یادداشت/ رسول حسنی

وقتی یک بازیگر به تنهایی «کامیون» را در جاده‌ای بدون داستان می‌راند

«کامیون» تازه‌ترین اثر «کامبوزیا پرتوی» با نگاهی به جنگ‌زدگان عراق و قربانیان حمله داعش است. هر چند این فیلم را می‌شود از زوایای مختلف دید، اما همین قدر که این فیلم در کنار موضوعات سیاه‌نما در بدنه سینمای ایران ساخته شده، اقدام قابل تقدیری است.
کد خبر: ۲۷۶۸۳۶
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۰ - 03February 2018

وقتی یک بازیگر به تنهایی «کامیون» را در جاده‌ای بدون داستان می‌راندگروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در اولین روز از اکران آثار بخش مسابقه، «کامیون» ساخته «کامبوزیا پرتوی» را به نمایش گذاشت. «کامیون» داستان زنی است که بعد از حمله داعشی‌ها با کمک ماموستای روستا راهی ایران می‌شود تا همسرش «بروژ» را پیدا کند. ماموستا زن را به دست کامیون‌داری می‌دهد تا او را به تهران و به دست بروژ بسپارد. همه فیلم نیز صرف این جستجوی بی‌حاصل می‌شود.

«کامیون»، یک فیلم شهری سرپاست و این به دلیل تسلط نویسنده بر مواد خامی است که در ذات داستان وجود دارد. پرتوی بار‌ها ثابت کرده پیش از آنکه کارگردان موفقی باشد، نویسنده موفق‌تری است. نمونه این توفیق را در فیلم «محمد (ص)» در مقام نویسنده شاهد بودیم. درصد قابل توجه از این فیلم مرهون وجود پرتوی بود.

پرتوی همچنین در آثار ماندگاری، چون «کافه ترانزیت» نیز ثابت کرد در برگردان زبان کلمه به تصویر، هوشمندانه عمل می‌کند؛ اما تجربه‌های موفق آثار قبلی پرتوی را در «کامیون» نمی‌بینیم. مهمترین دلیل این مدعا استفاده از سوژه بار‌ها کار شده‌ای است که که به کرات مورد استفاده فیلمسازان مختلفی قرار گرفته، حتی در این فیلم علت سفر خون حرکت دهنده‌ای به فیلم نمی‌دهد.

در فصل ابتدایی فیلم حمله نظامی داعش به ایزدی‌ها را می‌بینیم که این موضوع در ادامه فیلم هیچ کارکردی ندارد. حتی زبان متفاوت شخصیت‌های فیلم نیز در ادامه به سود فیلم تمام نمی‌شود. جدای از فقدان روابط علی و معلولی، فیلم ریتم مناسبی هم ندارد. اگر بازی قدرتمند «سعید آقاخانی» نبود فیلم به زحمت می‌توانست مخاطبان را به خود جلب کند.

جدای از اینکه حضور داعش در فیلم چقدر در خدمت داستان است، نگاه فیلمساز به حضور ایرانیان در کنار مردم عراق نگاه مثبتی نیست.

هر چقدر سعید آقاخانی در نقش یک کرد، خوب ظاهر شده است دیگر بازیگران حضوری مثمر ثمری ندارند. حتی کارگردانی پرتوی در سطحی پایین‌تر از بازی آقاخانی قرار دارد. جدای بازیگری، در بحث داستان نیز فیلم دارای مشکلاتی است. جستجوی بهروز (راننده کامیون) برای پیدا کردن بروژ تلاش بی‌حاصلی است، چرا که نه نشانی از بروژ پیدا می‌شود نه موردی که بواسطه آن بروژ را بشناسیم. دلیل اینکه چرا از همان ابتدا خانواده بروژ با او تماس نمی‌گیرند تا از جا و مکان او مطمئن شوند بعد راهی شهر شلوغی، چون تهران شوند.

حضور کامیون در ساعاتی که برای چنین خودرویی ممنوعیت عبور و مرور دارد پاسخی است که در فیلم به آن داده نمی‌شود. در نهایت آنکه انتظاری که از پرتوی داشتیم برآورده نشد. خاطره‌های ماندگاری از حضور پرتوی در سینمای ایران داشتیم که متاسفانه تکرار نشد.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار