سرتیپ موسوی:

مستشاران آمریکایی اجازه دست‌زدن به جنگنده‌ها را هم نمی‌دادند/ امروز؛ آمادگی برای آموزش خلبانی به خارجی‌ها را داریم

یکی از فرماندهان بازنشسته نهاجا گفت: در دوران طاغوت، مستشاران آمریکایی در پایگاه‌های هوایی اجازه دست‌زدن ایرانی‌ها به تجهیزات جنگنده‌ها را هم نمی‌دادند.
کد خبر: ۲۷۷۶۰۷
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۲ - 06February 2018

مستشاران آمریکایی اجازه دست‌زدن به جنگنده‌ها را هم نمی‌دادند/ امروز؛ آمادگی برای آموزش خلبانی به خارجی‌ها را داریمبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، بلاشک یکی از اقداماتی که بر پیکره رژیم طاغوت ضربه وارد کرد و آخرین امید‌های شاه را برای بازگشت به ایران ناامید کرد، پیوستن ارتش به صف مردم و بیعت تاریخی همافران در مدرسه علوی در تاریخ ۱۹ بهمن ۵۷ با امام خمینی بود.

از آن زمان تاکنون ارتش با اتکای به داخل به‌رغم همه تحریم‌ها بسیار پیش از گذشته توانمند شده است و به اذعان همه فرماندهان نظامی، دست اول را در منطقه دارد. در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، درباره اوضاع ارتش در زمان رژیم گذشته و وضعیت کنونی آن به سراغ امیر سرتیپ خلبان سید اسماعیل موسوی در ستاد نیروی هوایی ارتش رفتیم.

وی در زمان رژیم گذشته مسئولیت پایگاه‌های دزفول، بوشهر و تبریز را برعهده داشت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت‌هایی همچون معاونت عملیات نیروی هوایی و معاونت عملیات و بازرسی پدافند غیرعامل را عهده‌دار شد.

متن زیر مشروح گفت‌وگو با امیر موسوی است که در ادامه می‌خوانید:

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، برای سوال اول بفرمایید از چه سالی وارد خدمت در ارتش شدید و کجا آموزش دیدید؟

من سید اسماعیل موسوی متولد ۱۳۳۱ اختیاریه هستم و در سال ۱۳۵۰ در رشته خلبانی وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شدم. بعد از طی دوره‌های آموزشی که داشتیم برای دوره تکمیلی خلبانی به آمریکا رفتم و بعد از یادگیری زبان، دوره‌های تخصصی‌پردازی خودم را آلاباما شهر سلما، پایگاه کرک از ۱۳۵۱ تا اواخر ۵۳ آنجا طی کردم.

به مدت ۱۶ ماه و بعد از آن به تهران برگشتم. خلبان F۵ هستم و از همان اول ما را برای F۵ در نظر گرفتند که دوره‌های آموزشی خودمان را در دزفول طی کردیم. از سال ۵۳ در بهمن ماه به پایگاه و شهر منتقل شدم تا به عنوان خلبان شکاری وارد گردان ۶۲ شکاری شوم و تا سال ۵۶ در بوشهر بودم. از ۵۶ به تبریز منتقل شدم تا سال ۶۲ که در این مدت انقلاب شکوهمند ایران به پیروزی رسید.

یعنی من ۷ سال از خدمتم را در دوران قبل از انقلاب در ارتش و نیروی هوایی بودم. بعد از آن در سال ۸۵ در نیروی هوایی مسئولیت‌های مختلف عملیاتی را از پایین‌ترین رده مسئولیت تا بالاترین رده نیروی هوایی در معاونت عملیات نیروی هوایی بودم و بعد از آن هم در سال ۸۲ به قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء منتقل شدم به عنوان معاونت عملیات و بازرسی پدافند غیرعامل و در سال ۸۵ به درخواست خودم بعد از ۳۵ سال بازنشست شدم.

مستشاران آمریکایی در مدیریت کلان کشور ورود می‌کردند

از آموزش‌هایی که در آمریکا گذراندید بگویید. کار مستشاران آمریکایی در ایران چه بود و چه استیلایی بر پایگاه‌های ما داشتند؟ در دزفول، بوشهر و تبریز چه اتفاقاتی را می‌دیدید که در پایگاه‌ها می‌افتاد؟

رشته ما خلبانی بود و رشته خلبانی هم چیزی نیست که بشود با آن کج‌دار و مریز رفتار کرد. از صفر تا صد آموزش‌ها را باید کاملا فرا بگیرید و بعد هم از هواپیما کسی نیست که دست شما را بگیرد. مستشاران اصولا در بحث مدیریت کلان کشور کار می‌کردند و در گردان‌های پروازی هم بودند. این که پشت قضیه چه می‌کردند معلوم نبود.

ولی یکسری مسائل بود که این مسائل را آن‌ها نظارت می‌کردند که از آن تخطی نشود. فرض کنید مکتوبات و کتب و دستورالعمل‌هایی که برای ما می‌آمد، روی آن مهر تکثیر ممنوع خورده بود و رعایت می‌شد، اما در این قانونی بودن آن‌ها حساس بودند که اگر ۱۰ تا دستورالعمل پروازی می‌آید تعداد آن مشخص باشد و در قرارداد نوشته شده بود. تغییرات آن هم نوشته شده بود و اگر کپی می‌کردیم با آن برخورد می‌شد.

 چرا حق کپی نداشتند؟

در همه دنیا همین گونه است. کپی رایت حق ناشر است و گفته بودند یک تعداد خاصی باید چاپ شود. مصداق آن این بود که در سال ۵۶ یکی از دوستان ما یک تغییری در کتاب داش وان (Dash ۱) داده بود که ما باید آن را جایگزین صفحه قبلی می‌کردیم. ایشان خودش آن را تکثیر کرد که جایگزین کند، چون بحث‌های پروازی بحث‌های روز است. مثلا یک اتفاقی در یک جای دنیا برای یک هواپیمایی افتاده که علت آن به خاطر فلان چیز در هواپیما بوده که این تغییرات را بلافاصله در سراسر دنیا منتشر می‌کردند. حال اگر یک نسخه کپی می‌کردیم آن‌ها حق خودشان می‌دانستند.

در بحث مسائل فنی بعضی از کار‌ها را تا یک سطحی آن‌ها به برنامه‌هایشان پوشش قانونی می‌دادند. امروز سازمان ملل یا آمریکا می‌خواهد کاری در قبال جمهوری اسلامی بکند این‌ها را در قواره عهدنامه و قطعنامه می‌برد که از نظر بین‌المللی یک معنی دارد و معنای آن این است که قطعنامه قانونی است و همه ملزم به انجام آن هستند.

در برجام هم همینگونه است که برخی کار‌ها با هماهنگی سازمان ملل باشد که این موضوع ممکن است حق نباشد، ولی الزام است. در رابطه با بحث‌های مستشاری هم این‌ها در قالب قرارداد‌هایی که می‌نوشتند می‌گفتند مثلا در بحث فنی شما حق دارید (چون ما ۳ رده تغییراتی داریم خط و پایگاه و دپو) خط پروازی یعنی اشکالات سطحی هواپیما مثل پنجره و مخزن بنزین را در خط انجام می‌دهند.

تعمیراتی هم در یک رده بالاتر در سطح پایگاه انجام بشود که موتور هواپیما را پیاده می‌کند و به جایش بر می‌گردانند. رده سوم هم می‌گویند باید در دپو بررسی شود. در د‌پو هم در قراردادهایشان می‌گویند که می‌توانند این قطعات را سرویس کنند و سرجایش بگذارند. بقیه باید به کارخانه برود و اجازه تعمیر نیست.

مستشاران آمریکایی اجازه دست زدن به هواپیما نمی‌دادند

یک چیزی در هواپیما هست به نام «CEDC» مرکز کامپیوتر‌های کل سیستم‌های هواپیما که می‌گفتند قرارداد است و نباید این را دست بزنید. این را باید بفرستید آمریکا. ما کاری که بعد از انقلاب کردیم این بود که، چون قراردادهایمان با آمریکا فسخ شده بود، این ویژگی برای ما بوجود آمد که تعمیرات را خودمان انجام بدهیم. در اصل ما می‌توانستیم خودمان تعمیر کنیم، اما آن‌ها اجازه دست زدن نمی‌دادند.

مستشاران بیشتر باید‌ها و نباید‌های قرارداد‌ها را نظارت می‌کردند و لذا خیلی از قطعات هواپیما بدون باز شدن به ستادی در مهرآباد رفته و به آمریکا می‌رفت و بلافاصله قطعات جایگزین بر می‌گشت و طبق آن دستورالعمل‌هایی که بود با کمتر از ۲۴ ساعت تامین قطعات می‌شد.

بعد از انقلاب این مسائل همه به دست پرسنل فنی و عملیاتی خودمان افتاد. یک جا‌هایی واقعا شایستگی و تدبیر و عرق اسلامی و انسانی و ایرانی خودمان را به ظهور رساندیم. یک جا‌هایی هم شاید ندانم کاری‌های به ما ضرر زد، ولی مجبور بودیم یک جا‌هایی را سعی و خطا بکنیم. در مجموع امروز این خودکفایی را به دست آوردیم. در بحث آموزش در گذشته ما همه در آمریکا دوره می‌دیدیم چه دوره‌های پروازی و خلبانی و چه دوره‌های مدیریت را در خارج می‌دیدیم.

البته آن هم همه‌اش هزینه نبود و یک جا‌هایی هم تجربه بود که بسیار خوب بود. من خودم سال‌ها فرمانده دانشکده خلبانی بودم چهار، پنج سال فرمانده دانشکده خلبانی بودم و دانشجو‌هایی که تربیت کردیم و فرماندهان نیروی هوایی حاصل تلاشی بود که در داخل تربیت شده‌اند حتی آن‌هایی که الان در راس امور هستند چه فنی‌ها و چه اداری‌ها و چه خلبان‌ها از داخل هستند.

بختیار قرارداد‌های ما را یک طرفه لغو کرد

 آیا در بحث آموزش می‌توانیم دانشجو بپذیریم؟

می‌توانیم بپذیریم، ولی بحث تحریم را باید قبول کنیم که بیشترین صدمه را به نیروی هوایی زده، چون در آستانه انقلاب در زمان نخست‌وزیری بختیار، قرارداد‌های ما را یک طرفه لغو کردند. نه تنها دارایی‌ها ما از دستمان رفت بلکه بدهکار هم شدیم.

آیا استاندارد‌های لازم برای پذیرش دانشجو را داریم؟

 از اولین روز پیروزی انقلاب تحریم‌هایی که به کشور ما وارد شد، اولین آن برای نیروی هوایی بود یعنی هواپیمایی که ما اینجا داشتیم مثل F۴، F۵، F۱۴ قطعاتش خیلی وابسته به آن طرف بود و بایستی بعد از پیروزی انقلاب خودمان این‌ها را بروز رسانی می‌کردیم. هر اتفاقی که باید می‌افتاد خودمان باید انجام می‌دادیم. ما به همین دلیل در بحث هواپیما بایستی فکر آینده هم می‌بودیم تا این نیرو سرپا باشد که الحمدالله تاکنون با کارنامه درخشانی این حضور را نشان داده و این نیروی هوایی باید جوابگوی نیاز آموزش هم باشد.

استاندارد لازم برای پذیرش دانشجو از خارج کشور را داریم

ما از نظر استاندارد هیچ مشکلی نداریم که بخواهیم آموزش بدهیم، اما به هر حال با توجه به تحریم‌ها و با توجه به شرایط روز باید خودمان را تطبیق بدهیم. اگر شاگردمان ۱۰ واحد بپرد تا سولو بشود و تنهایی پرواز کند حالا باید فشار بیاوریم تا با ۸ واحد پرواز کند. آموزش‌ها را تغییر بدهیم که در برخی قسمت‌ها صرفه‌جویی کنیم. در مقاطعی اعلام آمادگی کردیم که می‌توانیم آموزش بدهیم، اما الان شرایط ما به گونه‌ای است که فشار زیادی روی نیروی هوایی است و تلاش می‌کنیم آموزش‌های خودمان را داشته باشیم و فعلا از بیرون دانشجو نداریم.

قبل انقلاب آیا تولیدی هم در زمینه سلاح و تجهیزات نیروی هوایی داشتیم؟

یک سری مهمات آموزشی را خودمان تولید می‌کردیم و مهمات کلاسیک را هم اینگونه تشخیص می‌دادند که وارد بشود.

بعد از انقلاب چه اتفاقی افتاد که با گذشت ۴۰ سال از انقلاب به خودکفایی رسیدیم و در صنایع دفاعی نسبت به سایر بخش‌ها پیشرفت داشتیم؟

 ما در بخش دفاع مستقیم زیر نظر رهبری کار می‌کنیم. صنایع دفاع اینکه در دولت و مجلس تصویب بکنیم نیست. ما در صنایع دفاع وابستگی نداریم. به عنوان مثال در بحث خودروسازی که چیز خاصی هم ندارد، ولی می‌بینید چه اتفاقاتی می‌افتد، ولی در صنایع دفاع خیلی شفاف کار می‌کند و وزارت دفاع مستقیم با رهبری در ارتباط است.

ما در گذشته در صنایع دفاع بسیار عقب بودیم، ولی امروز در بحث ساخت موشک و سلاح‌های هوایی و خوراندن سیستم‌ها پیشرفت داشتیم. در بحث موشکی جمهوری اسلامی در منطقه حرف اول را می‌زند و همین هم یک موضوعی شده که دشمن به ما فشار می‌آورد. در صنایع دفاع آدم‌های پاکی را گزینش می‌کنند و بحث رانت و دیگر مسائل وجود ندارد و کار‌ها مستقیما زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می‌شود و سیاست در آن تاثیر ندارد.

درد مشترک همه ما دیکتاتوری شاه بود

در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب هستیم. معروف است که نیروی هوایی زودتر از سایر ارکان ارتش خودش را به انقلاب رساند. فضای ذهنی آن موقع درجه‌داران ارتش نسبت به حرکت مردم در خیابان‌ها چه بود؟ و این اواخر چه چیزی باعث شد که امید شاه هم به ارتش خیلی زود از بین برود؟

نیرو‌های مسلح از بین مردم اند. یکی از این اتفاقات در نیروی هوایی بحث آموزش و خارج رفتن‌ها بود و خود به خود این ملاحظه به وجود آمد که چه فرقی بین من و آن خارجی هست و یکسری حقایق را می‌دیدیم و در اینجا تناقض پیدا می‌کردیم. درد مشترک ما تحمیل دیکتاتوری شاه بود و مسائل روز به روز همه را درگیر می‌کرد. این بود که قشر همافر و بقیه نیروی هوایی به خاطر حضور در خارج مسائلی را درک کرده بودند.

رژه‌هایی که انجام می‌شد از همین خیابان پیروزی اتفاق افتاد و افسران درجه‌دار در رژه‌ها شرکت کردند. تعدادی از آن‌ها را گرفتند و تبعید کردند. ما آدم‌هایی داشتیم که اگر انقلاب پیروز نمی‌شد اعدامی بودند و در زندان خاش به سر می‌بردند. حضور ۱۹ بهمن محضر امام هم به اعلام همبستگی و بیعت با رهبری ضربه شدیدی به پیکره نظام طاغوت وارد کرد و این ارتش، ارتشی نبود که در اختیار طاغوت قرار بگیرد.

منبع: تسنیم

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار