وصیت‌نامه شهید حسین اسماعیلی/ لحظه‌ای از ولایت فقیه جدا نشوید

شهید اسماعیلی در وصیت‌نامه خود آورده است: «برادران! جنب و جوش و تغییر و تحول در خود ایجاد نمایید و همیشه در یک حال نباشید، وقت را غنیمت شمرده و لحظه‌اى غافل نباشید. در مسیرى به جز امر رهبرى هم‌چون امام عزیزمان نباشید و از او پیروى کرده، آنى از ولایت دور نشوید.»
کد خبر: ۲۷۲۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۲ - 06January 2018

وصیت‌نامه شهید حسین اسماعیلی/ لحظه‌ای از ولایت فقیه جدا نشویدبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حسین اسماعیلی» ۲۹ تیر ۱۳۳۹ در شهر قزوین چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام سوم دی ماه ۱۳۶۵ در ام‌الرصاص به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت آن است که از مردن نترسند و غم قوت و متاع دنیا را نخورند.

صحبتى چند با ملت غیور و شهیدپرور و همیشه در صحنه که امیدوارم همیشه در کارهایشان خود را برتر از دیگران ندانند. کارى که انجام می‌دهند، به کسى نگویند و کار براى رضاى خدا باشد؛ چون اگر کارهایتان براى شخص یا مقامى باشد، به خدا ضرر کرده‌اید.

بیاییم کارى کنیم که تمام اعمالمان براى رضاى خدا باشد و غیر از او کسى را در آن راه ندهیم. صحبتى چند با مسئولان شهرى و مردم همیشه در صحنه، اى مردم و اى مسئولان شهرى! به خود آیید و سعى کنید از خداوند غافل نباشید. مواظب اعمال خود باشید. تا کى می‌خواهید در خواب خرگوشى به سر برید و از یاد خدا غافل باشید و مردم را زیر فشار و رنج و سختی قرار دهید و تا کى می‌خواهید سر یکدیگر کلاه بگذارید؟ به هر طریق که باشد یا به صورت کاغذبازى و یا حب ریاست و مقام و رفیق بازى و وابستگى به یکدیگر.

کسانى که به هر نحوى در تضعیف این نظام الهى دست دارند، چه کسانى که در اداره کم کارى می‌کنند و یا به عللى کارشکنى می‌نمایند و می‌خواهند مردم را همیشه ناراضى نگه دارند و یا در بازار و ...، گران‌فروشى می‌کنند، همه و همه روزى در دادگاه عدل الهى باید پاسخگو باشند؛ پس از فرصت استفاده کنید، وقت را غنیمت شمارید و توبه کنید که در رحمت خداوند باز است.

با چشم بصیرت بنگرید که خداوند متعال، سفره‌ی احسان خویش را پهن کرده است؛ پس بیایید از فرصت استفاده کنید و از آن بهره‌مند شوید و در این راه خوشا به سعادت کسى که از این سفره متنعم شود.

اى مردم، بدانید که مرگ حق است و همه باید، این جهان خاکى را ترک کنیم؛ پس چه خوب است که انسان همیشه از خداوند بخواهد که مرگش در بستر نباشد. مرگ با عزت براى خدا بهتر از زندگى با ذلت براى بنده‌ خداست.

دیگر این که مردم، مساله‌ اصلى ما جنگ است و سعى کنید جنگ را سرلوحه کارهاى خود قرار دهید. مبادا از جنگ خسته شده، آن را رها کنید. بدانید ظلم و فساد تا زمانى که در جهان هست، جنگ هم می‌باشد و جنگ تا ریشه کن کردن ظالمان در روى گیتى ادامه دارد.

سعى کنید نماز را سبک نشمارید و تا می‌توانید، اول وقت به جماعت بخوانید و بدانید که همه چیز ما از نماز است؛ پس به آن اهمیت داده و با توجه کامل و قلبى خاشع، در برابر خالق ایستاده و با او رابطه برقرار کنیم و اگر آن را سبک شمرده و اهمیت ندهیم، بدانید که از شفاعت ائمه اطهار محروم خواهیم شد.

اى مردم، مواظب باشید که مادیات و مال دنیا، شما را گول نزند و وابسته و حریص نباشید؛ چون دنیا، زودگذر است و لحظه‌اى بیش در آن نیستیم.

همیشه راضى به رضاى خدا باشید که هر چه او براى ما مقدر کرده است، همان خواهد شد؛ پس وابسته به دنیا نبوده و از یادش غافل نشویم.

برادران! از پا منشینید و نگذارید که دشمنان و منافقان و فرصت طلبان از خدا بی‌خبر به خود آیند؛ نگذارید، قدمى به جلو بردارند؛ با آن‌ها سخت مقابله کنید و به آن‌ها لحظه‌اى فرصت ندهید؛ آنان را از میان بردارید و از صحنه خارج کنید.

به خود آیید؛ جنب و جوش و تغییر و تحول در خود ایجاد نمایید و همیشه در یک حال نباشید. وقت را غنیمت شمرده و لحظه‌اى غافل نباشید. در مسیرى به جز امر رهبرى همچون امام عزیزمان نباشید و از او پیروى کرده، آنى از ولایت دور نشوید.

مطیع و رهرو ولایت امر باشید و همیشه از نعمت پر بهاى آن بهره گرفته که ان‌شاءالله خداوند تمامى مسلمین به ویژه شما ملت غیور و شهید پرور را به سلامت بدارد.

مادرم! راضى به رضا خداوندی باش که از همه مهربان‌تر است و بندگانش را بیشتر از همه دوست دارد و آفرین بر تو، اى مادر بزرگوارم، که مرا روانه دانشگاه خودسازى و عشق، یعنى جبهه‌ها کردى و آفرین بر تو که امانتى را که خداوند داده بود، آن را به خودش بازگرداندى، مانند ابراهیم که فرزندش اسماعیل را به قربانگاه و به امر خداوند برد و شما هم فرزندت را به امر خدا به قربانگاه فرستادى و مورد امتحان خداوند قرار گرفتى.

مادرم! همیشه صبر داشته باش که خداوند با صابران است.

مادرم! فرزندت این راه را با چشم و گوش باز انتخاب کرد. از زمانى که خداوند، اسلام، قرآن و ائمه و خودم را شناختم، براى شهادت طلبى از آنان درس گرفتم و با تمام اعضا و جوارح و زندگى و جوانی‌ام در این راه پا نهادم و می‌دانستم، شفیع من در روز جزا، اربابم امام حسین (ع) می‌شود؛ پس خواستم، اربابم را از خود راضى کرده باشم و این جان ناقابل را براى تداوم اسلام و قرآن و براى آبیارى درخت اسلام اهدا نمایم تا همیشه پرچم اسلام سربلند بماند.

من می‌دانستم، خود را با مادیات دنیوى که انسان را از خدا دور می‌کند مشغول کنم و چند صباحى در شهر بمانم؛ ولى آن‌جا برایم قفس و زندان بود. هیچ دلم نمی‌خواست در شهر با آن همه مسایلى که در آن می‌گذرد در کنار کسانى که غیر از خود چیز دیگرى نمی‌دیدند و همیشه از یاد خدا غافل بودند، زندگى کنم.»

انتهای پیام/ 111

نظر شما
پربیننده ها