر نیروهای دموکراتیک کرد اشاره کرد که در چارچوب ائتلاف بینالمللی همچنان ادامه دارد و نفوذ گسترده آمریکا در مساحتی نزدیک به یک سوم خاک سوریه را تضمین کرده و آن را به تضمینی برای موجودیت نظامی مستقیم آمریکا از طریق پایگاه ها و فرودگاه های آمریکایی تبدیل میکنند.
در مرحله آینده سوریه علاوه بر پرونده کردها می توان به پرونده استان ادلب اشاره کرد. این پرونده نیز پیچیدگیهای میدانی و سیاسی خاص خود را دارد، به گونهای که طی سه سال گذشته این استان شمالی به صورت تدریجی به پالایشگاهی برای جنگ تبدیل شده است.
با وجود تحرکات مستمر مربوط به ادلب، اما شرایط جنگ بزرگ هنوز در این استان شکل نگرفته است. این موضوع در نتیجه عوامل متعددی است که به عنوان نمونه می توان به روشن نبودن انگیزه های آمریکا در این رابطه اشاره کرد. در ادلب بسیاری از گروه های مسلح حضور دارند که هنوز اعتبار آنها به پایان نرسیده است. عده ای از این گروهها آن هایی هستند که در عرصه بین الملل به عنوان گروههای تروریستی شناخته می شود. نظیر جبهه النصره و حزب اسلامی ترکستان و سازمان القاعده. به نظر میرسد حضور تروریست ها در این منطقه میتوانند به بهانه ای برای نفوذ مستقیم آمریکا در این استان تبدیل شود. علاوه بر اینها آنکارا تلاش دارد از طریق ایجاد ارتباط پرونده ادلب با پرونده عفرین و حتی منبج بر پیچیدگی های این پرونده اضافه کنند.
ترکیه در این رابطه موفق شده ردپای مستقیم خود را در ادلب بدون شلیک حتی یک گلوله باز کند و این شهر را به عنوان یکی از مناطق سپر فرات در حومه شمالی حلب معرفی کنند. آنها به این ترتیب می خواهند تاثیرگذاری اساسی خود در سناریوهای آینده را حفظ کنند.
در میان این هیاهو نیروهای سیاسی مخالف دولت نیز به عنوان ضعیفترین حلقه در عرصه، موجودیت خود را حفظ کردهاند. عملکرد رژیمهای مخالف البته طی سال گذشته از روند سابق فراتر نرفت و بیشتر شبیه آینهای عمل میکرد که تمایلات منطقهای و بین المللی را مطرح میکند.
انتهای پیام/191