نگاهی به داشته‌های کتاب «حرمان هور»؛

قدم‌هایت را آرام کن و دیدگانت را عمیق‌تر

شهید احدی به شرح احوالات دوستان شهیدش در کتاب «حرمان هور» می‌پردازد و می‌گوید: «به یاد شهید سراج رسولی، امشب شب آخر است. قدم‌هایت را آهسته‌تر بردار! دیدگانت را عمیق‌تر به کار بند. بچه‌ها را خوب بنگر... بنده خدا سراج؛ یادش بخیر! پارسال در میمک برای اینکه به گردان ما بیاید تا در عملیات شرکت کند، چقدر گریه کرد!»
کد خبر: ۲۷۵۹۵۵
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۷ - 28January 2018

قدم‌هایت را آرام کن و دیدگانت را عمیق‌تربه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، اگر دوستدار کتب حوزه دفاع مقدس هستید، به حتم باید کتاب حرمان هور (دستنوشته‌های شهید احمدرضا احدی) را مطالعه کنید. کتابی که با خواندن آن با روحیات سربازان خمینی، همان‌ها که با ایثار و ازجان‌گذشتگی‌شان از جنگ، گنجینه‌ای تمام‌ناشدنی ساختند، آشنا می‌شویم.

کتاب حرمان هور به اهتمام علیرضا کمری به طبع رسیده و تا کنون ۱۵ بار تجدید چاپ شده است. این کتاب به دستنوشته‌های شهید احدی رتبه یک کنکور سراسری دانشگاه‌ها در سال ۱۳۶۴ می‌پردازد که از هوش و قلم و توانایی برخوردار بود. شهید احدی به عنوان یک نخبه در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران ادامه تحصیل می‌داد، اما قبل و بعد از ورود به دانشگاه، به عنوان یک رزمنده در جبهه‌های دفاع مقدس حضور داشت.

در مقدمه کتاب در خصوص شهید احدی می‌خوانیم: «سال ۱۳۴۵ در شهرستان اهواز در خانواده‌ای مذهبی و سنتی زاده شد... با شروع جنگ همراه خانواده به زادگاه پدر و مادرش ملایر بازگشت... نخستین بار در عملیات رمضان (سال ۶۱) شرکت کرد و در این نبرد مجروح شد. حضور در این عملیات را باید مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو فراروی او به شمار آورد.»

شهید احدی بیشتر دستنوشته‌هایش را در جبهه و از حال و هوای رزمندگان و مناطق عملیاتی نوشته است. روش گردآورنده به این قرار است که طبق توالی زمانی دستنوشته‌ها را مرتب کرده و در کتاب آورده است (البته در فصل آخر این توالی زمانی دیده نمی‌شود). در اولین دستنوشته شهید که در حرمان هور آمده و مربوط به ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۲ است، می‌خوانیم: «چیزی که می‌نویسم نه برای آن است که کسی بخواند و نه برای این است که نیت سوء و ریایی داشته باشم، بلکه برای این است که اگر روزگاری خواستم به گذشته‌ها بیندیشم و خاطرات گذشته‌ام را به یاد آورم، وسیله‌ای در دست داشته باشم؛ اگرچه نه انشای خوبی دارم و نه فصاحتی در کلامم دیده می‌شود.»

احدی شکسته‌نفسی می‌کرد! او هم قلم خوبی داشت و هم فصاحت کلام بالایی. به این بخش از دستنوشته‌های او دقت کنید: «اولین پاس با هزاران دلهره و اضطراب طی شد. هر بوته‌ای را دشمن می‌پنداشتیم و هر صدایی را صدای دشمن. هرگاه نوری از ته دره برمی‌خاست، یا اینکه صدای عجیبی می‌آمد قلب بچه‌ها می‌زد...»

برخی از دستنوشته‌های شهید احمدرضا احدی که در کتاب حرمان هور آمده آنقدر مورد توجه قرارگرفته‌اند که در فضای مجازی انتشار بسیاری یافته‌اند. نامعادله، نام یکی از همین دستنوشته‌هاست که شهرت زیادی دارد: «چه کسی می‌داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند هر سوت خمپاره فردا به قطره اشکی بدل خواهد شد و این اشک جگر‌هایی را خواهد سوزاند؟... کدام پسر دانشجو می‌داند هویزه کجاست؟ چه کسی در آن کشته شده و در آن دفن گردیده؟ چگونه بفهمد تانک‌ها هویزه را با ۱۲۰ اسوه از خوبان له کردند.»

نویسنده برای هر بخش از دستنوشته‌های شهید نامی انتخاب کرده است. فصول ابتدایی و بخش اعظم کتاب در اصل وقایع‌نگاری از اتفاقاتی است که روزانه در جبهه برای احدی می‌افتاده است: «بعدازظهر یکی از روز‌های شمسی، فرمانده پیش بچه‌ها آمد و از مسئول دسته تقاضای دو نفر نیرو کرد. وقتی که سعید کمی فکر کرد، من و یکی دیگر از بچه‌ها را خواند و گفت: خودتان را تجهیز کنید.»

همچنین شهید احدی به شرح احوالات دوستان شهیدش می‌پردازد: «به یاد شهید سراج رسولی، امشب شب آخر است. قدم‌هایت را آهسته‌تر بردار! دیدگانت را عمیق‌تر به کار بند. بچه‌ها را خوب بنگر... بنده خدا سراج؛ یادش بخیر! پارسال در میمک برای اینکه به گردان ما بیاید تا در عملیات شرکت کند، چقدر گریه کرد!»

احمدرضا احدی عاقبت در دوازدهم اسفندماه ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. او که قلم گیرایی داشت، به عنوان وصیتنامه نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، فقط، نگذارید حرف امام به زمین بماند همین. حدود یک ماه روزه قرض دارم، برایم بگیرید و برایم از همگی حلالیت بخواهید. والسلام.»

شهید احدی از خود دستنوشته‌هایی برجای گذاشت که باید، چون گنجینه‌هایی حفظ شود و برای آیندگان به یادگار بماند: «اگر قاسم نیستی، اگر علی‌اکبر نیستی، حرمله نیز مباش! که خدا هدیه حسین (ع) را پذیرفت؛ خون علی‌اصغر را به زمین باز پس نداد و نمی‌دانم که این خون، خون خدا، با حرمله چه می‌کند؟»

منبع: جوان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار