۱۷ بهمن ۱۳۶۱؛

عملیات والفجر مقدماتی با هدف تصرف شهر العماره عراق

عملیات والفجر مقدماتی با هدف تصرف پل غزیله و تصرف شهر استراتژیک «العماره» عراق در روز ۱۷ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی فکه با حضور رزمندگان اسلام با استعداد نیرو‌های بسیج، سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.
کد خبر: ۲۷۷۶۵۷
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۷ - 06February 2018

عملیات والفجر مقدماتی با هدف تصرف شهر العماره عراقبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، «فکه روایت سرزمینی است که رمل‌های آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن کرده است، فکه حکایت آن وادی خشک و سوزان بقیع است؛ فکه، تجلی کربلا و صد‌ها تن صنوبر پرپر شده بوستان ولایت و تجلی گران حماسه «ارواح التی حلت بفناک» است؛ ولی عجبا که چه زیبا عطش سربازان مطیع مطلق «مهدی موعود» فرو نشست و چه عاشقانه در میان رمل‌های داغ و سوزان فکه، جام می‌ از دست ساقی نوشیدند و سیراب شدند و بال‌های خسته خویش را گشودند و رفتند و رفتند و رفتند تا اوج پرکشیدند و صدای هلهله کروبیان آن هنگام که بال در بال یکدیگر گشوده بودند و عروج بی قرارانه فرزندان زهرا را جشن می‌گرفتند، در ملکوت اعلی طنین افکنده بود، به راستی که مقام قرب الهی گوارای وجودشان باد».

منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی

منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی از شمال به میشداغ و برقازه از جنوب به هورالهویزه از شرق به چزابه و شهر بستان و از غرب به شهر العماره عراق و رودخانه دجله منتهی می‌شد. 

در این منطقه، رودخانه‌های متعددی وجود دارد، از جمله «رودخانه دویرج که از کوه‌های شمالی منطقه سرچشمه گرفته و به هورالسناف می‌ریزد و رودخانه میمه که سرچشمه آن ارتفاعات ایلام است و به طرف هور بن عمران (جنوب هورالسناف) منتهی می‌شود». در حالی که عدم موفقیت در عملیات رمضان، دورنمای پیشروی در شرق بصره را دور از دسترس نشان می‌داد، پیروزی در عملیات محرم و تسلط بر زمین‌های تخت استان میسان، دستیابی به شهر العماره عراق که به عنوان تهدید هم زمان علیه دو شهر بصره و بغداد محسوب می‌شد را امکان پذیر کرده بود.

به همین منظور و نیز از آن جایی که فرماندهان جنگ ناگزیر بودند در مقابل تجهیزات برتر عراق، زمین سخت را گزینش کرده و درگیری در وضعیت دشوار را به دشمن تحمل کنند، منطقه رملی غرب ارتفاعات میشداغ حدفاصل فکه تا چزابه برای انجام عملیات سرنوشت ساز والفجر انتخاب گردید. 

طرح عملیات والفجر مقدماتی

در طراحی عملیات مقرر شد قوای دو قرارگاه کربلا و نجف به طرف العماره تک نمایند. در مرحله اول، قوای قرارگاه نجف در محور طاووسیه تا رشیده، حد فاصل خط تا کانال‌های آخر را تصرف کرده و در مرحله دوم و در ادامه تک، جناح راست تا حاشیه جنوبی دویرج (پشت جاده آسفالت فکه و در غرب بزرگراه و سرپل حلفائیه) را تصرف نمایند. 

نیرو‌های قرارگاه کربلا نیز می‌بایست با استفاده از معابر وصولی جای پای تصرف شده توسط قرارگاه نجف را تا چزابه ادامه داده و در پشت کانال پدافند نمایند.

در مرحله دوم منطقه شرق غزیله و شمال هورالهویزه پاکسازی شده و سرپل غزیله تامین گردد. هم چنین با احداث خاکریز، جناح قوای کربلا می‌بایست تامین شود تا چنانچه ماموریت قوای نجف در رسیدن به جاده با مشکل مواجه شد، جناح قوای کربلا از تعرض و آسیب دشمن مصون بماند. در صورتی که اهداف مراحل اول و دوم عملیات تحقق می‌یافت، چنین پیش بینی شده بود که با بازسازی یگان‌ها و ایجاد شرایط مناسب و نیز با توجه به وضعیت دشمن، عملیات در مرحله سوم به سمت العماره ادامه یابد. همچنین مقرر شد در منطقه چیلات و طیب تک فریب انجام شود و لشکر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام نیز ماموریت داشت تا در منطقه فاو عملیات فریب انجام دهد. 

شرح عملیات

عملیات والفجر مقدماتی در ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه روز ۱۷ بهمن سال ۱۳۶۱ پس از اعلام رمز مبارک «یاالله، یاالله، یاالله» از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد و نیرو‌ها در تاریکی مطلق شب به منظور پاکسازی میادین مین و شکستن خطوط دفاعی دشمن و رخنه در این خطوط پیشروی کردند. وسعت و عمق موانع و استحکامات دشمن و وجود کانال‌های متعدد که دشمن برای ایجاد آن‌ها تلاش بسیاری متحمل شده بود، سرعت لازم را از نیرو‌ها گرفت. در نتیجه، اگر چه خط اول دشمن شکسته شده بود، لیکن به دلیل عدم پاکسازی منطقه (در حالی که تاریکی شب رو به پایان بود) طبیعی به نظر می‌رسید که امکان استقرار کامل وجود نداشته باشد. در واقع تاریکی مطلق شب، عدم الحاق نیرو‌ها و پاکسازی منطقه، عمق و وسعت زیاد میادین مین، هوشیاری و اطلاع قبلی دشمن نسبت به وقوع عملیات، عوامل بازدارنده‌ای بودند که به عدم تامین کامل اهداف مرحله اول عملیات منجر شدند.

به رغم وضعیت موجود به خاطر موقعیت خاصی که به تبع آغاز عملیات در میان مردم ایجاد شده بود و از طرفی به دلیل امیدواری مسئولان و نیز تبلیغات سو دشمن، مرحله دوم عملیات در ساعت ۲۱ روز ۲۰ بهمن سال ۱۳۶۱ به منظور انهدام نیرو و تجهیزات دشمن آغاز گردید. اما این بار نیز عدم هماهنگی در نیرو‌های عمل کننده و هم چنین هوشیاری دشمن و احاطه او بر راه کار‌های خودی، مانع از پیشرفت رزمندگان گردید.

استعداد قوای دشمن

مسئولیت پدافند از منطقه عملیاتی (از چیلات تا هورالعظیم) به عهده سپاه چهارم عراق بود. لشکر‌های سازمانی این سپاه نیز عبارت بودند از: 

الف- لشکر ۱۴ پیاده؛ شامل: تیپ ۴۲۱ پیاده، تیپ ۴۲۲ پیاده، تیپ ۱۸ پیاده کوهستانیو تیپ گردان تانک سیف سعد.منطقه گسترش لشکر ۱۴ عراق از شیب تا پاسگاه دویرج و مقر فرماندهی آن نیز در غرب تقاطع جاده چزابه - غزیله با جاده صفریه بود. 

ب- لشکر ۱ مکانیزه؛ شامل:تیپ ۱۰۸ پیاده، تیپ ۵۰۱ پیاده؛ تیپ ۱ مکانیزهتیپ‌های ۹۲، ۹۳ و ۹۴ پیاده، ۳۴ زرهی و ۲۷ مکانیزه (به عنوان احتیاط) منطقه گسترش این لشکر از پاسگاه دویرج تا پاسگاه پیچ انگیزه و مقر فرماندهی آن نیز در جنوب منطقه بزرگان بود. 

ج- لشکر ۱۰ زرهی؛ شامل: تیپ ۱۷ زرهی، تیپ ۴۲ زرهی، تیپ ۳۴ زرهی، تیپ ۲۴ مکانیزه، تیپ ۴۱۲ پیادهمنطقه گسترش این لشکر از پیچ انگیزه (شیار به جلیه) تا جنوب غربی دهلران (چیلات) بود.

د- نیرو‌های احتیاط؛ شامل:لشکر ۳ زرهی، در منطقه شرق هورالسناف جنوبی، تیپ ۳۰ زرهی از لشکر ۶ زرهی، در منطقه جنوب زبیدات، تیپ ۱۶ زرهی از لشکر ۶ زرهی، در منطقه العماره، تیپ ۲۵ مکانیزه از لشکر ۶ زرهی، در منطقه شرق هورالسناف، تیپ ۳۷ زرهی از لشکر ۱۲ زرهی، در منطقه بزرگان، تیپ ۱۰۱ پیاده گارد مرزی، در منطقه العماره، تیپ ۱۰ زرهی وابسته به ستاد کل، احتمالا در شمال العماره، تیپ‌های ۴۸ پیاده و ۴۹ زرهی ار لشکر ۱۱، در منطقه العماره، تیپ ۵۱ زرهی مختلط، در منطقه فکه، گارد ریاست جمهوری، در منطقه بزرگان و تیپ ۷۰۴ پیاده در منطقه صفریه تا رشیده.

استعداد رزمندگان بسیج، سپاه و ارتش 

بعد از عملیات محرم، سپاه پاسداران درصدد گسترش سازمان رزم خودی برآمد، برهمین اساس لشکر فتح به سپاه ۳ صاحب الزمان (عج) تبدیل شد و سازمان تمامی تیپ‌های تابع آن به جز تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم علیه‌السلام نیز به لشکر تغییر یافت. 

لشکر ظفر نیز سپاه ۱۱ قدر را تشکیل داد و در نتیجه دو تیپ ۲۷ و ۳۱ آن به لشکر تبدیل شدند و سه تیپ جوادالائمه علیه‌السلام، امام رضا علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام نیز لشکر نصر ۵ را به وجود آوردند. همچنین، یک تیپ مستقل به نام تیپ ۱۰ سید الشهدا علیه‌السلام تشکیل شده و تحت امر این سپاه در آمد. 

لشکر فجر هم با تیپ‌های المهدی (عج)، امام سجاد علیه‌السلام و ثارالله به سپاه هفتم حدید تبدیل شد. در این میان لشکر فجر با همان سازمان لشکر باقی ماند، تیپ ثارالله نیز که به لشکر تبدیل شده بود، به اتفاق لشکر قدس (شامل: لشکر ۷، ولی عصر و تیپ ۱۵ امام حسن) و لشکر ۸ نجف تحت امر سپاه هفتم قرار گرفتند. 

به این ترتیب با گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد سه سپاه عملیاتی، قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم جهت انجام این عملیات استعداد زیر را در نظر گرفت:

قرارگاه کربلا هدایت نیرو‌های زیر را به عهده داشت:

سپاه ۳ صاحب الزمان (عج)، لشکر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام با استعداد ۸ گردان، لشکر ۲۵ کربلا به استعداد ۱۱ گردان، لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه‌السلام با استعداد ۱۴ گردان، تیپ مستقل ۴۴ قمربنی هاشم علیه‌السلام با استعداد ۵ گردان وسپاه ۷ حدید.

قرارگاه قدس هدایت نیرو‌های زیر را عهده داشت: 

لشکر ۷، ولی عصر (عج) با استعداد ۱۲ گردان، تیپ ۱۵ امام حسین علیه‌السلام با استعداد ۱۰ گردان، لشکر ۸ نجف اشرف با استعداد ۱۴ گردان، لشکر ۴۱ ثارالله علیه‌السلام با استعداد ۱۱ گردان، لشکر ۱۹ فجر با استعداد ۲۴ گردان.

قرارگاه نجف هدایت نیرو‌های زیر را به عهده داشت: 

سپاه ۱۱ قدر، لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، با استعداد ۲۴ گردان، لشکر ۳۱ عاشورا با استعداد ۱۳ گردان، تیپ مستقل ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام با استعداد ۷ گردان، یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی نیز زیر تحت امر فرماندهی این عملیات بودند از جمله: لشکر ۱۶ زرهی با استعداد ۶ گردان تانک و ۶ گردان مکانیزه، تیپ ۸۴ خرم آباد با استعداد ۴ گردان پیاده و ۱ گردان تانک. توپخانه رزمندگان ایرانی نیز با استعداد، ارتش ۱۶ گردان وسپاه با ۷ گردان فعال بودند.

بررسی عملیات

از ابتدای پیشروی نیرو‌های خودی از نقطه رهایی تا رسیدن به خط دوم دشمن بیش از ۱۶ نوع مانع از سوی دشمن تعبیه و ایجاد شده بود و یا به صورت عارضه طبیعی منطقه وجود داشت. دشمن با این اقدامات در واقع آن چه را به صورت تجربه از عملیات‌های گذشته به دست آورده بود، تقریبا به صورت کامل در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی اجرا کرد.ارتش عراق سعی داشت با موانع یاد شده تا حد امکان در پیشروی نیرو‌های ایرانی تاخیر بیاندازد. از این رو، موانع مزبور به منزله زنگ خطر و عامل هشدار دهنده محسوب می‌شد؛ و از طرفی به طور طبیعی توان نیرو‌ها را جهت تامین اهداف در شب می‌گرفت، علاوه بر این، گرفتن جناح و به کارگیری نیروی احتیاط دو موضوع قابل توجه بود که در تاکتیک‌های دشمن در عملیات والفجر مقدماتی مشاهده گردید. 

موضوع دیگر اینکه در گذشته نیرو‌های هجومی و اصلی دشمن در خطوط حضور داشتند و به طور طبیعی در معرض آسیب پذیری نیرو‌های مهاجم بودند؛ لیکن در این عملیات نظر به این که دشمن شکستن خط را برای خود مفروض می‌دانست، نیرو‌های هجومی اش را در احتیاط قرار داد و با گذاردن نیرو‌های پدافندی در خط و عمق بخشیدن به میادین مین و ایجاد موانع دیگر عملا سعی بر این داشت که پس از گرفتن توان نیرو‌های مهاجم با وارد کردن نیرو‌های اصلی خود مناطق تصرف شده را باز پس گیرد. 

نتایج عملیات

در این عملیات علاوه بر انهدام قابل توجه تیپ‌های ۹۰۵ و ۷۰۴ و یک گردان از نیرو‌های سودانی، تعداد ۱۱۳ تن از نیرو‌های دشمن اسیر شدند.دشمن در این عملیات ۲۵۰۰ کشته و زخمی و ۱۱۳ اسیر برجای گذاشت.بر اساس گزارش‌های متعدد مراکز نظامی و استراتژیک، با این عملیات طراحان نظامی کشورمان دریافتند که عملیات‌های بعدی باید در مناطق عاری از نقاط قوت دشمن (موانع، آتش توپخانه و...) انجام شود.

از سوی دیگر، مناطق انتخابی باید به گونه‌ای باشند که ضعف‌های خودی در آن کم‌تر بوده و جنگ متکی به نیرو‌های انسانی در آن مناطق عملی باشد. مضافا به اینکه فرماندهان سپاه پاسداران به این نتیجه رسیدند که باید ضمن پرهیز از انتخاب مناطق با عمق زیاد، این انتخاب متناسب با قوای خودی باشد. سردار قاسمی فرمانده وقت اطلاعات وعملیات لشگر حضرت رسول درعملیات والفجر مقدماتی درجمع دانشجویان با اشاره به هوشیاری دشمن قبل از انجام این عملیات، گفت: «سردار شهید حسن باقری قبل از عملیات و در جلسات گوناگون، مخالفت خود را با طرح این عملیات اعلام کرده بود.

پس از آگاهی عراق از انجام عملیات نیرو‌های جمهوری اسلامی در فکه و اطلاع از محور‌ها و اهداف آن که فتح شهر مهم و استراتژیک العماره بود، در مدت کوتاهی تمام زمین رمل (خاک نرم) فکه به طور بی سابقه‌ای با همکاری کشور‌های غربی مسلح شد.این موانع عریض و طویل شامل؛ میدان‌های مین عظیم، کانال‌های آب و خشک و حجم وسیعی از سیم خاردار‌های حلقوی و حتی به توصیه کارشناسان نظامی غرب، خاکریزی در منطقه ایجاد نشد و استدلال آن‌ها این بود که اگر خاکریزی ایجاد شود، نیرو‌های ایران پس از تصرف آن، به عنوان جان پناه و سدی پدافندی در مقابل پاتک‌های سنگین عراق تبدیل خواهد شد و این تجربه‌ای بود که در عملیات‌های گذشته ایران داشتند.

در چنین شرایطی، شهید حسن باقری فرمانده وقت عملیات سپاه، منطقه فکه را جهت انجام عملیات، بسته اعلام نمود و آن سردار متفکر و نابغه جنگ، توجهش را جهت طراحی جدید، به سمت شمال فکه برد، ولی متاسفانه در حین جمع آوری اطلاعات برای طراحی عملیات در شمال فکه، در یکی از محل دید‌ها در خطوط اول رزم، در روز نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

سپس در شامگاه ۱۷ بهمن ماه سال ۶۱، علیرغم نظر آن شهید، عملیات والفجر مقدماتی در همان جبهه میانی فکه انجام شد و با وجود ایثار و از خودگذشتگی‌های بسیار و عبور از موانع متعددی قریب به شانزده رده دفاعی درنهایت، بدون دست آوردی برای جمهوری اسلامی به پایان رسید».

قاسمی افزود: در آخر باید یادی کنیم از پاسدار شهید محمد حسین حیدری، فرمانده یکی از گروهان‌های گردان محبین تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) که در آن شب عملیات مفقود شد و تا کنون پیکر مطهرش رخ ننمود و یاد و خاطره آن بسیجی‌های مظلوم و بی نام و نشان، که غریبانه سرب ر کویر گرم فکه و هرجایی از جبهه نهادند، هماره در دل و جان و کردارمان، ماندگار و جاوید باد و شادی ارواح پاک شان، نجوا می‌کنیم فاتحه‌ای از سر اخلاص و ارادت که کمترین حق شناسی است از نیک مردانی که هرچه داریم و به آن مفتخریم، از برکت خون‌های پاکشان است.

منبع: ایرنا

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار